به قول فروغ فرخزاد که میگه:در ظاهر روی پاهایم ایستادهام. گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم. اما حقیقت این است که خسته هستم. میخواهم فرار کنم. میخواهم بروم و ناپدید شوم...
من وقتی کتاب ترسناک میخونم در هرحالتی : یاخدا الان منو میکشن میخورن میبرن .
همچنان من : تموم کردنِ کتاب ترسناک در عرض سه ساعت .🦖
هزارویكشب.
من وقتی کتاب ترسناک میخونم در هرحالتی : یاخدا الان منو میکشن میخورن میبرن . همچنان من : تموم کردنِ ک
بهرحال روحیم اصلا به کتاب ترسناک نمیخوره
عشق وجود دارد ؛
فقط بعضیها مثل آیدا میمانند و شاملو میسازند ،
و بعضیها هم مثل ثریا میروند و شهریار را میکُشند . :)!