امسال هم مثل هر شروع نویی یه سری تصمیم ها گرفتم💪🏻 ولی چون دوست داشتم بهشون پایند باشم سعی کردم یکی یکی اجراشون کنم. ✍🏻
اولیش صبوری بود، اینکه قبل از هر عصبانیت اول ۳۰ ثانیه فکر کنم🧠
سه چهار هفته ای از شروع سال جدید گذشته و خداروشکر من پای تصمیم هام هستم بودم اما امروز فهمیدم علتش این بوده که چالش خاصی سر راهم قرار نگرفته بوده... 🤦🏻♀️
برای افطار مهمان داشتم، خاکشیر ها رو برای شربت شستم و رفتم کمی استراحت کنم، وقتی برگشتم چشمتون روز بد نبینه😯
پرده، دیوار آشپزخانه، روی اپن و... کلی خاکشیر چسبیده بود.
خدا کمک کرد و سر قرارِ صبوری موندم💪🏻
ماجرا تموم نشد، اون روز حسنا خانم یه تنه قابلیت اینو پیدا کرده بود قرارم رو بشکنم و هر واکنشی نشون بدم🤦🏻♀️😅
سفره رو چیده بودم و منتظر مهمان ها بودیم که گفت آش می خوام 🥣
قبول نکرد براش از قابلمه بکشم و اصرار داشت از سر سفره بکشم😐
قطعا دلم نمی خواست قبل از اومدن مهمان ها این اتفاق بیفته ولی خوب ایشون کوتاه نیومدن و ما از سر سفره براشون آش کشیدیم.
اماااااا اگر شما از اون آش میل کردید، ایشون هم خورد😯
یه وقتا آزادی دادن به بچه ها خیلی سخت تر از اون چیزیه که به نظر میاد.
از اون سخت تر، پذیرفتن عواقب این آزادی و صبور و همراه موندنه...
#برنامه_ریزی
#صبر
#همراهی
#ماه_رمضان
#آزادی
#مامان_مهندسه