🌙ستایش خدای را که بر روزهی این ماه
و بهپاداری عبادتش ما را یاری نمود
تا مرا به آخرین شب آن رساند...
#عبادت #روزه
https://eitaa.com/kimiayesaadat1
💠 سحرخیزی و اعتدال مزاج
▫️ آيتالله شاهآبادی، استاد عرفان حضرت امام خمينی رحمهالله بودند درباره پدر بزرگوارشان میفرمايند:
▫️«موضوعی كه مرحوم والد به آن عنايت ويژهای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر میدانستند، #بيداری شب و #سحرخيزی بود.
▫️ میفرمودند «اگر برای #نافله شب بيدار شديد و ديديد برای نافله خواندن آمادگی روحی نداريد، بيدار بمانيد. بنشينيد حتی چای بخوريد. انسان بر اثر همين بيداری، آمادگی برای #عبادت را پيدا میكند».
▫️همچنين فرمود: «بيداری سحر هم برای #مزاج مادی مفيد است و هم برای مزاج معنوی.»
بارها در منبرهايشان ميفرمود: «برای دنيايتان هم كه شده، سحرها بيدار شويد. چون بيداری #سحر، وسعت رزق، #زيبايی چهره و خوش اخلاقی میآورد».
📚معاونت پژوهشى بنيادشهيد شاه آبادى، عارف كامل،1380 ص48
https://eitaa.com/kimiayesaadat1
🏔 پیامبر اکرم(ص) که بزرگِ همۀ عرفا، اولیاء و اوصیاء هستند عادت داشتند که به کوه بروند و در غارِ حراء مناجات کنند.
🏔 رفتن به کوه، سیرۀ رسول خداست و انسان اگر مکانی در کوه برای عبادت انتخاب کند، مطابق با شیوۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) عمل کرده است.
🏔 چه خوب است کوه رفتن و دعا و مناجات در #کوه را یک #عبادت تلقی کنیم و آن را یک شیوۀ زیبا در تأسیِ سیرۀ نبوی برای انجام عبادت در نظر داشته باشیم.
استاد پناهیان
🏔🏔🏔
#کوهپیمایی
#عبادت
#ورزش_همگانی
#سلامت_جسمانی
https://eitaa.com/kimiayesaadat1
#عبادت
#رزمندگان
✅ جايزه غسل
🔸 شهيد محمد بابارستمي در خاطراتش ميگويد:
در زمان طاغوت كه به سربازي رفته بودم شبي احتياج به حمام پيدا كردم. حمام پادگان بسته بود. چشمم به حوض وسط پادگان افتاد كه يخ بسته بود. با ترس از افسرنگهبان، آهسته شروع كردم به شكستن يخها و بدون درنگ رفتم داخل حوض آب. خيلي سرد بود ولي هدفم مهم و مقدس بود. هنوز داخل حوض بودم كه افسرنگهبان آمد و با ناراحتي از من كه چرا نظم پادگان را به هم ريختي مرا بازداشت كرد. در بازداشتگاه، نماز را خواندم و خيلي خوشحال بودم كه نماز اینهمه برايم مهم است.
صبح آن روز، افسرنگهبان مرا پيش مسئول پادگان برد. او با عتاب گفت: چرا نظم پادگان را به هم زدي؟! گفتم: چارهاي نداشتم من مسلمانم و نميخواستم نماز قضا شود. فرمانده كمي تأمل كرد و به سمت كمد رفت. پاكتي برداشت چيزي داخل آن گذاشت و به من داد و گفت: برو بيرون، ديگر هم از اين كارها نكن. با خودم گفتم حتماً يك هفته بازداشتي نوشته است. وقتي در پاكت را باز كردم ديدم يك صدتومانی داخل پاكت است. خيلي خوشحال شدم. صد تومان آن موقع خيلي زياد بود آنهم براي سربازي كه منبع درآمدي نداشت.
https://eitaa.com/kimiayesaadat1