eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم مي شود مبتلايِ بقيع هوائيِّ حال و هواي بقيع فقيرم فقيرم ، فقيرِ حسن گدايم گدايم، گدايِ بقيع نديدم ، نديدي ، نديده كسي غم آلوده تر از فضايِ بقیع براي شِفا يافتن آمده ست مسيحا به دارالشّفاي بقيع نشستيم پاي غم چارْ امام شكستيم با روضه هايِ بقيع نه صحن و رواقي ، نه گلدسته اي الهٰــي بميــرم برايِ بقيع تمامي ندارد مگر با ظهور غم و دردِ بي انتهايِ بقيع فقط هشت شوِال نه ، كلّ سال عزادار هستــم براي بقيع سفيد است بخت كسي كز ادب سيه پوش شد در عزاي بقيع پُر از عطر ياس كبود خداست قدم به قدم ، هر كجاي بقيع حسن تيرباران شده تا شود حسينيّه اش ، كربلاي بقيع خيال قشنگي ست در ذهن من نشــستن در ايوانْ طلايِ بقيع
مراسم سوگواری سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام سخنران: حجت الاسلام سید مهدی هاشمی و مرثیه سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم زمان دوشنبه ۱۹ اردیبهشت همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء مکان مسجد جامع شهرکرد @masjedjame_chb
اى زائر هميشهء تو آسمان بقيع اى آفتاب و ماه تو را سايبان بقيع افزون ز نيم قرن گذشت از خرابى ات كى ميشوى بهار؟!،اسير خزان بقيع خاك تو بوى غربت و اندوه ميدهد مظلوميت گرفته از اينجا نشان بقيع در پشت پنجره كه رسيدم صدا زدم اى كاش ميشد از غم تو داد جان بقيع از فرشيان كه خير نديدى شدى خراب اى اشكريز غربت تو عرشيان بقيع آباد باد خاك تو اى آنكه در بغل بگرفته اى چهار امام جهان بقيع هرچند خاكى است ولى زائر حرم حس ميكند رسيده به باغ جنان بقيع نزديك تو كه مرثيه خواندن نميشود اينجا شدم براى تو مرثيّه خوان بقيع از مجتبى بگويم و از طشت پر ز خون از جسم و از اهانت تير و كمان بقيع از سيدالعباد بگويم كه گريه كرد عمرى ز ماتم شه لب تشنگان بقيع از باقرالعلوم بگويم كه ديده بود رأسِ حسينِ فاطمه را بر سنان بقيع يا اينكه از مصيبت صادق بخوانم و از آتشِ به پا شده در آشيان بقيع ام البنين هنوز نشسته كنار تو ميگويد از عمود و سرى خونفشان بقيع اينان تمام سنگ بُوَد روى قبرشان برگو كجاست تربت آن بى نشان بقيع؟ آن بانوئى كه عزّت او بعد مصطفى گرديد پايمالِ گروه خَسان بقيع آن دخترِ پيمبر اسلام كه نداشت حتى ميان خانهء خود هم امان بقيع آتش گرفت باغ و گل و غنچه سوختند آن هم به پيشِ چشمِ ترِ باغبان بقيع در پشت در كه فاطمه افتاد بر زمين مولا چه ديد؟،نيست زبانِ بيان بقيع يا فضةُ خُذينىِ او تا به روز حشر جانسوز ناله ايست به گوش زمان بقيع يك روز ريشه كَن شود اين ظلم بى گمان عجل على ظهورك يا صاحب الزمان
در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه تو همچو حلقه ی انگشتر و نگین شریفت تن مقدس پیغمبر خداست مدینه به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند تو قبله ی دل مایی خدا گواست مدینه به هر طرف که نهم روی خویش روی دل به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا صدای ناله ی العفو مرتضاست مدینه هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم که در نسیم مسیحایی ات شفاست مدینه کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟ که گرم زمزمه و ناله ی دعاست مدینه به اشک دیده ی مهدی به خون سینه ی زهرا مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟ صدای ناله ای از کوچه می رسد به گمانم صدای ناله ی جانسوز مجتباست مدینه چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟ که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه سئوال میکنم از تو بگو به حق پیمبر به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟ سرشک دیده ی مولا گذشت از سر هستی اگر چه گریه ی او در تو بی صداست مدینه
🌸 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز پنجشنبه ، بیست و دوم اردیبهشت و دهم شوال به خیر 📿 ذکر روز پنجشنبه:صد مرتبه 💐لااله الاالله الملک الحق المبین 💐 ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ کـربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد در حرم روضۀ مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم جای من در حـرمِ آلِ پیمبر باشد جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست باغِ هفتاد و دو تن لالۀ پرپر باشد نوكرنوشت: حـسـیـن جـان با شما حال خراب دل ما خوبتر است وسط خیمۀ تو حال و هوا خوبتر است نیمه شب ها وسط نافـلـه، گـریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوبتر است صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
به هر بهانه دلم میل یار دارد و بس هوای دیدن روی نگار دارد و بس جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس مزن به رویم اگر دست من شده خالی مکن گله که، غلامم شعار دارد و بس اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد ولی دوباره هوای قمار دارد و بس دگر به آینه دل تو را نمیبینم که صحن آینه گرد و غبار دارد و بس خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس زمین کرببلا وعده گاه نوکر‌هاست که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس نوكرنوشت: مـهـدی جـان دیدن روی تو ای یار سفر کردۀ من آرزویم شده، ای کاش به گورش نبرم صلی الله علیک ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
تربتی را میشناسم دردل این خاکدان عاشق هرذره اش هستند اهل آسمان درهوای قبرخاک آلوده اش خورشید وماه در مسیر چشمهای او مدار کهکشان مرد تنهایی که عمری با وجود دردها برلبانش خنده بود ودرگلویش استخوان از میان سفرۀ با برکت دستان او مانده چشمم سالها درحسرت یک لقمه نان میتوان فهمید از حس اجابتگاه او ارتباط ویژه دارد با خدا این آستان این اساس کار فرزند برومند علیست بس که میبخشدفراوان بازمیماند دهان کشته ی برق نگاه مجتبی هرکس که شد روی سنگ قبراو حک میشود *جنت مکان* نوكرنوشت: حسن جـان دست ما را هم به دامان پر از مهرت رسان فوقِ فوقش دامنت یک کم "گدایی" میشود صلی الله علیک ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت تردید نیست گنبد حیدر اگر نبود اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی با احمد افتخار برادر شدن نداشت با اذن فاطمه ست اگر حیدری” شدیم ورنه کسی اجازۀ نوکر شدن نداشت فریادهای أَیْنَ تَفِرّوا” گواه بود با او کسی توان برابر شدن نداشت حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت نوكرنوشت: یاعلی جـان غلامِ حضرتِ عشقم، نجف بهشتِ من است تو بنده را بطلب، سینه خیز می آیم صلی الله عليک ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
چهار نعمتی که بهتر است هر روز صبح یاد کنیم ♦اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلب ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت. ♦اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد. ♦اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاس ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد. ♦اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِق ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند و مرا در میان مردم رسوا نکرد