eitaa logo
اشعار آئینی (خسروی فر)
279 دنبال‌کننده
7 عکس
5 ویدیو
3 فایل
#در_مدح_اهل_بیت_ع https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر )
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «در مأتم حضرت زهرا سلام الله علیها» فاطمیّـه شد و دل غَــرق غَم فاطمه اَست همــه جا صحـبَـت دَرد و اِلَم فاطمه اَست هَـر کجـا بَـزم عَزایَــش سَـــــر پا میکـردد سُخَن از فاطمـه و عُـــمر کَم فاطمه اَست اَز هَمان روز که دَر کوچه رَهَش را بَستَند قامـت اَرض و سَماوات خَـم فاطمه اَست هَـر چـــه دارَند کـــریمان دو عــالَم بخدا هَمه اَز لُطف و عَطا و کَـــرَم فاطمه اَست نام او را چـــو خــــدا با قَلَم نور نوشـت حکـمَـت نـون و قَلَم اَز قَلَم فاطـمـه اَست گَــر نـدارد حَـــرَم و صَحـــن و رواقی اَماّ دل هَــر عاشق شـیدا حَـــرَم فاطمه اَست نیـــم لَبخَـند لَبـش باغ بهشـت دل ماست رونَـق باغ بهـشـت اَز جَنَـــم فاطمه اَست او دعا کرده که موسی به سوی طور رَوَد نفَـس گــــرم مســیحا زدَم فاطمــه اَست روز مَحشــر به تماشـای رُخَـــش بنشـینَد هَــر کـــه اینجا به زیـر عَلَم فاطـمه اَست دَر و دیوار گُواه غَــم و اَنـدوه علی است کوچـــه ها شاهد رَنج و اِلَـم فاطمه است بیتُ الاحزانَش اَگر گَشت خراب اَزره کین عَــرش پُـر نور به زیر قَــدَم فاطـمه است https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ در کوچــه های بیکـسی من بین دیوار و دَرَم من اَوَلیّن قُـــربانی مَظلوم عـــــالَم حـــیدَرَم من مُـرغ عشـق حـیـدَرَم اَماّ شکسـته بال من خـون میچکد اَز پهلویَم زینَـب دَوَد دنبال من باشَد گــــواه غُـــــربَتَم این چــادُر خاکی من قُــــرآن بُوَد سَــر تا بپایَـش شــاهد پاکی من ناله کشیدَم اَز دل خود فضّــه را کَــردَم صدا باغ گُلَم آتش گـرفت اَز این هَـمه جـور و جَفا من دختـــر پیغمبرم، با غَــم هَــم آوا گشته‌أم در شَهرخود هَم این‌چنین، تنهای تنها گشته‌أم https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
جَهان چوقطعهٔ اَلماس وگوهَرَش زهراست نگین خلقَت حَق را چَمبَرَش زهراست حَدیث قُدسی لولاک راببین و بخوان پَیَمبَر است مَعنی خلقَت و محوَرَش زهراست نَبی که دَرد دل خَلق را دَوا می کَرد دَوای دَرد دل داغ پَروَرَش زهراست ستون عَرش خداوَند کبریاست علی سَریر عَرش خدا زیب وزیوَرَش زَهراست جهان شیعه بنازَد به نوکَری حُسین حُسین مُفتَخَر اَز اینکه مادَرَش زهراست جَمال حَق بنگَر دَر رُخ حَبیبهٔ حَق ببین که سَرخَط و سَر فَصل دَفتَرَش زهراست ز قَبر و مَحشَر و میزان و آتَش دوزَخ نَتَرسَد آنکه شَفیعهٔ مَحشَرَش زَهراست به آیه آیهٔ قُرآن مُصطَفی سوگند نَبی حَقیقَت قُرآن و کوثَرَش زهراست جَهان کَریمه نَدیده به مثل و مانَندَش علی است آینهٔ حَقّ و هَمسَرَش زهراست برای سائل دَرمانده و پُر اَز تَشویش اُمید اَوَّل و اُمیّد آخَرَش زهراست شَب زَفاف نشُد سائل اَز دَرَش نومید برای آنکه در این کوچه یاوَرَش زَهراست نشست گَرد غَریبی به چهرهٔ حیدَر چو دید لالهٔ پَژمُرده پَرپَرَش زَهراست به گریه پیکَر او را شَبانه غُسلَش داد که اَوَلّین شب دوری ز دلبَرَش زَهراست https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
درشهادَت حَضرَت زَهراسلام الله علیها آتَش فتنه چونکه بَر پا شُد غَرق دَر غَم تَمام دُنیا شُد شُعله اَز بیت وَحی چون سَر زَد سوختَن در شَراره مَعنا شُد گریه ها تازه پا گرفت آن روز دیده ها زَاشک غَم چو دَریا شُد بَسته شُد دَست حیدَر کَراّر قامَت چَرخ ا‌ز غَمَش تا شُد کینه ها هَمچو زَخم سَر وا کَرد دَست قُنفُذ دوباره بالا شُد آنچنان زَد به بازوی زَهرا که جَهان داغدار زَهرا شد تازیانه زیک طَرَف می خورد میخ دَر تا به سینه اَش جاشد درد سینه چنین حکایَت کَرد راز میخ دَری که افشا شُد نَفَسَش بَند آ‌مَد و ای وای مُحسنَش کُشته پیش بابا شُد گوشواره ز گوش او افتاد اَزغَمش خونجگَر مَسیحا شد خانه ای که مَلَک اجازه گرفت بالَگَد های خَصم دین وا شُد چقَدَر خوب بَعد پیغَمبَر با عَزیز دلَش مُدارا شُد شَرح این غَم نمیتوان گفتَن که چنین دَرد او مُداوا شُد https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هَر شَب جمعه به صَد شور و«نوا» گفتَم حسین یادَم آمَد اَز نوای «نینَوا» گفتم حسین آب نوشیدَم بیادَش گریه کَردَم سوختَم میکشیدم آه اَز دل «بیصدا» گفتَم حُسین در هَوایَش پَر کشیدم فُطرُس کویَش شُدَم تا رسیدَم به دیار «کَربَلا» گفتَم حسین تا گرفتَم در بَغَل آن تُربَت شش گوشه را آفَرینش با دلم شُد «هَمصدا» گفتَم حسین روضه خوانی روضهٔ آب و عطَش را خواند من بَر دلَم نَقش حَرَم افتاد «تا» گفتَم حسین کودکی دیدَم که در آغوش مادَر گریه کَرد یاد کَردم اَز رُباب و «گریه ها» گُفتَم حُسین می درَخشد تا اَبَد بَر تارَک اَفلاک آن بَرق اَهلا من عَسل در «خیمه ها» گُفتَم حُسین یادم آمَد اَز شَهیدی که به مَقتَل خُفته بود با تَن صَد پاره پاره، سَر «جُدا» گُفتَم حُسین در کنار عَلقمه سَقاّی دَشت کَربَلا هَی صدا میزد اَخا اَدرک «اَخا» گفتم حسین خواهَری بَر سَر زَنان و واحسیناگوی بود با چراغ اَشک و دَستی بَر «دُعا» گُفتَم حسین گوش طفلی پاره و رُخسارهٔ ماهَش کَبود اَزجَفای کوفیان بی «حَیا» گفتَم حُسین آشنائی با حسین را از پدر آموختم گریه کردم بر غریب«آشنا» گفتم حسین 🏴ویرایش:مرحوم سیدمحمدجلالی https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درشَهادَت حَضرَت زهراسلام الله علیها باران غَم می بارَد امشَب بَرسَرِ مَن رفته دگَر ا‌ز دار دُنیا هَمسَر مَن نُه سال قَبل اَزاین گُلی راداددَستَم با صد اُمید و آرزو پیغَمبَر مَن اَماّگُلَم رادَر میان کوچه چیدَند افتاددَرپُشت هَمین دَر دلبَر مَن تابوت او رابَر سَرِ دوشَم گرفتَم ا‌ماّ نَگَشته رَفتَن او باوَر مَن جزخالق یکتا کَسی هَرگز ندانَد این غَم چه کَرده بادل غَمپَروَر مَن یک سو حُسین اَزغَم گَریبان چاک دارد یک سو بگریَد کُنج خانه دُختَر مَن یارَب چه سازَم باغَم ودَرد فراقَش می سوزَداَز داغ غَمَش بال وپَر مَن مَن ساقی أم که پُشت این دَروَحشیانه با سَنگ کین دُشمَن شکَسته ساغَرَ مَن خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح حَضرَت زَهراسلام الله علیها کتاب عشق وَفای توخواندَنَش سَخت است عَلی بی تودگَر زنده ماندَنَش سَخت است پَریده مُرغ دلَم در هوایَت ای زَهرا کبوتَردل مَن رانشاندَنَش سَخت است هزار مَرتَبه گُفتَم دوباره می گویَم بکوی تودل خودرارساندَنَش سخت است مَدینه بی تو دگَر جای زندگانی نیست عَبای دَرد وغَمَ تو تکاندَنَش سخت است به زیر پایهٔ تابوت تو عَلی ز پا اُفتاد غَریق دَردرا بخانه کشاندَنَش سخت است بیاکه زینَبَت ا‌زغَم شکسته بال وپَراست میان خانه بدون تو ماندَنَش سَخت است کَسی نَگُفت که بر پیکَر بخون خُفته زکینه مَرکَب غَم رادَواندَنَش سخت است پَرید مُرغ دلَم دَر هَوای کَربُبَلای حسین چقَدرروضهٔ مَقتل خواندَنَش سَخت است خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درشهادت حَضرَت زَهرا سلام الله علیها صَبح جمعه شُددوباره مُرغ دلها پَرگُشوده رَفته سوی خانه ای که کَعبه پیشش به سُجوده اَزسَقیفه فتنه خیزَدکینه هافروبریزَد آسمان شَهر یَثرب پُرآتَش پُرِ دوده ثانی اَز رَه عداوَت با دلی پُر اَز قساوَت آمَده باخَشم وکینه آتَش اَفروزی نُموده چرادُختَر پیَمبَر افتاده به پُشت این دَر چراقامتش خَمیده چراصورَتش کَبوده میخ دَرحَیا نَکَردی چرا ا‌َز سینهٔ زَهرا این که افتاده روخاکها مَظهرسَخاوجوده دَستای حیدَروبَستَندقلب زهرا وشکستند مَگه این خونه گرامی به پیش خدا نَبوده حال وروز خوش نَداره دل زینَب بیقَراره آخه بی مادَری بَراش بخدا که خیلی زوده سُراغ اَز بَلال گیرَد سَر بزیر بال گیرَد با عَلی میان بَستَرگَرم دَرگُفت وشُنوده خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
«شهادَت حَضرَت زهرسلام الله علیها» زبان حال حضرَت علی علیه السلام رَفته زدَستَم ای خدا دار ونَدارَم هَرشَب بروی تُربَتَش سَر میگُذارَم باغ بَهار‌م را خَزانی کَرد دُشمَن د‌رکوچه پَرپَر شُدگُل باغ بَهارَم خیری دراین دُنیا نَباشَد بَعد زَهرا تَرسَم که طولانی شَوَداین روزگارَم من حیدَرخیبَرگُشایَم که دو دَستم شُد بَسته دَر پیش دوچَشمان نگارَم وقتی صدای نالهٔ او را شنیدَم رَفت اَزکَفَم تاب وتَوان صَبرو قَرارَم روز دلَم تاریک تَر اَز شام تار اَست گریَد فَلَک هَر روزوشَب بَر حال زارَم چون یوسُف سَرگَشته سَردَرچاه دارَم باچاه میگویَم سُخَن دلتَنگ یارَم آن شَب که می شُستَم تَنَش رامَخفیانه دیوار شد هَم دَرد قَلب داغدارَم من این تَن رَنجیده رایارَب چگونه تَنها میان خانهٔ قَبرَش گذارَم خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
وَفات حَضرَت اُمُ البَنین عَلیهاسلام اَلسَلاّم ای مادَر ایثار یا اُمُ البَنین ای علی را مَحرَم اَسرار یا اُمُ البَنین خوانده ای خودرا کَنیز بَچهّ های فاطمه دَرحُضور حیدَر کَراّر یا اُمُ البَنین ماه وسه اَختَربدامان توتاکه جاگرفت چَشم خورشید وفَلَک شدتاریااُمُ البَنین می گُشایَد دَست عَباّسَت گره اَزکارها هَرکه را باشَد گره دَر کار یا اُمُ البَنین دَرس ایثارواَدَب دادی به فَرزَندان خود با تَوکُل بَر حَیّ دادار یا اُمُ البَنین باحُسین هَرگز نَگُفته یا اَخا عَباّس تو جُزدَمی که شدتَنَش صَدپار یااُمُ البنین گَرچه دَرکربُبَلا جای توخالی بود لیک گریه کَردی اَز غَمَش بسیاریااُمُ البَنین باعلی گفتی نَخوانَد فاطمه نام تو را بادلی غَمدیده وخونبار یااُمُ البَنین خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح اَمیرالمومنین علی علیه السلام خدا میخواست حیدر دَست حق درآستین باشد خدا میخواست مولا مُرشد روحُ الاَمین باشَد علی دَرآسمان عشق چون خورشیدتابان است علی د‌رمحفل لاهوتیان خَلوَت نشین باشَد گدای کوی اواَزسَلَطَنَت چیزی نمی خواهَد علی هَرجا نَهد پا بَهر او عَرش بَرین باشَد اَزآن روزی که خلقَت راخداآغاز بنموده است پَیمبَرچَمبَرخلقَت علی هَمچون نگین باشَد تمام کائنات اَزعَطردلجویَش حَیات تازه میگیرَند ز عشقَش خَلق بیمارنداوعشق آفَرین باشد به ایوان طَلایَش هَرکه پای خویش بُگذارَد بداندمیهمان بَزم خَتمُ المُرسَلین باشَد وَلیُ اللّه اَعظَم غیرحیدَر نیست دَرعالم که عالَم تَحت فَرمان اَمیرَالمومنین باشد مَسیحا مَست جام اوبَرَد هَرلَحظه نام او که اومولای اِنس وجِن امام راستین باشد چراغ هَل اَتی روشَن دَربیت گلین اوست که اَزهَفت آسمان بالاتَراین بیت گلین باشد یگانه مظهَرعدل وسَخا وجودواحسان است اَگرچه بعدپیغمبَر علی خانه نشین باشَد سَر سَجاّده تیر اَز پای اوبیرون کَنند آری زبَس غَرق مناجات آن امام المُتَقّین باشد زخاتَم بَخشی أش ذات خدا فَرموده د‌رقُرآن که این انفاق بهتَراَزهَرآنچه دَر زَمین باشد نَمازی که دَراوانفاق کَم رَنگ است بی روح است تَرازوی نماز عشق سَنگین و وَزین باشَد کتاب عشق او باز اَست علی مولای اعجازاست علی در عالَم بالا اَمیر مُلک دین باشَد زَبان دَرمدح اواَلکَن بَیان دروَصف اوقاصر چه گویَم مَن کَسی راکه شَفیع مُذنبین باشد علی پیرمَسیح ورَهبَرموسی بن عمران است عَلی بالاتَر اَز آن و علی بَرتَر اَز این باشَد عَلی حُکم اَزخدا دارَد مدال لافَتی دارَد یَدُاللّه اَسَت ودَردَستَش تیغ آتَشین باشَد خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
دَر مدح و منقَبَت حَضرَت اُمُ البَنین علیهاسلام شَب، شَب اَندوه و دَرد و داغ آل حیدَر اَست دیدهٔ اَهل ولایَت اَشکبار مادَر اَست چاره ساز چارهٔ ما اَز نَفَس اُفتاده اَست مادَر عَباّس نام آوَر میان بَستَر اَست آنکه جای پای زهرا پای خود را میگذاشت میرَوَد اَز این جَهان و دیدگانَش بَر دَر اَست شاهکار خلقت اَست این بانوی مَرد آفَرین قِصهٔ او تَلخ تَر اَز قصّه های دیگَر اَست ساقی کَربُبَلا دَر دامَن او رُشد کَرد هَمسر ساقی کوثَر خویش ساقی پَروَر است حضرَت زَهرا اَگر خورشید عالمتاب بود مادَر ساقی در این بُرج ولایَت اَختَر اَست پای مَکتَب خانه اش زانو زده روحُ الامین طفل مَکتَب خانهٔ او مَریَم اَست و هاجَراَست او کنیز مادَر سادات خوانده خویش را او که اَز نسوان عالَم بعد زهرا بهتَر اَست افتخار هَمسَری مُرتَضی را داشت او آنکه در حُسن و وجاهَت در دو عالَم مَحشَر اَست خاطری غَمدیده دارَد اَز جَفای روزگار گرچه دروادی غَمها بیکَس و بی یاوَر اَست گریه های بی اَمانَش دَر بَقیع فاطمه اَز برای آن شَهید تشنه کام و بی سَر اَست https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
«مناجات باخدا و گریز به روضهٔ حضرَت اُمُ البنین علیها سَلام» یا رَب برای این دل ما فکر بال کُن ما را خَلاص اَز غَم و دَرد و مَلال کُن درهای رَحمَتَت بگُشا تو بروی ما جاری ز دیدگان تَر اَشک زُلال کُن ما را ببَر به کَربُبَلا آن دیار عَشق حال مرا توخوب اَز آن حِسّ و حال کُن شام وَفات مادَر عَباّس با وَفاست ما را گدای آن مه صاحب کَمال کُن آن بانوئی که گفته ز سوز دلش سخَن «شَرمَنده أم رُباب پسَرَم را حَلال کن» هَرکس که دید نالهٔ او را به گریه گُفت اُمُ البَنین کَمتَر اَز این قیل و قال کن گویا رسیده زینَب تو اَز سَفَر بیا از او حدیث کَربُبَلا را سُوآل کُن https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح حَضرَت اُمُ البنین علیهاسلام جَنَّت بدون تو صَفا«بی شَک» ندارَد دَریا زُلالی تو را «بی شَک» نَدارَد اَزبَعد زَهرا آن گُل باغ نُبُوَّت چون توگُلی باغ خدا«بی شَک»نَدارَد دَریای عصمَت درصَدف ای شاه بانو چون تودُری خوشرَنگ را«بی شَک» نَدارَد دنیا چوعَباّس تورا ای مادَر عشق دروادی عشق وَوفا«بی شَک» نَدارَد چون توکَنیز بَچهّ های فاطمه نیست لُطف تورا شاه وگدا«بی شَک» نَدارَد این آفَرینش اَز ازَل تا به اَبَد هَم نامی چنین دیرآشنا«بی شَک» نَدارَد بَرتارَک اَفلاک نامَت می درَخشَد این نام رااَرض وسَما«بی شَک» ندارَد دَرس اَدَب اَز مَحضرَت سَقاّ گرفته تاب غَمش راکَربَلا «بی شَک» نَدارَد دَستی که حیدَربوسه زَد روز ولادَت دیگربتَن آن سَرجدا«بی شَک» ندارَد هَرگوشهٔ چَشمان او دارُالشَفاّئی اَست عالَم چنین دارُالشَفاّ«بی شَک» ندارَد خورشید عالمتاب هَم با این هَمه نور پیش رُخَش نور وضیاء«بی شَک ندارَد» خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
شب جمعه شَب زیارتی امام حسین علیه السلام ای خوش آن روز که درکَربُبَلا گریه کنم در کنار حَرَم خون خدا گریه کُنَم اَز رَه دور سَلامی بحُضورَش دادَم کاش می شد که درآن صَحن وسَراگریه کنم زیر آن قُبّهٔ پُر نُور تَر اَز عَرش خدا کاش میشُد که شَبی بارُفَقا گریه کنم اَزغَم آن تَن صَدچاک وبه خاک افتاده با دلی غَم زَده هَرصُبح ومَساگریه کُنَم دوست دارَم که شَبی اَزسراخلاص وعَمل پای شش گوشهٔ اَرباب وَفا گریه کُنَم به شَهیدان سَرکوی حُسینی سوگَند دوست دارَم که بَرای شُهَدا گریه کُنَم ای حسینی که لَب تشنه شَهیدَت کَردَند آب می نوشَم و اَز داغ شما گریه کنَم پای هَرمجلس پُرفیض توای روح دُعا بادوچَشمان پُر اَز اَشک دُعاگریه کنم مهَرَت اَزدل نَرَوَدتا به قیامَت بیرون هَرکجا بَزم عَزاگَشت به پا گریه کُنَم چونکه با تُربَت توکام دلَم شیرین شد بی جَهَت نیست بَرایَت هَمه جاگریه کنم خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح حَضرت زَهراسَلام الله علیها زَهرا که باغ خُلد ز بُویَش مُعَطَّراَست نامَش هَمیشه زینَت دیوان ودَفتَر اَست مهرَش کلید گَنج پُر اَز رَمز ورازهاست دَستَش گره گشای خلائق به مَحشَراست خاک درَش بچَشم ملائک چوطوطیاست لعل لَبش چوچشمهٔ زَمزَم وکوثَراَست اَز سَلسبیل بَهر وُضویَش بیاوَرَند اَرض وسَماء زنور وجودَش مُنَوَّراست شام ولادَتَش که شَب قَدر ما بُوَد اَز هَست ونیست بَهرمَن خَسته بهتَر اَست گرشیعه اَی ومهرعلی دَر دلَت بُوَد این عشق آتَشین اَثَر شیر مادَراَست ماخانه زاد فاطمه اَز عالَم زَریم این مهرفاطمی هَمه اَزعالَم زَراَست هَرکَس بهشت وجَنَت ورضوان طَلَب کند جَنَّت به لُطف حَضرَت زَهرامُیَسَّراَست بی بی دعاکُند هَمه حاجَت رَواشَوَند چون اوچراغ مَسجدومحراب ومنبَراست گَردون اَسیر گردش دَستاس اوبُوَد تابَرسپهر پَرتُو خورشید خاوَراَست اوروضه خوان روضهٔ گودال قتلگاست اوداغدارقاسم وعَباّس واَکبَر اَست شبهای جمعه فاطمه درمقتَلُ الحُسین گریان بَرای آن تَن صَدپاره پیکَراَست خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح امام زَمان عَلیه السلام خداوَندا چرا یارَم نَیامَد صَفابَخش دل زارَم نَیامَد چقَدرناحیّه خواندم بادلی زار اَنیس ومونس ویارَم نَیامَد سُوآل هَرشَب وروزمَن این اَست چَرا یارَب کَس وکارَم نَیامَد دُعای نُدبه خواندَم گریه کَردَم ضیاء دیدهٔ تارَم نَیامَد به بازار ولایَش پا نَهادَم وَلی گَرمی بازارَم نَیامَد به دَریای غَمَش دل بَستَم اَماّ طَبیب قَلب بیمارَم نیامَد شنیدم با پدَر میگفت طفلی چرا بابا عَلَمدارَم نَیامَد دگَرحَرف اَزعطش هَرگزنَگویَم چرا عَموی غَمخوارَم نَیامَد خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمَدح امام هادی عَلیه السلام ماآمَدیم تا که به ما آب ونان دَهی بَرزائران کَوی خود خَطّ اَمان دَهی ما آمَدیم تا که تو گَردی شَفیع مان توآمدی که نور به هَفت آسمان دَهی هَرکَس که گَشت پیرُو توگُم نمی شَوَد هادی دین شُدی که به ما رَه نشان دَهی ما آمدیم تا که به ما از رَه کَرَم یک ذَرّه اَزغُبار حَرَم اَرمغان دَهی یک ذَرَهّ هَم ا‌ز کَرَمَت کَم نمی شَوَد گَر حُکم نوکَری به مَن ناتَوان دَهی اینجا تمام اَهل بهشت وسَعادَتَند یکدَم اَگَرعَبای شفاعت تکان دَهی دُشمَن به زَهرجان توراآخَرَش گرفت قسمَت نَبودتاکه تولب تشنه جان دَهی اَنگُشتَرعَقیق تو را ساربان نَبُرد قسمَت نَبودتاکه چُنین امتحان دَهی خسرَوی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍ز❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح امیرَالمومنین علیه السلام دلت راخانهٔ عشق خدای حَیّ یکتا کُن بیا در مَکهّ امشَب آفتابی را تماشا کُن نَظَربَر چهرهٔ این ماه زیبا ودل آرا کُنَ، بَساط شادی وشوروشَعف درسینه بَرپاکن که گَشته جلوه گَرنورخدای خالق یکتا2 بدنیاآمده امشب شفیع مَحشَر کُبری 2 جَهان آفَرینش غَرق دَراَنوار رَبانّی است زَمین خُلدمُخَلَّد.آسمان یکسَرچراغانی است هَوای شَهرمَکّه پُرزعطر ناب عرفانی است بگردکَعبه کارجبرَئیل اسفَندگَردانی است خداراشکرمیگویم که حیدرشدامام ما2 چوحیدَرشدامام ما. دنیاشدبکام ما 2 به سینه می طَپد دلها که بوی یارمی آیَد نسیمی خوش وَزَداَزمَکّه که دلدارمی آیَد دَهید مُژده بعالَم حیدَر کَراّر می آیَد گل گُلخانهٔ خلقَت سوی گُلزار می آیَد جهان اَزمَقدَم این مولدزیبا گلستان شد2 چراغ آفرینش روشن اَزاَنوار ایمان شد2 کَسی چون اونَگَشته خانه زادخانهٔ کَعبه کسی جُزاونَبوده درجهان دُردانهٔ کَعبه نَخورده مَی زجام وباده وپیمانهٔ کَعبه نَنوشیده شراب عشق اَزخُمخانهٔ کَعبه بعالم گوکه امشب مُرشدروحُ الاَمین آمَد2 اَمیرعالم امکان اَمیرَالمومنین آمَد2 طُلوع صبح صادق را به چَشم دل تماشا کن نَظَر برچهرهٔ این آفتاب عالَم آرا کُن بزَن بَرطَبل شادی روی دل راسوی مولاکن دل دیوانه راامشب بیا مهمان زَهرا کُن چه شوری درجهان برپا شداَزاین مولدزیبا2 جهان رَشک بَرین گَشت زمین شدجَنَتُّ المَأوا دَهید مُژده بعالَم حیدَر کَراّر می آیَد برای دیدَنَش عیسی زچَرخ چارمی آیَد به استقبال این گُل اَحمَد مُختار می آیَد بگو با باغبان کَز رَه گُل بی خار می آیَد شفیع مَحشَرکبراست این آقای نورانی2 دلَش دَریاتَراَز دریاست این آقای نورانی2 حوران پُراَزشوروشَعَف گَشتَند امشَب دخیل سُلطان نَجَف گَشتَند امشَب بَرگِرد کَعبه تا به صَف گَشتَند امشَب سَرمَست جام لا تَخَف گَشتَند امشب مولودکَعبه غَرق درنور خدا شُد2 آئینه دار آیهٔ قالوا بَلا شد2 میلاد سُلطان نَجَف بادا مُبارَک بَرعاشقان آنَ شَه والا مُبارَک بیش اَزهَمه بَرحَضرَت زَهرامبارَک خیزوبگو بَرسَیدّ بَطحا مُبارَک این لیلهٔ میلادشاه عالَمین اَست2 میلادمَسعوداَبَ الحَسَنین اَست2 خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎
هدایت شده از حسن خسروی
درمأتَم امام موسَی بن جَعفَرعلیه السلام نشَسته باز قَلَم پای دَفتَرَم امشب بیادحَضرَت موسَی بن جَعفَرَم امشَب به سَرهَوای تماشای کاظمین دارَم به آستان رَفیعَش کَبوتَرَم امشَب غلام حلقه بگوش عَزیز زَهرایَم فُتاده شور ونَوائی دَر سَرَم امشَب گدای حَضرَت بابُ الحَوائجَم مَردُم چقَدرا‌زغَم اوزار ومُضطَرَم امشَب به پیرمیکَده گَفتَم که اَزرَه احسان بریز باده ای اَزغَم به ساغَرَم امشب بیاد مأتَم جانسوز موسی جَعفَر بریزد اَشک غَم اَز دیدهٔ تَرَم امشَب سیاه چال وغم دوری وتَب هجران شَرارغَم زَده شُعله به پیکَرَم امشَب میان روضه نشَستَم ولی دلَم آنجاست چومُرغ بَرسَرکویَش می پَرَم امشَب چگونه تاب بیارد دل پَریشانَم سپاه غَم زَده صَف دَربَرابَرَم امشب غُرور حَضرَت آقای ماشکسته شدو شکَست بُغض گلوگیرَحَنجَرَم امشَب به گریه دُختَرَکی هَم به عَمّه اَش میگُفت رسیددست حَرامی به مَعجَرَم امشَب خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر
هدایت شده از حسن خسروی
درمدح حضرَت زینب سلام الله علیها عشق مُجَسَّم حُسین. روح دُعازینَب است کُشتهٔ خَنجَرحُسین. غَرق بَلا زینَب اَست بَحرکرامَت حُسین. کوه وَفا زینَب است اُسوهٔ ایمان وصَبر.درهَمه جازینَب اَست درنَظَراَهل دل. گَنج حَیا زینَب اَست2 ساغَردل پُر شده. اَز می خُمخانه أش حورومَلَک صَف زَدَند. بَردَر میخانه أش تاکه بنوشَندمَگر. اَزمی وپیمانه أش زکودَکی شُدحُسین. عاشق ودیوانه أش عاشق این مَظهَر. جودوسَخازینَب است2 آنکه گرفته بدوش. پَرچَم صَبر ورضا آنکه شده غَرق غَم. در سَفَر کَربَلا بیرق اسلام را. بُرده به شام بَلا همسفَرقافله. گَشته به شور ونَوا آینهٔ فاطمه. در هَمه جا زینَب اَست2 کاخ ستَم رابه یک. خُطبه خَراب میکند در هَمه جا یاد اَز. ابوتُراب می کند جلوه چوخورشید دَر. بَزم شَراب میکند دُختَرزَهراست او. رُخ به نقاب میکند مظهرعشق وَوَفا. روح دُعازینَب اَست2 تکیه بدستان او. داده زَمین وزَمان سجده بخاکَش کند. صبح ومَساآسمان مدح وثَنایَش کنَند.تابه اَبَد طائران گَرچه شده قامَتَش.ا‌زغَم مولا کمان لیک چراغ رَه اَرض وسَما زینَب اَست 2 مادَرش آئینهٔ عصمَت وشَرم وحیاست طفل دَبستان اودُختَر شاه ولاست تیغ زَبانش چُنان خَنجَر شیر خداست شیعهٔ حیدَرصَفَش ا‌زصَف دُشمَن جداست راحت جان علی شَمع هُدی زینَب اَست 2 دل زعَلی می بَرَد. صوت دل آرای او می شکَند بُغض را.بانگ غَم اَفزای او نالهٔ مُرغ شَب اَز. آه سَحَرهای او هَردل عاشق بُوَد. واله وشیدای او تألی زهرا دراین دار فَنا زینَب اَست 2 آنکه زَده بوسه برحَنجر سُلطان توئی آنکه خَمیده قَدَش اَزغَم جانان توئی آنکه رسیده به اوداغ فراوان توئی غَم زَده اَز مأتَم شام غَریبان توئی حیدَرثانی توئی. مَظهَر ایمان توئی گُفت فَلَک آیَت صَبرورضازینَب اَست2 خسروی فَر https://eitaa.com/khosrvi_madah لینک کانال اشعار آئینی (خادم الذاکرین خسروی فر ) ⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎⫍❃⫎