~🕊
#تلنگر💥
🔹همسرش میگه :
🔸یه روز اومدم خونه دیدم چشماش سرخه!!🥺
🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توے دستاشه ..📚
🔸بهش گفتم :گریه کردی🤔؟!!
🔹یه نگاهیے به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطورے که توے این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چے میشه!؟
🔸مدتی بعد براے گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت:
🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥
باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه🤍
#شهید_محمدحسین_فایده❤️🕊
#روایت_همسر_شهید💕
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#عاشقانه_شهدا💕
🔹مرتضی میگفت:
🔸من به جايی برسم كه خدا من را باانگشتش نشان دهد
🔹وبگويد اين مرتضی را كه میبينيد
🔸عاشقش شده و خونبَهايش را با شهادت دادم!!
🔹من هم شوخی میكردم و میگفتم بنشين تا خداعاشقت شود😄
🔸میگفت فاطمه
🔹آخر میبينی خدا چه جورعاشقم میشود!
🔸من از مرتضی دعای شهادت نديدم .
میگفتم : تو خودت را برای خدا میگيری😉
🔹میگفت : بله اين قشنگ است كه خدا بگويد از تو خوشم آمده، بيا پيش خودم..🌿
🔸انشاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان،❤️
🔹چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است🙃
#شهید_مرتضی_حسین_پور🕊❤️
#روایت_همسر_شهید✨
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
~🕊
#روایت_عاشقانه💕
♡اولین بار که میخواست بره
♡آینه قرآنگرفتم براش قرآن
♡رو بوسید و باز کرد
♡ترجمه آیه رو برام خوند
♡ولی بار آخری که میخواست بره
♡وقتی قرآن رو باز کرد
آیه رو ترجمه نکرد!!
♡گفتم سعید چرا ترجمه نمیکنی؟!
♡رو به من کرد و گفت:
اگه ترجمه آیه رو بهتون
بگم ناراحت نمیشین؟!
گفتم: نه..
♡گفت: آیه شهادت اومده💚
♡من به آرزوم میرسم🙃
#شهید_سعید_بیاضی_زاده❤️🕊
#روایت_همسر_شهید🌸
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---