#پندانه
دو برادر بودند👱♂👨
كه يكي از آنها معتاد🚬
و ديگري مردي موفق💫
بود. ✨🌈
براي همه معما بود🤔
که چرا اين دو برادر👨👱♂
كه هر دو در يك خانواده🏠
و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟
از برادرِ معتاد،🚬
علت را پرسيدند.؟؟!!!
پاسخ داد:
علت اصلي شكست من،🕳
پدرم بوده است.👴
او هم يك معتاد بود.🚬
خانواده اش را كتك مي زد👊🏻
و زندگي بدي داشت.❌
چه توقعي از من داريد؟😒
من هم مانند او شده ام.😓
از برادر موفق💫
دليل موفقيتش را پرسيدند.؟؟!!!
در كمال ناباوري😯
او گفت::)
علت موفقيت من پدرم است.!👴
من رفتار زشت و ناپسند پدرم👊🏻
با خانواده و زندگي اش🏠
را مي ديدم👀👁
و سعي كردم💪🏻
كه از آن رفتارها درس بگيرم📝
و كارهاي شايسته اي✅
جايگزين آن ها كنم.😌
💠طرز نگاه👀
هر کس به زندگی،🎆
دنیای او را می سازد...🌏
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
گنجشک🐤
کنج آشیانه اش💠
نشسته بود...
خدا گفت: چیزی بگو♥️
گنجشک گفت: خسته ام😔
خدا گفت: از چه ؟🤔
گنجشک گفت:
تنهایی، بی همدمی.💔
کسی تا به خاطرش
بپری،🦅
بخوانی،🎵🎵
او را داشته باشی.💞
خدا گفت: مگر مرا نداری ؟💔
حواسمون به اون بالاسری باشه
که خودش تنهاترینه عالمه
ولی...
همدم،هم راز و همدل
همه همه آفریده هاشه:)
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
«همسفر حج»
مردی از سفر حج برگشته بود👳🏻♂
و سرگذشت مسافرت خودش🧔🏻
و همراهانش را برای 👥👥
امام صادق(علیه السلام)تعریف میکرد.🌿✨
به خصوص یکی از👤
همسفران خویش را👳🏽♂
بسیار میستود که👌🏻
چه مرد بزرگواری بود👍🏻
: «ما به معیت همچو
مرد شریفی مفتخر بودیم،🤲🏻
یکسره مشغول طاعت و عبادت بود،🛐📿
همین که در منزلی🏠
فرود میآمدیم👣
او فوری به گوشهای میرفت👀
و سجّادهی خویش را پهن میکرد📿
و به طاعت و عبادت خویش👳🏽♂
مشغول می شد.»❇️
امام فرمودند: «پس چه کسی کارهای او را انجام میداد‼️
و که حیوان او را تیمار میکرد؟»⁉️
مرد گفت:《
البته افتخار این کارها با ما بود😌
و او فقط به کارهای🌿
مقدّس خویش مشغول بود✨
و کاری به این کارها نداشت.👋🏻
امام صادق(علیه السلام)فرمودند:
بنابراین همهی شما👥👥
از او برتر بوده اید.✅✨
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
🔰✨
مردی نزد🧔🏻
امیرالمومنین (ع) آمده ✨
و گفت:👤
از هفتاد فرسنگ دور👣
به اینجا آمده ام تا🍃
هفت سوال از شما بپرسم:🖐🏻✌️🏻
➊چه چیز «از آسمان عظیم تر» است؟🌌
➋چه چیز «از زمین پهناورتر» است؟ 🌏
➌چه چیز«از کودک یتیم ناتوان تر»است؟ 💫
➍ چه چیز «از آتش داغ تر» است؟🔥
➎ چه چیز «از زمهریر سردتر» است؟❄️
➏ چه چیز «از دریا بی نیازتر» است؟🌊
➐ چه چیز «از سنگ سخت تر» است؟☄
امام علے علیه السلام فرمودند:✨
➊ «تهمت به ناحق» از آسمان عظیم ترست. 💔
➋ «حق» از زمین وسیع تر است.💕
➌ «سخن چینی» شخص تمام ازکودک یتیم ضعیف تر است.💜
➍ «آز و طمع» از آتش داغ تر است.💛
➎ «حاجت بردن به نزد بخیل» از زمهریر سردتر است.💚
➏ بدن شخص با «قناعت» از دریا بی نیازتر است.💙
➐ «قلب کافر» از سنگ سخت تر است.🖤
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
"نقاش مشهوری"👌🏻
در حال اتمام نقاشی اش بود🎈
آن نقاشی🎈🎁
بطور باورنکردنی "زیبا" بود🖼
و میبایست در مراسم🎊
"ازدواج شاهزاده"👸🏻👰🏻
خانمی نمایش داده میشد.🔸
نقاش آنچنان غرق هیجان😃
ناشی از نقاشی اش بود🔮
که ناخودآگاه در حالیکه🙃
آن نقاشی را تحسین میکرد،👍🏻
چند قدم به طرف "عقب رفت"🚶🏻♂
نقاش هنگام عقب رفتن🚶🏻♂
"پشتش" را نگاه نکرد👀
که یک قدم به "لبه پرتگاه"🏠
ساختمان بلندش فاصله دارد.⏫
شخصی متوجه شد👤
که نقاش چه میکند💡
میخواست "فریاد" بزند،🗣
اما ممکن بود نقاش🙇🏻♂
بر حسب ترس "غافلگیر شود"😱
و یک قدم به عقب برود🚶🏻♂
و نابود شود،💥
مرد به سرعت "قلمویی"🎈
را برداشت و روی آن🖼
نقاشی زیبا را "خط خطی" کرد📉
نقاش که این صحنه را دید👁👁
با "سرعت و عصبانیت" جلو آمد😡
تا آن مرد را بزند👊🏻
اما آن مرد تمام جریان را👤
که شاهدش بود را👀
برایش تعریف کرد👥
که چگونه "در حال سقوط" بود.⬇️
* براستی گاهی آینده مان👍🏻
را بسیار زیبا ترسیم میکنیم،😌
اما گویا "خالق هستی" میبیند✨
چه "خطری در مقابل ماست"⚠️
و "نقاشی زیبای ما"🖼
را خراب میکند.*💥
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
هر قدر که🌱
سنم بیشتر می شود⏫
کمتر به قضاوت مردم🗣
در مورد خودم🖐🏻
اهمیت میدهم.😌
از این رو هرچه قدر🖖🏻
مسن تر میشوم🧔🏻
بیشتر از زندگی لذت میبرم.👌🏻
حذف کردن آدمها از زندگیم👥
به این معنی نیست که،👀
از آنها متنفرم!!😅
معنای ساده اش این است،👍🏻
که برای خودم احترام قائلم...✨
لطف بسیار بزرگی✌️🏻
در حق خودمان خواهیم کرد🌿😌
اگر کسانی که روحمان👻
را مسموم می کنند را🤒
رها کرده👐🏻
به آرامش پناه ببریم...🍀✨
زندگی به من آموخت که👓
هر اشتباهی تاوانی دارد❌
و هر پاداشی بهایی...❇️
پنیر مجانی فقط🧀
در تله ی موش🐭
یافت می شود.🦋
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
کَسی می گفت:👤
در بیمارستان🏥
نوزاد مُرد✴️
و آن را به پدرش دادند😔
که دفنش کند،⚰
من نیز همراه او👥
سوار ماشین شدم🚐
و به سوی قبرستان حرکت کردیم💨🚐
او نوزادش را در آغوش گرفته بود💗
و نگاهش می کرد...👀
تا اینکه در راه رفتن به قبرستان⚰
ماشین به خیابانی پیچید🌁
و نور آفتاب به داخل ماشین☀️
و روی نوزاد افتاد...✨
پدر حرکت عجیبی از خود نشان داد!!!
سبحان الله،😞
پارچه سفید روی سر⬜️
خود را در آورد و با آن نوزادش را پوشاند تا آفتاب به او نخورد!!!
انگار فراموش کرده بود🧠
که فرزندش مرده است ...⚰
از عطوفت و رحمت پدر🧔
نسبت به فرزندش؛👶
بغضم ترکید و گریه کردم...😭
و معنی این آیه را خوب فهمیدم
و تکرارش می کردم💔
﴿.. و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا ﴾
💕بگو : «پروردگارا ! به آنان رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند».💕
پدر و مادر می توانند همزمان ده کودکشان را دوست داشته باشند و به آنها توجه کنند اما ده پسر نمی توانند از یک پدر یا یک مادر مراقبت کنند...
🔸خداوندا به ما توفیق بده که به پدر و مادر خود نیکی کنیم و ما را ببخش به خاطر کوتاهی و خطایمان در حق آنان..
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🔆 #پندانه
🔸 فردی از کشاورزی پرسید:
آیا گندم کاشتهای؟!
🔹 کشاورز جواب داد:
نه، ترسیدم باران نبارد.
🔸 مرد پرسید:
پس ذرت کاشتهای؟
🔹 کشاورز گفت:
نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند.
🔸 مرد پرسید:
پس چه چیزی کاشتهای؟!
🔹 کشاورز گفت:
هیچچيز، خیالم راحت است ...!
🔰 همیشه بازندهترین افراد در زندگی کسانی هستند که از ترسشان هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند ...
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
«همسفر حج»
مردی از سفر حج برگشته بود👳🏻♂
و سرگذشت مسافرت خودش🧔🏻
و همراهانش را برای 👥👥
امام صادق(علیه السلام)تعریف میکرد.🌿✨
به خصوص یکی از👤
همسفران خویش را👳🏽♂
بسیار میستود که👌🏻
چه مرد بزرگواری بود👍🏻
: «ما به معیت همچو
مرد شریفی مفتخر بودیم،🤲🏻
یکسره مشغول طاعت و عبادت بود،🛐📿
همین که در منزلی🏠
فرود میآمدیم👣
او فوری به گوشهای میرفت👀
و سجّادهی خویش را پهن میکرد📿
و به طاعت و عبادت خویش👳🏽♂
مشغول می شد.»❇️
امام فرمودند: «پس چه کسی کارهای او را انجام میداد‼️
و که حیوان او را تیمار میکرد؟»⁉️
مرد گفت:《
البته افتخار این کارها با ما بود😌
و او فقط به کارهای🌿
مقدّس خویش مشغول بود✨
و کاری به این کارها نداشت.👋🏻
امام صادق(علیه السلام)فرمودند:
بنابراین همهی شما👥👥
از او برتر بوده اید.✅✨
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
#پندانه
💎ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ✨
ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ:🐜
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ⏱
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟😋
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ🌾
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ👐🏻
ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ....📦
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!🌾
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ...🕰
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ✨
ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ📦
ﻭ ﺩﻳﺪ👀
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ🌾
ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!🐜
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ😳
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟🤔
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :🐜
ﭼﻮﻥ ﻭقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ🌿
ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ☝️🏻
ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ👁
ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...🧠
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ✨
ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ،📦
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ🌱
ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!🧠
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ⚠️
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ⏰
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!😋
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند :💕
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ🦋
ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ🌏
ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست✨
روزی آن......🌸
ماهيان از آشوب دريا🐟
به خدا شكايت بردند،⭕️
دريا آرام شد🌊
وآنها صيد تور صيادان شدند!🕸
آشوبهاي زندگي حكمت خداست.✨
ازخدا، دل آرام بخواهيم،💗
نه درياي آرام!!!❣
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
❀_____༺✿༻_____❀
#پندانه👏
#اندکی_تفکر 💭
خدایا من به تو نیاز دارم،تورا میخواهم!😍
مادری چند فرزند داشت،درحالی که به کارهای خانه رسیدگی میکرد با اسباب بازی و شیرینی،کودکان خود را سرگرم نگه میداشت.😊💌
کودکان مدتی شاد بودند،اما ناگهان مادرشان را به یاد آوردند و شروع به گریه و زاری کردند.😢💔
مادر،خوراکی ها و اسباب بازی های تازه ای برایشان آورد و بچه ها باز هم مدتی سرگرم شدند و مادرشان را از خاطر بردند.😔
این کار چندین بار تکرار شد،تا اینکه یکی از کودکان به مادرش گفت:🖇❤
"مادر،ما اسباب بازی و خوراکی نمیخواهیم،تورا میخواهیم."🌸⛅️
مادر همه ی کارهای خود را کنار گذاشت و او را در آغوش گرفت.💚
خداوند مادر الهی است و ما همچون کودکانی هستیم که با اسباب بازیها و خوراکی هایی که به ما میدهد سرگرم میشویم.💌🌷💌
خداوند به ما ثروت،دارایی،آسایش،لذت،اعتبار اجتماعی،نام،شهرت،اقتدار و شکوه میدوهد و آنگاه چنین به نظرمان میرسد که نیازی به خدا نداریم.😢💔
اما برای عده ای این لذتها بی طعم است.😌✌🏻
آنها از چیزهایی که این دنیا به آنها میدهد لذت نمیبرند و قلبهایشان غم زده است،آنان دیدار خدا را میخواهند و فریاد میزنند:"خدایا من به تو نیاز دارم،تورا میخواهم!"😍😭💛
و خدا به سراغ آنها خواهد رفت خود را بر آنها آشکار خواهد کرد.🌹🌙
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
|°💕🌸°|
#پندانه 🤞
همدلي كنيم واقعا🙁
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!🕊
پرسیدن : چه میکنی؟🤔
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم…🙁
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد.😐
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم میپرسد: زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟😞
پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر میآمد!!😁❤
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄