جنـگ امروز اسلحه نمیـخواد..
اسلحه ات رو بایـد تو مغـزت پرورش بـدی!! 🕶✌️🏼🌱
#کمےتامل🙆🏻♀
#prof←~^^
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
.
•••🕊 #بیوطورۍ هر ڪه دل ♥️من را یافت چال ڪند گوشه ای از صحن 🕌 رضا(ع) 🙂 •• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱 @khybariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°| مۍگفت :
خداعِنــدرفاقتاست
عِنـــدبخشش
عِنــدمَـرآم
#وݪۍآدمهااگہمرامداشتنگنــاهنمۍڪردن!!😉😁
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
··|🗣😂|··
#طنز_جبهه 😁
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت آخرین نفساشو میزد
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستند عکس روی کمپوتها رو جدا نکنند.
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف
بهتری بگو.
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده 😂😂😂🤦🏻♀
#خنده_حلال😁
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
.
#پارت_صد_و_هفتم 🦋 ((آخرین عزاداری)) روز دوم، #عملیات والفجر هشت، به سمت جادّهٔ فاو _امّ والق
#پارت_صد_و_هشتم 🦋
((بچّه ها زیر آوارند!))
آن هایی که قرار بود آن طرف اروند بروند، زودتر صبحانه خوردند و در حال آماده شدن بودند.
من هم صبحانه ام تمام شده بود و داشتم چای می خوردم.
#محمد_حسین گفت: « ابراهیم برو یگان دریایی و یک قایق بگیر که بچّه ها را به آن طرف ببریم!» 🛶
گفتم: «چشم! چایی میخورم، می روم.»
بیشتر بچّه ها از اتاق خارج شده و در حیاط ساختمان ایستاده بودند.
محمّد حسین در کنار حیاط بود، گروهی هم که قرار بود جلو بروند، همراه او به طرف بیرون ساختمان راه افتادند، امّا درست در همین لحظه سر و کلّهٔ هواپیماهای عراقی پیدا شد.
اول فقط صدایش را شنیدیم، ولی بعد از چند لحظه آن ها را بالای سرمان دیدیم.
محمّد حسین برگشت و رو به بچّه ها فریاد زد: «هواپیما! هواپیما
سریع پخش شوید، یک جا نایستید.» 😲
اغلب بچّه ها به داخل اتاق های ساختمان رفتند.😫
عدّه ای هم که تازه صبحانه شان را خورده بودند و می خواستند بیرون بیایند، دوباره برگشتند.
محمّد حسین همچنان وسط حیاط ایستاده بود، یک مرتبه با همان پای مجروح به طرف ما دوید و فریاد زد: «بچّه ها راکت، راکت!» 🚀
هنوز حرفش تمام نشده بود که چند انفجار پی در پی صورت گرفت. 💥
هواپیماها سه راکت زدند که دو تا به طرفین ساختمان و یکی درست به همان اتاقی که بچّه ها در آن جمع بودند، اصابت کرد. 😱
وقتی انفجار رخ داد، فهمیدیم که راکت ها #شیمیایی بودند، 😓امّا با این حال اتاق روی بچّه ها خراب شد و مواد شیمیایی به شکل مایع روی بدن بچّه ها ریخت.
مقداری آوار هم به سر و صورت آن هایی که داخل حیاط بودند، فرو ریخت.
محمّد حسین آسیبی ندیده بود با شنیدن فریادهای « شيميايي! شیمیایی!» هرکس به طرفی می دوید.
و سعی می کرد از #منطقه دور شود.
عدّهٔ زیادی توانستند به میان نخلستان بروند 🌴و خودشان را نجات دهند.
محمّد حسین یک دفعه در میان راه ایستاد و گفت: «بچّهها زیر آوارند، باید کمکشون کنیم.»
و بدون اینکه منتظر کسی بماند به داخل ساختمان برگشت.
او می دانست این کارش چقدر خطرناک است، امّا وجدانش اجازه نمی داد به آنها کمکی نکند.
او از ناحیهٔ پا جراحت داشت از طرفی قبلاً "شیمیایی" شده بود؛ به همین سبب بدنش حسّاسيت بیشتری داشت.
و از همه مهم تر ماسک هم نداشت، 😷
با این حال دلش نیامد بچّه ها را بگذارد و برود؛
در صورتی که راحت می توانست خودش را از #خطر نجات دهد.
ما هم با دیدن محمّد حسین نتوانستیم فرار کنیم، برگشتیم تا به کمک او بچّه ها را نجات دهیم.
♦️به روایت آقای
" ابراهیم پس دست"
و آقای "حسین ایرانمش"
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
•••
|🖋|شمستبریزۍ
"ما معتقدیم ڪه
همـانا خدا ما را از بالا مۍبیند
اما حقیقتـــ این است ڪه او ما را
از درون میبیند :)
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
··|🌈|··
#شهــدابہزبانےدیــگر 💬
Even if we stop moving and stop fighting, God will preserve His holy religion in any way. The problem is that we have to make sure we don't fall behind.
#Martyr_Martyr_Toki
اگر چه ما از حرکت بایستیم و از جنگ دست برداریم ، خداوند به هر نحوی دین مقدسش را حفظ خواهد کرد. مسئله این است که ما باید کاری کنیم که از قافله عقب نمانیم.
#شهید_توکی🌹
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
#تلنگرانه✨
شخصی به نزد آیت الله شاه آبادی ،استاد حضرت امام آمد و گفت:
من از نماز خواندن لذت نمیبرم😞 ،به برخی از گناهان هم علاقه دارم،آیا ذکری هست که.....
آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت:شما موسیقی حرام گوش میکنی؟🤔
طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تائید کرد.😑
آیت الله شاه آبادی فرمودند:ذکر لازم نیست،موسیقی حرام را ترک کنید😊
صدای حرام انسان را به گناه علاقمند ودر نتیجه از نماز دور و بی علاقه کرده و راه حضور شیطان را فراهم میکند.
#گوش_دادن_به_موسیقی_حرام_ممنوع🚫
🍃🌸 @khybariha