eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ستم‌گران همه از خشم، شعله‌ور بودند به خون چلچله از تیغ تشنه‌تر بودند... همان گروه که با دعوی مسلمانی اسیر پنجۀ تزویر و زور و زر بودند، همان گروه که از فیض صحبت معصوم به زعم خود، همه اصحاب معتبر بودند اگر نبود طلوع ستارۀ اسلام هنوز در طلب کفر، ره‌سپر بودند اگر نبود فروغ هدایت نبوی، هنوز دشمن خون‌ریز یکدگر بودند بهار وحی که چشم ازجهان فرو می‌بست، معاشران گل، از غصه خون‌جگر بودند هنوز روی زمین بود چلچراغ امید، که این گروه در اندیشۀ دگر بودند در سقیفه گشودند و چشم دل بستند، تمام مدعیانی که فتنه‌گر بودند چه زود خاطره‌های غدیر رفت از یاد چه زود در پی ایجاد شور و شر بودند برای بستن دست برادر خورشید، سپیده‌دم دَم دروازۀ سحر بودند خدا گواست که در کوچۀ بنی‌هاشم ز قدر و حرمت آن خانه، باخبر بودند ولی دریغ که آن دست‌های نامحرم، برای چیدن گل، همدم تبر بودند بَدا به حال کسانی که روز غارت باغ سکوت کرده و تنها نظاره‌گر بودند کسی نگفت که نوغنچه‌های یاس کبود درختِ طیبۀ وحی را ثمر بودند کسی نگفت که این آیه‌های نورانی، برای شوکت اسلام، بال و پر بودند... شکست شاخۀ طوبی در آستانۀ در، و خلق، شاهد الماس‌های تر بودند به جز حمایت از باغبان چه می‌کردند؟ سه‌چارغنچه ویک گل،که پشت در بودند...
مصطفی فاطمیان: عالم اسیر جزر و مد بی قراری ات طوفان چه کرده با دل دریا کناری ات رخ در محاق برده ای ای ماه نیمه جان نیلی شده ست روی تو از زخم کاری ات دریای صبرکوه نجابت شکوه عشق حیرت زده ست عاشقی از بردباری ات در راه عشق صرف نظر کردی از وجود جان جهان فدای ولایتمداری ات تشبیه تو به هرچه به جز تو قشنگ نیست پیش رخ تو نیلی دریا که رنگ نیست درخانه سادگی و صفا موج می زند در هر طرف حضور خدا موج می زند لب بسته ایم و نالهء دلهایمان بلند در این سکوت محض، صدا موج می زند مادر کنار پنجره پهلو گرفته است بابا میان اشک و دعا موج می زند سجاده ات دریچهء بازی ست رو به عرش درآن عبادت دوسرا موج می زند گرچه دلش از آنهمه غم در تلاطم ست با این وجود وقت دعا فکر مردم ست کوه از غم تو دست به پهلو گرفته است با ناله ات زمین و زمان خو گرفته است از بازوی شکسته نگفتی که نشکند کرار از تو قوت بازو گرفته است ای چادر تو اوج و زن از کور،مثل تو چه کسی رو گرفته است؟ درپرده های عصمتی و خانهء تونور امروز شمع عمر تو سوسو گرفته است از خانهء تو نور به افلاک می رود جان ابوتراب سوی خاک می رود سرمایهء سلالهء نور و امامتی امّید نا امیدی روز قیامتی مدیون بخشش تومدینه نه عالم ست آغاز بخششی و تمام کرامتی آتش کجا و دیدهء گریان ماتمت لبخند سربلندی روز ندامتی با پهلوی شکسته به دنبال مرتضی چشم جهان ندیده چنین استقامتی باید در عاشقی به شما اقتدا کنیم رخصت گرفته ایم که مادر صداکنیم
#حضرت_ام_البنین(س) #مصائب #وفات قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی به علی مونس و هم خانه و همسر باشی قسمت این بود که در زندگی مشترکت به عزیزان دل فاطمه مادر باشی آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی آمدی خادمۀ خانه کوثر باشی قسمت این بود که در بین تمامی زنان تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی قمرت یک نفره لشگر انصار خداست پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی خاک این خانه تو را قبلۀ حاجات کند متعجب نشو گر شافع محشر باشی غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد سعی کن مرهم زخم دل دختر باشی این یتیمان همه به واژۀ در حساس اند نکند در بزنند و تو پس در باشی چار تا بچه این خانه همه مادری اند نکند تب بکنی گوشۀ بستر باشی سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم و حسن فاطمه دور و بر این شه بی سر باشی سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل یار این سوخته دل تا دم آخر باشی