「﷽」
هنوزم من پریشانِ شقایق هایِ خون رنگم
که امروز اینچنین در وسعت یک دشت دلتنگم
هنوز از حنجر و حلقِ بریده قصه می گویم
هنوزم راویِ فریاد هایِ زخمیِ جنگم
منم از نسل کاوه، باکری، خرّازی و همّت
ندارد سازشی با ظلم و استبداد فرهنگم
اگر آل یهود امروز خون کودکان ریزد
چرا آرام بنشینم!؟ نه از چوبم نه از سنگم!
شدم مرثیه خوانت با زبان شعر این شبها
فلسطین شهر خون! حالِ غریبی دارد آهنگم ...
شعر از: سیدعلی میرعلی اکبری
#فریاد_قلم
#فلسطین
#قدس
#طوفان_الاقصی
#المعمدانی
#خوشه_چین|عضو شوید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1311375805C50a5872439