eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین حسن کردی
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری آسمان را زیر دین چشم هایت می بری درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربان تو نا مادری خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار رشته های چادرت جود کرم را آبشار در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می شود با واژه ام البنین ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد نو عروسی که پی بخت سپیدت آمده پیش پای بچه های فاطمه زانو زده گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم آمدم خاک در انسیة الحورا شوم آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد شد تمام خواهش تو از امیر المومنین فاطمه نه، بعد از این بر من بگو ام البنین باز می ماند دهان از مهر این نا مادری شیر را با شیره عشق و وفا می پروری مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری عرضه می داری قبولش کن برای نوکری مادری هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود مثل تو نا مادری، نه، مادری پیدا نشد آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست چهره او والقمر چشمان او شمس الضحاست گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود دامن ام البنین عباس پرور می شود تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب ناگهان روی سرش شد آسمان گویا خراب تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت آنقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک گفت با آن یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد موسی علیمرادی
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه ذکرِ یا اُم‌ُالبَنین یعنی همان یا فاطمه خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه حضرتِ اُم‌ُالبَنین از جلوه‌های فاطمه‌است گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌ُالبَنین خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه از همان اول همه گفتند مادرجان به او چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌ُالبَنین وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا فاطمه او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند مادرِ عباس وقتی می‌رسد با فاطمه روزِ محشر چادر او هم شفاعت می‌کند تا که می‌آید به محشر پشتِ زهرا فاطمه بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند نیست او در کربلا و هست اما فاطمه بسکه یا اُم‌ُالبَنین از ما گره وا می‌کند هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف وای از اُم‌ُالبَنین این‌بار تنها بود حیف حسن لطفی
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله، السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء، السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته ای بر مدارِ عشقِ علی، رُکنِ استوار ای بر سرِ تو سایه ی خورشیدِ روزگار ای اُمِّ فضل و اُمِّ فداکاری و ادب مستوره ای و گنجِ نهان می شوی شمار ای وسعتِ کمالِ تو بر عقل ناپدید پیشِ جلال و حُجْبِ تو زانو زده وقار حقّا کُمیتِ قافیه لنگ است پیشِ تو ماندم چگونه مدح ِ تو گویم به اختصار با زینبین تا نفسِ آخرینِ خویش عهدی که داشتی ز وفا، بود پایدار خواندی کنیزِ حضرت زهرا تو خویش را اینگونه نامِ نامی تو گشت ماندگار سرمشقِ عاشقی تو به عشّاق داده ای عباس داده ای و ندادی ز کفْ قرار بر عشق و جان سپردنِ در راهِ عشقْ هم پرورده ای ز دامنِ تو داد اعتبار عصرِ دهم که سینه ی او تنگ گشته بود راهی سوی شریعه شد از بینِ کارزار آه از دمی که دستِ اباالفضل شد قلم تیرِ سه شعبه چشمِ قمر کرد اختیار خم شد به زانوان بِکِشَد تیر را برون از چشمِ نافذی که همی داشت اقتدار در پیش ِ پای فاطمه افتاد بر زمین ارثِ ادب ز مادرِ خود داشت آن سوار آه از تنی که روی زمین مانْد بی حسین آه از هجومِ لشگرِ در دستْ حربه دار بهتر نبودی و تو ندیدی به کربلا «روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» اُمُّ البنین که در رهِ دین، بی بنین شده همواره داشت بر پسران خود افتخار خیمه میان خاکِ بقیع داشت صبح و شام عُمری برای کرب و بلا بود سوگوار در حشر هم بنای شفاعت، یقین شود با دستِ با کفایتِ عباس، برقرار آن را که نیست روی امیدی به سوی خلق گردد به فضلِ دستِ اباالفضل امیدوار وحید دکامین
من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم من که از قبر تو و کرببلا دورم دور شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم باز هم سائل هرساله تو پشت در است یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم پسرم دست تو را دست خدا می بوسید گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم ..... پسر فاطمه عالم به فدای سر تو پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم عبدالحسین میرزایی
🌷 امام صادق (عليه السلام) فرمودند : ✍️ الْأَيَّامُ ثَلَاثَةٌ فَيَوْمٌ مَضَى لَا يُدْرَكُ وَ يَوْمٌ النَّاسُ فِيهِ فَيَنْبَغِي أَنْ يَغْتَنِمُوهُ وَ غَداً إِنَّمَا فِي أَيْدِيهِمْ أَمَلُه‏ 👌 ايّام زندگى ، سه روز است: 1️⃣ روزى كه گذشته است و برگشت ندارد 2️⃣ روز حاضر كه مردم در آن قرار دارند و در اختيار آنهاست كه بايد آن را مغتنم شمارند و از آن استفاده نمايند 3️⃣ فردايى كه نيامده و تنها آرزوى آن را در دست دارند 📚 تحف العقول ، ص 324
🏴 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز یکشنبه، بیست و ششم دی ماه و سیزدهم جمادی الثانی به خیر 📿 ذکر روز یکشنبه: صد مرتبه 💐 یاذالجلال والاکرام💐 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴 ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست هر بار بی قراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر زهـرا، سکوت کرد آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست ای هم نفس ترینِ عـلـی بعد فـاطمـه قلبت میان غربت یک ماجرا شکست پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت وقت هجوم تیغ به شیـر خدا شکست ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست وقتی حسین رانده شده از شهر مادریش باید نوشت حُـرمَـتِ آل عـبـا شکست عباس شد ستاره ی دنباله دار تو تا کـربلا رسید و در کـربلا شکست یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست نوكرنوشت: خـانـم ام البنین باید که در این همهمه ها تاب بگیریم تصویر شب عـلـقـمـه را قـاب بگیریم ای کاش که در روز قیامت لب کـوثر از مــادر سقـای حـرم آب بگـیـریم صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سالروز رحلت حضرت امّ‌البنین سلام‌الله علیها را تسلیت عرض میکنم🏴
*متن تکان‌دهنده ازحضرت آیت الله العظمی بهجت( قدس سره)* ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند : لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد. کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند. مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از "ریز ریز " حساب گرفته میشوی ! اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری می گویند : " جنازه ". تو را به نامت صدانمیزنند ! وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند می گویند : " جنازه کجاست؟ ". تورابه نامت صدا نمی زنند! و زمانی که میخواهند تو ‌را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند. پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود : 1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره ! 2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند ! و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت " جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد. و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد. حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی ! اگر به وسیله ی این متن برای یادآوری مردم همکاری نمودی ، إن شاء الله اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت. " و ذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين : و (پیوسته) پند (و تذکر) بده زیرا که بی گمان پند ( و تذکر ) مؤمنان را سود میبخشد ". چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود " صدقه" را اختیار میکند؟ چنانچه خدا میفرماید : " رب لولا أخرتني إلى أجل قريب ! فأصدق : پروردگارا ، اى كاش ( مرگ ) مرا مدت كمى به تاخير مى انداختى ، تا ( در راه تو) صدقه بدهم ". علما فرمودند : "صدقه را ذكر ننمود مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مینمايد ! ". پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر ، زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود. 🔴 یکی از بهترین صدقات جاریه که میتوانی همین حالا ، آری ، همین حالا انجام دهی اینست که این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ،‌ پخش کنی چرا که هر کس بر آن عمل نموده و به نسلهای بعد تعلیم دهد، اجرش به تو نیز خواهد رسید. ان شاءالله ... 🤲🌹🤲🌹 دوم انقلاب #
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ . صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ . خداوندا !!! ای آن‌که یادش برای یادکنندگان عزت و افتخار است و ای آن‌که سپاس‌گزاریش، برای سپاس‌گزاران پیروزی و رستگاری است و ای آن‌که فرمان برداریش برای فرمانبرداران، نجات و رهایی است! بر محمّد و آلش درود فرست و دل‌های ما را به یادت از هر یادی ، و زبانمان را به سپاسگزاری‌ات از هر سپاسی ، و اعضایمان را به طاعتت از هر طاعتی، بی‌خبر گردان.🤲🤲 (فراز ۱ از دعای ۱۱ از صحیفه سجادیه؛ترجمه استاد شیخ حسین انصاریان) سلام علیکم . صبح روز دوشنبه تون بخیر
🌱🌷🌱🌷🌱🏴🚩 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 *🤔 فـاطمـه ام‌البنیـن کیست؟؟* *✨نامش فاطمه بود.* *از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگآوری، هم پای پسران قبیله بود.* *اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود!* *👈نه اینکه تنها او اینچنین باشد،* *تمام قبیله‌اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛* *اما چیزی که او را متمایز می کرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگآوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود*. *❇️ کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش می‌گذاشتند،* *همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمی‌شد.* *⁉️ وقتی از او می‌پرسیدند که چرا ازدواج نمی‌کنی،* *✨می گفت: «مردی نمی‌بینم، اگر مردی به خواستگاری‌ام بیاید، ازدواج میکنم!»* *👹معاویه از خواستگاران پر و پا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز می‌گشت.* *🌠تا اینکه یک شب خوابی دید.* *صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستاده‌ی علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد،* *فاطمه لبخند معنا داری زد؛* *فهمید که رویایش صادقه بوده است.* *🎉از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت*: *«خدا را سپاس!* *من به «مرد» راضی بودم* *ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.»*  و بی درنگ، *پس از موافقت پدر و* *مادرش، موافقت خود را اعلام کرد* *و شد همسر علی بن ابیطالب (ع)، جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله).* *🔹بارزترین ویژگی اش، ادب بود.* *🔸 به جا و به موقع حرف می زد.* *🔹حد خودش را می‌دانست* *🔸و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت.* *✨روزی که پا در خانه‌ی امیرالمومنین(ع) گذاشت،* *اولین جمله‌اش به فرزندان ایشان این بود:* *نیامده ام جای مادرتان را بگیرم،* *من کجا و فرزندان زهرا(س) کجا؟* *من آمده‌ام تا کنیزتان باشم.* *✅ و به حق نشان داد که راست می‌گفت؛* *همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند.* *فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت* *و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد* *و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛* *کاری که آن را افتخاری برای خود می‌دانست.* *📜می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی(ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند.* *🔅از امام(ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچه‌ها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند*. *♥️وقتی عباس(علیه السلام)،* *نوزاد شیرین ام البنین به دنیا آمد*، *بچه های زهرا(س) را جمع کرد،* *آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد* *و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه(س) چرخاند* *تا به همه بگوید که فرزندان ام‌البنین، بلاگردان فرزندان فاطمه(س) اند.* *✳️همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری می‌کرد که*: *«مبادا حسن و حسین (علیهما* *السلام) را برادر و همتای خود بدانید،* *آنها تافته‌ی جدا بافته‌اند،* *آسمانی‌اند*، *نوادگان پیامبر(ص) اند.»* *و همین تربیت بود که نتیجه‌اش را در کربلا نشان داد..*. *✨او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی می کرد*، *با وجود اینکه چهار جوان خودش همراه کاروان بودند،* *به تمام کاروان اینطور سفارش می‌کرد:* *⚡️چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمان بردار او باشید.*  ام البنین *از حضرت علی (ع)،* *صاحب چهار ستاره ی نورانی به نامهای* *🔮 عباس،* *🔮عبدالله،* *🔮 جعفر* *🔮و عثمان* *شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند.* *🌷درود ورحمت خداوند بر آنها🌷* *🚩 التماس دعا* *👈 ۱۳ جمادی‌الثانی سال ۶۴ھ.*🌱🌷🌱🌷🌱🏴🚩 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
این صدای ناز عباسِ من است نغمه‌های راز عباسِ من است شرحه بر بیت خموشم می‌رسد باز تکبیرش به گوشم می‌رسد آمده آهِ ابالفضلم به گوش مشک دارد گه به دندان گه به دوش ناله با این گریه‌هایم می‌کند آمده مادر صدایم می‌کند! من دعا بی قدر و بی حد گویمت ای ابالفضلم خوش آمد گویمت آمدی مادر فدای موی تو پس چرا خاکی شده گیسوی تو؟ گو مگر روی زمین افتاده‌ای؟ گو مگر از صدر زین افتاده‌ای؟ کار مادر اشک مجنونی شده چشم عباسم چرا خونی شده؟ چنگ خود کی پای زلفانت زده؟ تیر کین کی بر دو چشمانت زده؟ با دو دستت دست مادر را بگیر تا کشم از چشم شهلای تو تیر وای عباسم دو دستانت کجاست؟ بازوان همچو مردانت کجاست؟ مادرت شد سرفراز جنگ تو علقمه شد عرصه‌ی آهنگ تو من شنیدم از وفا و غیرتت دور تو گردم فدای هیبتت من شنیدم طعنه بر رشکت زدند مادرم تا تیر بر مشکت زدند من شنیدم بی دو دست از روی زین ای گلم با صورت افتادی زمین دامن زهرا سرت بگرفته است آه! زهرا در برت بگرفته است بانویم از غم رهایت کرده است فاطمه مادر صدایت کرده است حاجی من حج تو باشد قبول اجر تو با دست زهرای بتول آمدی این دل حزین با خود ببر مادرت ام البنین با خود ببر
نوكراي ساده تيم امّ البنين سر تا پا ارادتــيم امّ البنين بي بي جانم ما فقير بيچاره ها وقفِ خانواده تيم امّ البنين خانوم خونه ي آقامون علي محرمه محرم غمهامون علي ميتونيم شما رو مادر بخونيم اگه رخصت بده بابامون علي از همه غيره شما خسته شديم به ابالفضل تو وابسته شديم ما مثه عريضه هاي حاجتيم به پره كبوترات بسته شديم از شما درس ولايت ميگيريم رخصت عرض ارادت ميگيريم تو گرفتاريامون ، برا شما سفره ميندازيم و حاجت ميگيريم خيلي زشته نوكرات كم بيارن يا توي نوكري شون كم بذارن هديه ميشن به شما تو مشكلات صلواتايي كه رد خور ندارن به غم چشماي گريونِ حسين به دل ساقي دلخونِ حسين به اميده نااميد شده ش قسم رو مونو نزن زمين جونِ حسين دلامون هزار تا درد و غم داره ولي باز اميد به اين عَلَم داره برا كربلا گذرنامه ي ما مُهره تأييد شما رو كم داره