#اربعین_حسینی
گرچه برگشتم ولی پیر و کهنسالم حسین
پرشکسته نیستم، من بی پر و بالم حسین
پای زخم و روی زخم و چشم زخم آورده ام
اربعین خود را رساندم با تو می نالم حسین
ای تن صد پاره که رفتی به غارت السلام
خواهرت را کن بغل، خسته ز جنجالم حسین
کار غسلت بر زمین ماند و تنت را اسب بُرد
تند می رفتی ز پیش اشک غسّالم حسین
چند تا تکه حصیر آورده بودند از دهات؟
کربلای قطعه قطعه بین گودالم حسین!
روبروی من سرت را بین خورجین برده اند
آن زمان که لشکری افتاد دنبالم حسین
آتش خیمه پس از تو دامن ما را گرفت
در تنور ای کاش می پرسیدی از حالم حسین
بالش زیر سرم سنگ و کلوخ تیز بود
خرد شد زیر لگدها خشت و سفّالم حسین
خواهرت از جنگ خولی و سنان برگشته است
معجرم را پس گرفتم بعد خلخالم حسین
دخترت جامانده در ویرانه های شهر شام
جان تو شرمنده ی چشمان اطفالم حسین
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
#امام_زمان_عج
#غزل
کشیدم از عذابِ دوریت چه دردسرهایی
گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی
به دریای غرور و کبر افتادم، مرا دریاب
عزیز فاطمه! تو منجی درمانده ترهایی
به دور سفرهء مهمانی تو پادشاهانند
ولی دنبال سائل ها و اینگونه نفرهایی
گناه از غفلت ما بود، چوبش را شما خوردی
ز دست نوکرانت میخوری خونِ جگرهایی
خبر داری سراغم را کسی دیگر نمی گیرد!
می آمد کاش روزی از وصال تو خبرهایی
منم که بیشتر از بچه ها محتاج احسانم
تویی که مهربان تر از تمامی پدرهایی
بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم عبایت را
هنوز آن خواب خوش دارد، به جان من اثرهایی
دو دستم بسته شد امّا، نخوردم بر درِ بسته
صدایت کردم و دیدم، همینجا پشت درهایی
بیاور نسخهء من را! علاجم جز زیارت نیست
برایم دوری از کرببلا دارد ضررهایی
سخن از هجر باشد...خواهری دور از برادر نه!
چه سنگین است روی شانه ها بار سفرهایی
از آن صبحی که معصومه نبوسیده رضایش را
سراغش آمده هر نیمه شب درد کمرهایی
سراغش آمده درد کمر، نامحرم اما نه!
عقیله رفت بین جرّ و بحث رهگذرهایی...
#رضا_دین_پرور
آقای من
دلم را به بزم محبت کشیدی
دوباره مرا پای صحبت کشیدی
ز بی آبرویی من هم گذشتی
از این نوکر پست، منّت کشیدی
گناه مرا دیدی و گریه کردی
عزیزم بمیرم خجالت کشیدی
اگرچه یکی غصه ات را نخورده
تو جای همه، آهِ حسرت کشیدی
نشد خانه ام، خیمه گاه تو باشد
ز نا اهلی ام، درد غربت کشیدی
شنیدی که دلتنگ شهر حسینم
لب تشنه ام را به تربت کشیدی
گنهکارم اما نجف لازمم من
چرا روی پرونده ام خط کشیدی
اگر روضه دارم دعای تو بوده
اگر فاطمی ام، تو زحمت کشیدی
سحر در کنار مزارش نشستی
به اینجا مسیر زیارت کشیدی
سلام ای گل پرپر خانه مادر!
چرا پوشیه روی صورت کشیدی؟
الهی که دیگر مصیبت نبینی
تو از میخ در هم مصیبت کشیدی
دم کوچه افتاده بودی و گفتی؛
علی را چرا پای بیعت کشیدی
اگرچه لگد خوردی از حال رفتی...
کنارش نفس های راحت کشیدی
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_فراق_امام_زمان
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
با یاد #شهدای_گمنام
شمع شبهای تار میآید
خبر آمد که یار میآید
عطر گمنامی شهیدان از
کوچهی انتظار میآید
مجلس مادر است و آقامان
از کنار مزار میآید
مادر از دست دادهها! امروز
گریه کردن به کار میآید
از همان خانهای که میسوزد
مهدی داغدار میآید
نزنی حرفی از در و دیوار
چون به قلبش فشار میآید
جلوی بانویی که حامله است
چه کسی با هوار میآید؟
فضه دیده چطور در این باغ
روی گل، پای خار میآید
زینب از درد مادرش جان داد
دختر اینگونه بار میآید
من بمیرم که هرچه چادر را...
می تکانَد... غبار میآید
* *
گفت ای بازوی کبود شده:
وارث ذوالفقار میآید
✍️ #رضا_دین_پرور
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
آیهها جز دعا نیاوردند
غیر یا ربّنا نیاوردند
سجدهها بی ولای اهل البیت
رو به سوی خدا نیاوردند
خرج ما گردن کریمان است
خم به ابروی ما نیاوردند
خادمان، بی اجازهی هادی
پشت این در، گدا نیاوردند
یار ما را به پادگان بُردند
به سرش کم بلا نیاوردند
تا دم کاخِ قاتلش او را
بی غم و ناسزا نیاوردند
بین زندان پس از اذیت او
آب و نان و غذا نیاوردند
گرچه با زهر کشته شد آخر
تشت، چون مجتبا نیاوردند
بین این روضه ها فراتر از
روضهی کربلا نیاوردند
بدنش را شبیه جسم حسین
بارها زیر پا نیاوردند
بین گودال، پیش مادر او
خنجری در قفا نیاوردند
نوک چکمه به پهلویش نزدند
پیرمردان عصا نیاوردند
از تنش جای هدیه و سوغات
پیرهن یا عبا نیاوردند
زود تشییع شد، نه بعد سه روز
بهر او بوریا نیاوردند
بین خورجین شبانه کنج تنور
ماهِ سرنیزه را نیاوردند
نان و خرما به بچهها دادند
زینبش را بجا نیاوردند...
✍️ #رضا_دین_پرور
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بین گِرداب گناهان ، ناگهان گریان شدم
مُرده ای بودم که این دریا مرا بیرون کشید
زیر ایوان نجف ، زهرا دل من را شکست
از دل سنگم علی سنگ طلا بیرون کشید
#رضا_دین_پرور
#مناجات
#مسمط_مخمس
بکش خط به روی گناه گنهکار
نظر کن به روی سیاه گنهکار
به آه پشیمان، به آه گنهکار
به شرمی که دارد نگاه گنهکار
شدم بد گرفتار، اجرنا من النار
بخر های و هوی مرا بار دیگر
نمانده برایم خدا چاره دیگر
ندارم بغیر از تو دلدار دیگر
ندارم عزیزم خریدار دیگر
فقط دارم اصرار، اجرنا من النار
گرفتار نفسم، گرفتار آتش
فتاده به جانم سر و کار آتش
به شانه کشیدم، فقط بار آتش
به خود تکیه کردم، به دیوار آتش
شده وقت اقرار، اجرنا من النار
مرا عفو کن که شب اعتماد است
زیادی فقیرم، گناهم زیاد است
اگر کار و بارم حسابی کساد است
حساب و کتابم به پای جواد است
کریم است بسیار، اجرنا من النار
برای همه لطف و جودی، مرا هم
برای همه خیر و سودی، مرا هم
از اول تو بخشیده بودی مرا هم
ببر تا نجف پس به زودی مرا هم
منم عبد فرّار، اجرنا من النار
غریبم ولی آشنای حسینم
غبارم ولی زیر پای حسینم
بدم، نوکر بی وفای حسینم
اسیر غم کربلای حسینم
بده وقت دیدار، اجرنا من النار
شنیدم مدینه در آتش گرفته
کمی گوشهء معجر آتش گرفته
سر و صورت مادر آتش گرفته
ببین فاطمه! حیدر آتش گرفته
علی سر به دیوار، اجرنا من النار
به امروز زینب، به فردای زینب
به شام غریبان، به احیای زینب
خدایا چرا سوخته پای زینب
جوابی ندارد تمنای زینب
بجز یار بیمار، اجرنا من النار
صدا زد برادر، پرم سوخت عباس
منم خواهر تو، سرم سوخت عباس
رقیه، حرم، پیکرم سوخت عباس
کمک کن به من معجرم سوخت عباس
کجایی علمدار، اجرنا من النار
#رضا_دین_پرور
#امام_خمینی_ره_مدح
#امام_خمینی_ره فرمودند: محرّم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
✍️ #عباس_احمدی
پیر ما میگفت اسلام از محرم زنده ماند
اشکها از دین پیغمبر حراست میکنند
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
با محرم، با صفر اسلام جاویدست و بس
یادی از نطق امام پیر امت میکنم
✍️ #علیرضا_خاکساری
پیر میخانهی عشاق، خمینی فرمود:
هر چه داریم ز سالار شهیدان داریم
✍️#احسان_محسنی_فر
حرف ما حرف خمینیست، سرآمد هستیم!
عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم!
✍️ #سیدروح_الله_مؤید
این انقلاب از برکت پیر خمین است
در امتداد نهضت پاک حسین است
✍️ #یوسف_رحیمی
چنین درس را از خمینی بگیر
"حسینی بمان و حسینی بمیر"
✍️ #رضا_دین_پرور
•┈┈••✾••┈┈•
تکبیتیها، دوبیتیها و رباعیات
#شهادت_امام_سجاد
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند
من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند
روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام
آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام
زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم
با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم
حرف قاری که می آید می شود حالم خراب
بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب
چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم
می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم
گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین
داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین
تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم
هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم
با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند
یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند
باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی
پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی
من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود
غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود
بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب
آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب
با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود
با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود
بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند
تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور ✍️
#مناجات_با_امام_زمان عج
تاج سر دو دنیا امامتت مبارک
ای ذوالفقار مولا امامتت مبارک
اِغفِرلَنا ذُنُوبا، نَشکُوا اِلیکَ آقا
مُردیم یَا اَبَانا امامتت مبارک
بادیگران نشستیم، قلب تو را شکستیم
ماندی همیشه تنها امامتت مبارک
پای گناه بودیم و پای تو نبودیم
طومارمان شد امضا امامتت مبارک
کار تو را به فردا انداختیم و گفتیم
شرمنده ایم آقا... امامتت مبارک
خیلی غریب ماندی در سر شلوغی ما
خیمه نشین صحرا امامتت مبارک
آقا خدا نکرده دلخور نباشی از ما
خیلی بدیم امّا امامتت مبارک
این غیبت زیاد و این غصه ی کم ما
جبران نمی شود با امامتت مبارک
چیزی نداشتیم و با اشک ریسه بستیم
در حسرت تماشا امامتت مبارک
پشت دری شکسته زهرا تو را صدا زد
ای بیقرار زهرا امامتت مبارک
#رضا_دین_پرور ✍️
#آغاز_امامت_امام_زمان عج
#عید_بیعت
#نهم_ربیع
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
با یاد #شهدای_گمنام
شمع شبهای تار میآید
خبر آمد که یار میآید
عطر گمنامی شهیدان از
کوچهی انتظار میآید
مجلس مادر است و آقامان
از کنار مزار میآید
مادر از دست دادهها! امروز
گریه کردن به کار میآید
از همان خانهای که میسوزد
مهدی داغدار میآید
نزنی حرفی از در و دیوار
چون به قلبش فشار میآید
جلوی بانویی که حامله است
چه کسی با هوار میآید؟
فضه دیده چطور در این باغ
روی گل، پای خار میآید
زینب از درد مادرش جان داد
دختر اینگونه بار میآید
من بمیرم که هرچه چادر را...
می تکانَد... غبار میآید
* *
گفت ای بازوی کبود شده:
وارث ذوالفقار میآید
✍️ #رضا_دین_پرور
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
صدف در خویش، گوهر میپسندد
دلم دریاست، کوثر میپسندد
لبم چون ذکر حیدر میپسندد،
مرا بابای اکبر میپسندد
صدای گریهاش پیچیده اینجا
اذانگوی حسین آمد به دنیا
دهد ذکر علی جان، جان به لیلا
رسیده جزئی از قرآن به لیلا
سلام خالق منّان به لیلا
قریش آورده است ایمان به لیلا
ببین در طور، نور منجلی را
علی بن حسین بن علی را
همین در را بزن، باب المراد است
گدایی پشت این در، فوق العاده است
کسی که پای سائل ایستاده است ...
علیِّ اوّلِ این خانواده است
خدا تا که خدای عالمین است ...
"علی" اسم پسرهای حسین است
عجب شوری همین آغاز دارد
پیمبر زاده است، اعجاز دارد
دو تا چشمِ کرامتْساز دارد
به دوش عمه زینب، ناز دارد
کسی که بر لبش صدآفرین است
بجای فاطمه، ام البنین است
خریدارش اویس صد قرن شد
قدش طوبای جنات عَدَن شد
مقامش رفت بالا، پنج تن شد
علی بن الحسین، ابن الحسن شد
همیشه سفرهدار مجتبی بود
وجودش خرج آن دولتسرا بود
نگاهش نور مصباح الهدی داشت
به دستش پرچمِ صاحب لوا داشت
از اول در مدینه، کربلا داشت
عبا از خامس آل عبا داشت
ببین یکجا در این شهزاده اکبر
جوانی علی را با پیمبر
سحرگاهان دعا را دوست دارم
غم خون خدا را دوست دارم
اگر کرببلا را دوست دارم
همان پایین پا را دوست دارم
میان زائرانش در خروشم
صدای اکبرش خورده به گوشم..
✍️ #رضا_دین_پرور