هدایت شده از فرهنگسازی حیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥حتما ببین و منتشر کن🙏
🔸️صهیونیست های هار و وحشی را فقط باید کشت و نابود کرد
🔹️زخم زدن و رها کردن این وحوش، خطرشان را بیشتر میکند
🔸️اگر سختی ایستادگی و مقاومت را تحمل کنیم، قطعا به زودی طعم خوش آزادی فلسطین را خواهیم چشید
#طوفان_الاقصی #فلسطین #شهید #امام_زمان
#فرهنگسازی_حیا
کلیپ های جذاب و دیدنی👇
🆔@farhangsaze_h
#تکبر ۶
همسر عرفان بهش گفته بود من به هیچ عنوان دوست ندارم با مادرت رفت وامد مجدد داشته باشیم اگه بفهمم حتی خودت بتنهایی به دیدن مادرت رفتی ازت جدا میشم و عرفان هم ناچار برای همیشه پدرومادرش رو فراموش کرده و توی سهرستان کنار خونوادهی همسرش هست...
همیشه دوست داشتم بدونم وقتی یکی دل کسی رو میشکنه خدا چطوری مجازاتش میکنه و حالا با چشم خودم میدیدم که مادر عرفان بخاطر خودخواهی و تکبر عروس خوبی مثل خواهر من رو از دست داد و بخاطر آزارهایی که به عروسش رسوند پسرش رو برای همیشه از دست داده و محبتش رو نداره
پایان.
#گناه_فرزند ۱
بعد از سه تا خواهر خدا بهمون یه برادر هم داد اوایل فکر میکردیم با وجود این داداص کوچولو چه زندگی زیبایی خواهیم داشت اما امان از دست بابا که همخی عشق و محبتهای پدرانهش از اون به بعد نصیب ایرج کوچولو میشد... حتی بابت اینکه یه لحظه اشک به چشمش میومد کلی دعوامون میکرد خب اونم بچه بود هر دقیقه صدای ونگ ونگش بلند میشد
از اینهمه فرق گذاشتن بابا دلمون میشکست من فقط پنج سالم بود و خواهر دومی چهار سال و خواهر کوچکم دوسالش بود اونوقت ماها رو تو اون سن و سال بابت گریه کردن ایرجش تنبیه میکرد
مامانمم از بس حساسیتهای بابا رو میدید حسابی همه هوس و حواسشو داده بود به اون و انگار نه انگار ما سه تا دختر هم وجود داشتیم یکم که بزرگتر شد همهی درامد بابا صرف این شازده پسرش میشد و ما سه تا دختر بیشتر به خدمتکارهای ایرج شبیه بودیم تا خواهر...
ادامه دارد...
#گناه_فرزند ۲
وقتی به سن مدرسه رسید مدام اهل کتک و دعوا بود هر روز یه شر جدید درست میکرد مامان بیچاره از پسش بر نمیومد و هروقت شکایتش رو به بابا میکرد با حمایت از ایرج اونو پرتوقع تر و پرروتر بار میاورد تا جایی که حتی با مادرمونم مثل ما رفتار میکرد
من و خواهرام به سن ازدواج رسیدیم اما اونقدر برادرم با مردم بدرفتاری و هتاکی کرده بود و پدرم به حمایت از او با اکثر مردم دست به یقه شده بود که دیگر احترام و محبوبیتی بین نردم نداشتیم بقول مادرم هیچ خانواده ای حاضر نمیشد برای ازدواج با ما ابروی خودش رو به خاطر حضور برادرم به خطر بندازه
اونموقع برادرم تازه به سن راهنمایی رسیده بود واینهمه باعث بی ابرویی ما شده بود اما خوب خواست خدا بود که مهر ما به دل افراد خوب هم بنشینه و ازدواج های خوب و موفقی نصیبمون بشه.
ادامه دارد...
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
√ تنها مانع رسیدنت به امام زمانت، خودتی!
از خودت پیاده شو!
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
👈 رفاقت با سه شخص ممنوع
هرگاه على عليه السلام به منبر میرفت، میفرمود: مسلمان بايد از رفاقت و دوستى سه شخص اجتناب كند:
1⃣ آدم بى باك و هرزه (در گفتار و رفتار).
2⃣ احمق (كم عقل).
3⃣ دروغگو.
زيرا آدم بى باك و هرزه، كارهايش را به تو آرايش مى دهد و مى خواهد كه تو هم مانند او باشى، چنين شخصى هرگز به درد دين و آخرت تو نمى خورد، دوستى با او جفا و سخت دلى و رفت و آمدنش بر تو، ننگ و عار است.
و اما احمق ، هرگز خير و خوبى از او به تو نمى رسد. هنگام مشكلات اميدى به او نيست، اگر چه در حل آن تلاش كند و چه بسا اراده كند بر تو خيرى رساند (ولى به واسطه حماقتش ) به تو ضرر مى زند. پس مرگ او بهتر از زندگى اوست و سكوت او بهتر از سخن گفتنش و دورى از وى بهتر از نزديكى با او مى باشد.
و اما دروغگو، هيچگاه زندگى با او بر تو گوارا نيست، سخنان تو را نزد ديگران مى برد و گفته آنان را نزد تو مى آورد، هرگاه صحبتى را تمام كند سخن ديگرى را شروع مى كند، ممكن است گاهى راست هم بگويد ولى مردم باور نكنند، مى كوشد مردم را به يكديگر دشمن سازد، در سينه شان كينه بروياند.
پس از خدا بترسيد و مواظب خويشتن باشيد و ببينيد كه با چگونه افرادى رفاقت مى كنيد و طرح دوستى مى ريزيد.
📚بحار ج 74، ص 205
عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد : "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی!!!!
#گناه_فرزند ۳
یه روز که به خونهی مادرم برای احوالپرسی رفته بودم از سروصداهای توی کوچه فهمیدیم که ایرج دوباره داره یکی رو میزنه
دوان دوان وقتی خودمون دو بالای سرشون رسوندیم دیدیم در کمال وقاحت داره یه پیرمرد که از همسایگان قدیمی بود رو میزنه...
با کمک همسایهها ایرج رو کنار زدند و پیرمرد رو از زیر دستش بیرون اوردند
وقتی خبر به بابا رسید ایرج رو برای اولین بار دعوا و تهدید کرد که اگه دوباره دست روی دروهمسایه بلند کنه از خونه بیرونش میکنه اما اون به تمسخر فقط میخندید
از اون به بعد هر از چند گاهی خبرهای بدی از ایرج بهمون میرسید...
ادامه دارد...
هدایت شده از صراط
39.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃
وداع... آه
روشن نیست پیروز نهایی کیست؟ والله به روشنایی خورشید است.
#طوفان_الاقصی #غزه #فلسطین
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
اسلام شکست بردار نیست...
به تفاله های دشمنان هشدار دهید...
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🌷 امیرالمؤمنین (علیه السلام) :
👌 هر فقري را مي شود برطرف كرد ، جز فقر حماقت و ناداني را
📙 غررالحکم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌹
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹قدر پدر مادرهاتون رو بدونید
این کلیپو حتما ببینید👌
#اللهمعجللولیكالفرج🌹
🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسیــنمن...
دُرودبَرپِدَرَمڪزهَمآنطُفولیَتَم
بَرایِروضہاَتاَزمَنهَمیشہڪارڪشید
بَرایِآنڪهمَنَمعآقِبَتبِخِیرشَوَم
مَرابہدَستِتودادوخودَشڪِنآرڪشید
شبتون حسینی🌙🌿
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
اسلام شکست بردار نیست...
به تفاله های دشمنان هشدار دهید...
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
#گناه_فرزند ۴
کارش از کتک و دعوا به دزدی و زورگیری کشیده شده بود بابا هم دیگه حریفش نمیشد چون هربار برخلاف حرفش چیزی میگفت زبان به فحاشی باز میکرد
یه روز بابا به مامان گفت سن ازدواج ایرج داره میگذره شاید اگه براش زن بگیریم ادم بشه
من و خواهرام مخالف بودیم نطرمون این بود که برادرمون نه اخلاق درست و حسابی داره و نه شغل و درامد دختر مردم رو به چه امیدی میخواین به زندگی این پسره قلچماق وارد کنید.
اما بابا پاش رو تویه کفش کرد و بهمون دستور داد یه دختر مناسب برادرمون پیدا کنیم اما ما هیچ کاری نکردیم تا اینکه بابا گفت تو یکی از سفرهای کاری که به شیراز داشته با یکی دوست شده که دوسه تا دختر دم بخت هم داره به مامان گفت یه روز حاضر شو هم بریم مسافرت و هم دختره رو برای ایرج خواستگاری کنیم.
ادامه دارد...
#گناه_فرزند ۵
اون خونوادهی بینوا که هیچ خبری از اخلاقهای بد برادرم و سنگدلیهای پدرم نداشتند نشناخته دخترشون رو به عقد داداشم در اوردند
اوایل پدرم پیش تازه عروسش کمی ابروداری میکرد و ما فکر میکردیم این مراعات کردنها ادامه داره و چه بسا از اینکه مقابل عروسش بیشتر از دامادهاش محترمانه رفتار میکرد کمی حسادت هم میکردیم اما چقدر عمر حرمت گذاشتنهای بابا کوتاه بود...
چند روز پس از عروسی با فکر اینکه شاید واقعا سر داداشم به سنگ خورده و آدم شده کمی باهاش شوخی کردم که ناگهان یه فحش خیلی رکیک جلوی همه بهم داد طفلکی زنداداشم اولش از تعجب
ادامه دارد...
#گناه_فرزند ۶
چشماش قد یه نعلبکی شده بود ولی زود به خودش اومد و با تشر رو به داداصم گفت آقا ایرج این چه حرفی بود زدی ناسلامتی اعظم خواهر بزرگتر تویه هنوز حرفش تموم نشده بود که داداشم از همونجا قندون رو به طرفش پرت کرد خداروشکر بهش نخورد اما با گریه از اتاق بیرون رفت که بابام با بداخلاقی صداش کرد وقتی به اتاق برگشت بابا بهش گفت نبینم دیگه رو حرف پسرم حرف بزنی و اینجوری صداتو براش بالا ببری...
بیچاره زنداداشم روی خوش زندگی رو دیگه ندید
دوسه سال بعد سر موضوعاتی بابام از دست داداشمعصبانی بود و داست دعواس میکرد اونم یهو از کوره در رفت و با عصبانیت و به عادت همیشگی اولین چیزی که دم دستش بود بلند کردو به طرف بابا پرت کرد و با لیوان سر بابا رو شکست ...
ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایمان داشته باش که ...
خدا هیچوقت دیر نمیکنه .
#نهج_البلاغه
▫️وَ کُلُّ رَجَاء ـ إِلاَّ رَجَاءَ اللّهِ تَعَالَى ـ فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ کُلُّ خَوْف مُحَقَّقٌ إِلاَّ خَوْفَ اللّهِ
🟠هر اميدى جز اميد به خداوند متعال نابجا، و هر ترس واقعى جز ترس از (مخالفت با) خدا نادرست است»
✍دليل آن روشن است; زيرا هيچ مبدأ خيرى جز خدا وجود ندارد، و هر کسى جز او بتواند خيرى انجام دهد به کمک اوست (لاَ مُؤَثِّرَ فِي الْوُجُودِ إِلاَّ الله).
بنابراين بايد تنها دل به او ببنديم و به او اميدوار باشيم. کسى که مى تواند زيانى برساند و کيفر دهد و مجازات کند، فقط اوست و از ديگران، بى اراده او کارى ساخته نيست; همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: «(وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَد إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ); ولى هيچ گاه نمى توانند بدون اجازه خداوند به کسى ضررى برسانند».(5) درست است که خداوند به بندگان، آزادى عمل داده، ولى اين آزادى هرگز از ذات پاک او سلب قدرت نمى کند. بنابراين تنها بايد به ذات پاک او اميدوار و فقط از مخالفت فرمان او بيمناک باشيم.
📚#خطبه_160
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✦🍀❥🌸🕊❥🌺✦
✨| #انشاءاللہبزودے
↻|خبرآمدنشراهمہجاپخشڪنید
↻|مےرسدلحظہمیعاد، #بہامیدخدا
↻|منتقممےرسدوروز #ظهورش حتما
↻|مےشود #فاطمه دلشادبہامیدخدا
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
🍃🌹#ختمصلوات ویژه فرج👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/d7czt
#امام_زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) ✨
#جمعه #ندبه #جمعه_های_مهدوی
🌿💚
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
اگه کلی خرده پارچه تو خونه داری و نمیدونی باهاشون چیکار کنی بیا😎
#خرده_پارچه
#شلوار_های_کهنه
#خرده_پارچه_اضافه
همه ی خرده پارچه هاتو بردار بیا بهت بگم چیکارشون کنی👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1436418311Ccd7894897a
هدایت شده از ندای رضوان
وقتی عادت ماهانه میشی این👇 قسمت از گوش رو ماساژ بده نه کمردرد داری و نه دل درد🙈🙈
https://eitaa.com/joinchat/1436418311Ccd7894897a
https://eitaa.com/joinchat/1436418311Ccd7894897a
#نکات_مهم_پریودی👆👆
♥ #امام_حسین_علیهالسلام :
اى مردم در خوبى ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده اید، به حساب نیاورید.
📚 (بحارالأنوار، ج 75، ص 121)
#گناه_فرزند ۷
بابا نفرینش میکرد و مامان از بابا خواهش میکرد بخاطر عصبانیت چیزی نگه...بابا تا چند وقت یاد اون روز که میفتاد ایرج رو نفرین میکرد و مامان هم هربار دعواش میکرد و میگفت رفتارهای پسرت نتیجهی حمایتهای بیخودی خودته بجای تفرین دعا کن سر براه بشه...
زنداداشمم نتونست با اخلاقهای ایرج کنار بیاد و تضای طلاق داد اما چند روز بعد ایرج تو یه دعوا کشته شد و همون وقت بابا سکته کرد و افتاد گوشه خونه... زنداداشمم دست بچههاش رو گرفت و پیش پدرومادرش رفت ... بابا فکر میکرد پسرش شاخ شمشادش اسمش رو زنده نگه میداره درصورتی که به بدترین شکل اسم بد براس به یادگار گذاشت بعد از چند سال در حسرت دیدن نوه هاش فوت شد
پایان