فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے
#لبیک_یا_رسول_الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌻•• ↷#j๑ïท🌱
@khybariha ✌️🏻📿
.
#استورے #لبیک_یا_رسول_الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌻•• ↷
♥️🍃
مولاے مـن؛
هـر لحظـه از عشـق شما
شعـرے روان است...🍃
یا مصطـفی، جان همه عالم فدایت❣
#لبیک_یا_رسول_الله
#من_محمد_را_دوست_دارم
به کورے #ابلیس_پاریس
و اربابان صهیونیستش
🌻•• ↷#j๑ïท🌱
@khybariha ✌️🏻📿
.
#قسمت_هفتاد_و_سوم🦋 <ادامه> ...اما وقتی کلاسهای کاراته و تکواندوی مسجد شروع شد، فهمیدیم این آدم هما
#قسمت_هفتاد_و_چهارم🦋
<ادامه>
...او همۂ مصایب را تحمل می کرد؛
اما هیچ وقت گله نکرد و از آدمهای اطرافش خسته نشد.
یادم است:
بندر عباس که بودیم، علی آقا آمد برای مدتی پیش ما بماند.
آن زمان، مشکلات زیادی داشتیم.
یکی از این مشکلات، غذا خوردن بچه ها بود که چون امکانات نداشتیم، هرکس غذایش را می گرفت، به گوشه ای
می رفت و می خورد که شکل مناسب
و خوبی نبود.
وقتی علی آقا این موضوع را فهمید،
گفت:
«تو این همه فضا داری، چرا ده_بیست تا صندلی نمی گذاری تا بچه ها دور هم جمع شوند؟!»
گفتم: «پیدا کردن صندلی مشکل است!»
با خیال راحت گفت:
«این با من! از هر کجا که باشد، گیر
می آورم.»
تا ما بخواهیم به خودمان بجنبیم،
علی آقا ناهار خوری را بر پا کرد.
اوایل، هفته ای سه گونی نان خشک از بسیج به بیرون می فرستادیم.
با آمدن علی آقا جلوی آن گرفته شد.
در غذا خوردن اسراف می شد، به نصف تقلیل پیدا کرد.
یا اگر اضافه می آمد، به محلات پایین شهر می برد و بین فقرا تقسیم می کرد.
در چهل و پنج روزی که علی آقا آنجا بود، #بسیج را دگرگون کرد.
رفتارها و برخوردها عوض شد.
نوعی حس همدلی و علاقه در بچه ها
ریشه دوانید.
اعزام به #جبهه، از پنجاه_شصت نفر،
به یکصد و ده نفر رسید؛
چون می دیدند علی آقا قبل از اینکه حرف بزند، عمل می کند.
یادم است بعد از اینکه همه غذایشان را تمام می کردند، علی آقا شروع به خوردن می کرد.
دلیل آن هم این بود که نان خشک های روی میز را جمع می کرد و در کیسه ای که همراهش بود، می ریخت تا بعداً در آبگوشت بریزد و مصرف کند.
هر وقت تکه نانی را روی زمین می دید،
بر می داشت.
بچه ها که این وضعیت را دیدند، دیگر دور نان را نمی گرفتند؛
چون می فهمیدند این کار اسراف است.
در این مدت کوتاه، ندیدم علی آقا از آشپزخانه غذا بگیرد.
از باقی مانده غذای بچّه ها استفاده
می کرد.
دیگر ما هرگز غذای غیر قابل مصرف نداشتیم.
غذای محرومان هم دست نخورده تحویل داده می شد.
هیچ وقت قبول نکرد که در جایی جداگانه بخوابد.
شب که میشد، همان جا در بین بچه ها می خوابید و نیمه های شب در جایی خلوت به #نماز_شب می ایستاد.
روزی یکی از بچه های تبلیغات گفت:
«نیمه شب که بیدار شدم، دیدم.....
🌻•• ↷#j๑ïท🌱
@khybariha ✌️🏻📿
.
. . . °| یه مذهبی باید اکیپ مذهبی خودشو داشته باشه ، اما هرازچندگاهی چندتا رفیق غیر مذهبی ام پیدا کن
.
.
.
°| یه مذهبی باید بدونه اگر اسم خادم الشهدا رو گذاشت رو خودش ، باید عقاید کسایی که لباس خدمتشون رو پوشیده بشناسه!
یکیش مثلا ارتباط نداشتن بی خودی با نامحرم !
#مذهبےطور✌️🏼🌿
🌻•• ↷#j๑ïท🌱
@khybariha ✌️🏻📿
خدایا
چنان کن که قرآن
در تاریکی شبها
مونس ما باشد...
.
#صحیفه_سجادیه
دعای٤٢🌿
.
.
🌻•• ↷#j๑ïท🌱
@khybariha ✌️🏻📿