eitaa logo
⁦خِیــٰـالِ وَصـْــلْ⁦⁦✨
574 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
خـِیــٰـال وَصـْـلِ تُـو جـانَم بِه رَقـْصْ مـی‌آرَد ... عـٰاشقـانـه‌های آرامـ، عـٰارفانـه‌های آتشینــ، عـٰاقـلانـه‌های منطقیــ ... 🔰 استفاده از مطالب کانال به هر شکلی، آزاد است. مدیر: @khoshkhyal ناشناس: https://daigo.ir/secret/8219445767
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلام به در آخرین گفتگو با رسانه‌ها... 🗓 ۲۴ روز تا سالروز آسمانی شدن فرمانده 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
نفحات حسینیّه مرحوم علامه طباطبایی ره که مکاشفات عرفانیّه و تمثُّلات برزخي قوي داشتند وقتی برای إستماع روضهٔ " غریب دشت نینوا " وارد مجلس مي شدند بدنبال قسمت قدیمي حسینیّه می گشتند و در ڪُنج آن می نشستند و مي فرمودند: قسمت قدیمي چون بیشتر شاهد ذڪر مصائب آلُ الله بوده جهت تبرّکِ بیشتر آنجا را اختیار مي ڪنم. 💠🏴💠🏴💠 پ.ن. ملڪوت و حقیقت باطني روضه ے ارباب جان علیه السلام آنقدر وسعت عرشي اش ڪهڪشاني هست ڪه ڪلید فهم و ورود به آن فقط و فقط أدب به طریق الحسین هست و بس. پ.ن. بنده شاهد بودم اهل معنی و عرفان حتّی حین ورود به آستان شریف روضه ارباب عتبه بوسي می کردند ناچیز ترین خار را خم می شدند بر میداشتند ڪه مبادا مزاحمتی بر زائران روضه ارباب ایجاد ڪند ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
‌ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست... 🌱 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
•| |• 💠 رحمت‌الله علیه: «بدترین سخن این است که دعا کردم و نشد ، زیارت رفتم و نشد! این نشدها شیطانی است. هیچ دعا کننده‌ای دست خالی بر نمی‌گردد . اگر به صلاح باشد همان را و اگر به صلاحش نباشد بهتر از آن ‌را می‌دهند.» ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
‌حسین‌جان 🌱 به رغم سربه‌هوابودنم زمین‌گیرم به سر، هوای تورا دارم، از زمین سیرم... ✍ 🏴 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
•| |• 💠 فال حافظ در روز عاشورا خاطره عبدالحسین زرین‌کوب روز بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم». خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟» پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش می‌گفت مکتب رفته و... حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته‌وگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل را می‌خواند. پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟» گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: «بفرمایید». پرسید: «شما به اعتقاد دارید؟» گفتم: «خب بله، صد درصد». گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: «من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟» گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم». بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما». مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: «نیت کنید». فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت ... رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت ... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ... عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدایا! این غزل اگر موضوعش علیه‌السلام و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟... این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد... حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌ بودند. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
•| |• ﷽ ‍💢 دین، تنها بر جاری است ♥️ (ع) در مسیر کوفه، به "فرزدق" ، شاعر معروف آن روز برخوردند. 🔻 امام حسین از فرزدق، درباره وضعیت کوفه پرسیدند. فرزدق پاسخ داد: 🔹«قلوبهم معک و سیوفهم علیک!» قلب هایشان با تو ، و علیه توست! ♥️ امام حسین(ع) در پاسخ فرمودند: 🥀🍃 مردم، بنده ی دنیا هستند و دین، تنها بر جاری است. 🔹 از دین سخن می گویند ؛ تا وقتی که آنها بگذرد. اما در وقت سختی، دیندار واقعی، اندک است. 📚اخبار الطوال ، صفحه ۲۴۵ 🌺🍃🔸🍂🔸🍃🌺 | ایتا | ویراستی | روبیکا | توییتر | اینستاگرام| @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلٔ
4_6042098277627727136.mp3
9.45M
🔊 🎼 اگه دنبال عشقی به والله عشق فقط حسین بن علی... 🎙 کربلایی         🌺 ولادت   ؛ ۱۴۰۱ @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ