eitaa logo
334 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
487 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
معنی کلمه ی بای چیست؟! ◾کلمه ی بای نام یکی از خدایان کافرهاست.یعنی وقتی کسی موقع رفتن میگوید بای یعنی درپناه خدای کافران!! . ◾تا به حال به معنی خداحافظ یا خدانگه دار فکر کرده اید؟! یعنی این که خدا حافظت باشدیا خدا نگهدارت باشد اما وقتی میگوییم"بای"یعنی نیازی به مراقبت خدا نیست. . پس از این به بعد به جای استفاده از ان کلمه،از کلمه های خداحافظ یا خدانگه دارفی امان الله استفاده کنیم👋 مومن مواظب حرف زدنت باش😊❤️ •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است. 🌷 🍃🌸 @khybariha
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهای دختر دارها.. آهای خانم ها.. نکنه شما باعث نابودی اسلام بشید..💔 🍃🌸 @khybariha
─┅═ঊঈ🦋🌺🦋ঊঈ═┅─ 🌷 💖 علاقۀ عجیبی به بسیجیان داشت و شوخی هایش بـا آنان از همین عشق زیاد نشأت می گرفت. 🍛او به بچه هایی که خوب به خودشان مـی رسیدند و حسابی غذا مـی خوردند، مـی گفت: «پلو خور!» 🥄یک روز در ستاد لشگر، موقع صرف غذا بچه ها همه نشسته بودند. یکی از همین پلوخورها هم بود. آقـا مهدی با بچه ها هماهنگ کرد تا با شوخی جالبی مجلس را رونقی ببخشد. 🍚غذا که رسید، همه منتظر ماندند تا جناب پلوخور شروع کند. همیـن که دست برد و لقمه را آورد بالا، با اشارۀ آقـا مهدی همه بچه ها یک هو با صدای بلند گفتند: «یـاعـلی!» ⚡بندۀ خدا که کاملاً غافلگير و دستپاچه شده بود، بی اختیار لقمه از دستش افتاد پایین. خودش هم از تعجّب خنده اش گرفت! 🍃🌸 @khybariha
میان این همه تشویش و بی قراری شهر حسین امن ترین تکیه گاه نوکرهاست... 🍃🌸 @khybariha
Panahian-Clip-MakrEblis-48k.mp3
1.25M
🎵 یه مشکلی برام پیش اومده؛ از کجا بفهمم این بلاست؟ یا اینکه امتحان خداست برای رشد من؟ 🔸میخوام بدونم خیالم راحت بشه ... •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha
.
#پارت_هشتاد_و_پنجم🦋 ((عینک)) این دفعه چهار ،پنج ماه #جبهه بود . وقتی برگشت، دیدم عینکش همراهش
🦋 (( عینک)) اما آن روز ساکت و آرام نشسته بود و چیزی نمی گفت. فهمیدم که خیلی درد دارد پیشنهاد دادم که استراحت کند ،او هم قبول کرد. یک مسکّن 💊خورد و روی صندلی عقب ماشین خوابید. من پتو را هم رویش کشیدم و گفتم:« راحت بخواب و دوباره به رانندگی ادامه دادم ،شب به شهرستان "نائین" رسیدیم. برای و شام توقّف کردیم . بعد از شام دیدم هر دو نفر خسته ایم. گفتم:« محمّدحسین! بهتر است شب را همینجا داخل ماشین بخوابیم و صبح دوباره به راهمان ادامه دهیم.» قبول کرد. در کوچه‌ای، کنار مسجد جامع نائین، ماشین را پارک کردیم و هر دو داخل آن خوابیدیم. از صبح رانندگی کرده بودم خیلی خسته بودم .😞 وضعیّت محمّدحسین آنقدر ناراحتم کرده بود یک لحظه نمی توانستم فکر او را از ذهنم خارج کنم و این خستگی مرا دو چندان کرده بود؛ به همین دلیل تا چشمانم را روی هم گذاشتم،خوابم برد😴 . نیمه های شب یک مرتبه از خواب بیدار شدم؛ خواستم ببینم در چه وضعیّتی است. حالش خوب است یا نه؟! نگاه کردم داخل ماشین نبود. ترسیدم!!😧 با خودم فکر کردم حتما حالش بدتر شده است و نخواسته مرا بیدار کند؛ چون همیشه سعی داشت مزاحم کسی نباشد ،با عجله از ماشین پیاده شدم. اول نگاهی به اطرافم انداختم اثری از اون نبود . نمیدانستم چکار کنم ؟! خودم را به خیابان اصلی رساندم ،دو طرف را نگاه کردم اما نبود! داخل کوچه، کنار ماشین، هیچ جا نبود. یک دفعه متوجه شدم، جلو رفتم دیدم در باز است ..؛ آهسته داخل شدم در حالی که با نگاهم مرتب اطراف را جستجو میکردم، آهسته آهسته جلوتر میرفتم. یک دفعه سایه یک نفر در گوشه شبستان مسجد، توجه ام را جلب کرد! یک نفر در حال راز و نیاز 🤲 در گوشه دنجی از مسجد بود؛ جلوتر رفتم. محمّد حسین در حالت قنوت بود.با خودم فکر کردم بهتر است مزاحمش نشوم،امانمیتوانستم دل بکنم و بروم. ارام گوشه ای رفتم و به تماشایش نشستم . حالت عجیبی داشت ،گریه میکرد،😭 اشک میریخت،دعا میخواند و بدنش به شدت میلرزید!! برای لحظاتی خودم را فراموش کرده بودم. چنان غرق در حالت عارفانه او شده بودم که اصلا نمی فهمیدم کجا هستم و در اطرافم چه می گذرد.. وقتی نمازش تمام شد چیزی به اذان صبح نمانده بود ! رفتم وضو گرفتم و دوباره به شبستان برگشتم. وضعیت محمّدحسین دیگر عادی بود؛ نماز صبح را که خواندیم، دوباره راه افتادیم اما این بار محمّدحسین حالش خیلی بهتر شده بود. مناجات شب، او را سرحال کرده بود.🤗 انگار دیگر دردی وجود نداشت. شروع به صحبت کرد ؛حرف هایی که برای لحظاتی انسان را از دنیای مادی اطراف خودش دور می‌کرد.✨ وقتی از حالش پرسیدم، گفت:« همه انسانها را در بوته آزمایش قرار می دهد، حتی آنهایی که به مقام و منزلت بالایی رسیده‌اند. اینها همه امتحان الهی است . خوشا به حال آنهایی که سربلند و پیروز از این امتحانات بیرون آمدند و رستگار شدند و رفتند.» بعد شروع به خواندن شعر مورد علاقه کرد : 💠کجایید ای شهیدان خدایی بــلاجویان دشت کربـلایی وقتی حرف هایش تموم شد اشاره به وضعیت جسمی و بدن مجروحش کرد و فقط این مصرع را خواند که: 💠ما نداریم از رضای حق گله شاید باورتان نشود مادر جان ! وقتی این حالت محمّدحسین را دیدم، تهران دیگر حواسم به خودم و جاده نبود.» محمّدعلی راست می گفت . آنچه ما از حالات او میدیدیم ، ارزش غطبه خوردن را داشت!! 🍃🌸 @khybariha
ثواب وضوی قبل از خواب پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «کسی که با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.» 📚 وسائل الشیعه، ج۱ ص۲۶۶ 🌙 🍃🌸 @khybariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱ای درد سینه سوزدلم💔 را علاج تو 🌼تاریکخانه ی نفسم را سراج 🌱دنیای مابدون جهنم است 🌼دردم تویی علاج تویی ♥️ 🍃🌸 @khybariha
【• •】 🌱 • هرکی  آرزو داشته باشه خیلے خدمت کنه میشه...! یه گوشه دلت پا بده، شهدا بغلت میکنن... • ـ مابه چشم دیدیم اینارو... ـ ازاین شهــدا مدد بگیرید، ـ مدد گرفتن از رسمه... . دست بذار رو خاڪ قبر شهید بگو... حُسین به حق این شهید، یه نگاه به ما بکن...🌱 🍃🌸 @khybariha