eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبر معظم انقلاب 💠 درس بزرگ امام جواد علیه‌السلام 🔹 امام جواد مانند دیگر ائمه‌ی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بنده‌ی شایسته‌ی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همان‌طوری که ائمه‌ی دیگر ما علیهم‌السلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشه‌ی مهمی از جهاد همه جانبه‌ی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. 🔹 آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله‌ی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهره‌ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همه‌ی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده‌اند وقتی از مقابله‌ی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیله‌ی ریاکاری و نفاق بزنند. 📢 بیانات در خطبه‌ی نماز جمعه ۱۳۵۹/۷/۱۸.
در قبله‌گه راز فرود آمد ماه یا زادگه علی بود بیت‌الله از كثرت اشتیاق، دیوار شكافت تا این‌كه ره وصال گردد كوتاه مهمان چو در آغوش حرم جای گرفت افكند خدای پرده بر سِرُّ الله در بسته و دیوار به هم آمده بود جمعی همه خیره گشته بر آن درگاه از راز و نیاز بنده و معبودش در خلوت آن خانه نشد كس آگاه در باز نشد گرچه بسی كوشیدند هر دیده به صد سؤال می‌كرد نگاه هرجا سخن از قصۀ بیت‌الَّه بود افتاد حكایت حرم در افواه نومید شدند و مات و حیران ماندند تا باز مگر خدای بگشاید راه تا این‌كه به پیش چشم حیرت‌زدگان دیوار شكافت بار دیگر ناگاه از بیت خدا برون یدالله آمد لاحولَ و لا قوةَ إلّا بالله شد حبس نفس‌ها چو جمالش دیدند تا آینه گَرد غم نگیرد از آه با بنتِ اسد خود اسدالله آمد از بیت احد مهر درآمد با ماه بوسند خلایق حجرالاسود را چون یاد كنند از آن خط و خال سیاه خاموش "حسانا" كه مقام ست بلند ترسم بود این گفته كوتاه گناه
💠 بِبَذْلِ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَةُ رحمت و دلسوزی در حق دیگران، موجب نزول رحمت می‌گردد. 📗 غرر الحِكَم، ص۳۰۵ 🔹نزول رحمت🔹 روشن چو دل از نور محبت گردد با مهر قرین، دور ز محنت گردد گر طالب رحمتی، به رحمت رو کن رحمت سبب نزول رحمت گردد
رفتند که این نام سرافراز بماند بر مأذنه‌ها نام علی باز بماند رفتند که در این قفس تنگ،در این شهر یک پنجره‌ء رو به خدا باز بماند رفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیرد رفتند که زیبایی این راز بماند از خویش گذشتند گذشتند گذشتند بگذار که این راز در ایجاز بماند مرد سفری هست گر این‌گونه بیاید هر کس که ندارد دل پرواز، بماند هر کس به دلش شوق خطر هست بیاید نه آنکه همان لحظه‌ء آغاز بماند گفتند که اعجاز حسین ست شهادت رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند
شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید و قلب‌ها شده روشن در آستانۀ عید پرنده‌ها همه از راه دور برگشتند بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید درخت، پیرهنی از شکوفه پوشیده‌ست شکوفه‌های بنفش و شکوفه‌های سفید هزار دشت بنفشه... هزار لالۀ‌ سرخ شکفته با نفس گرم دختر خورشید بهار آمده با عطر پرچم عباس پر از هوای شقایق شده است سال جدید بهار با همه گل‌های تازه آمده است به دست‌بوسی و دیدار مادران شهید به احترام زنی که شکسته قامت او شبیه کوه از اندوه چار سرو رشید بهار، بوی گل سرخ با خود آورده‌ست… که یادمان نرود زنده است یاد شهید
هذا المولود الّذى لم یولد فی الاسلام مثله مولود اعظم برکة علی شیعتنا منه. جز کوی تقی، پناه دیگر نبُوَد نومید کسی ز فیض این در نبُوَد فرمود رضا که در جهان اسلام مولود از این بابرکت‌تر نبُوَد چون خاکِ رهِ تو پربها، زر نبُوَد بی مهرِ تو روی مه، منوّر نبُوَد در وصف تو گفت حضرت شمس شموس: مولودی از این بابرکت‌تر نبُوَد
امشب به شبستان ولایت قمر آمد خورشیدجمالات خدا جلوه‌گر آمد طوبای تمنای رضا را ثمر آمد در بیت رضا باز رضای دگر آمد میلاد جواد‌بن جوادبن جوادست این باب مرادست مرادست مرادست خیزیدکه امشب شب شادی و سرورست خیزید که میلاد تجلی‌گه نورست هرلحظه هزاران شب شوق وشب شورست ازپا ننشینید شب صبح ظهورست رخسار خداوند، عیان آمده امشب یا باز، پیمبر به جهان آمده امشب؟ این موهبت و لطف خداداد، مبارک بر آل پیمبر شب میلاد، مبارک این عید بود بر همه اعیاد، مبارک میلاد جوادبن‌رضا باد، مبارک جود و کرم و لطف حق آغاز شد امشب قرآن به روی دست رضا باز شد امشب سر تا به قدم آینۀ حُسن خدایی کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی جان همگان در قدمش باد فدایی جود آمده بر درگه او بهر گدایی در وسعت ملک ازلی نور ببینید ای چشم بد از ماه رخش دور!ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر بِبر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش ای خلق خدا روی بیارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مرادست والله جوادست جوادست جوادست ای چشم رضا محو تماشای جمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید برَد سجده به ایوان جلالت میراث پیمبر شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت مشهورتر از کل امامان شده جودت داده ست خداوند به فضل تو گواهی در کودکی‌ات سینه پر از علم الهی دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی گویی که شراری شد و یکباره برافروخت درآتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت در سن طفولیتت ای عالِم عالَم علم ازل و علم ابد بود مجسم زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم نه زادۀ اکثم که تمام علما هم تا زنگ ز آیینۀ دل‌ها همه شُوید قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید من سائل لطف و کرمت بودم و هستم هرجا که روم در حرمت بودم و هستم یک قطرۀ کوچک ز یَمت بوده و هستم موری سر خاک قدمت بودم و هستم با آن که گناهم را دانستی و دانی آنی ز دل خویش نراندی و نرانی هرچند که دائم خجلم از گل رویت سوگند به رویت نروم از سر کویت امروز دگر گشتم ریگ تهِ جویت ای لطف وکرم عادت واحسان همه خویت تنها نه ز رأفت به روی دوست بخندی بر دشمن خود هم درِ این خانه نبندی من شاخۀ خاری به گلستان شمایم هرجا بنشینم به سرِ خوان شمایم یک عمر نمک‌گیر نمکدان شمایم از لطف شما نیز ثناخوان شمایم ای چشم تو چشم کرم و لطف الهی باشد که به «میثم»کنی از لطف نگاهی
شدامشب ازرخ ابن الرضاچشم رضاروشن چنانكه چشم احمدشد زروى مرتضى روشن به چشم دل تماشاكن كه همچون اهل دل بینى ز نور كبریایى شد حریم كبریا روشن امام هشتمین راداده حق طفلى كه مى‌باشد زانفاسش صباخرم ز رخسارش فضا روشن گلستان حیاتش زین گل ریحانه شد خرم شبستان امیدش گشت از این بَدرُالدُجا روشن همه شب تا سحر بر مهد ناز طفل نوزادش به جاى شمع باشدروى آن شمس الضحى روشن جواد آمد كه شادان شد ز میلادش دل زهرا جواد آمد كز و شد قلب ختم الانبیا روشن الا یا خاندان وحى و قرآن یا بنى الزهرا ز میلاد جواد ابن الرضا چشم شما روشن شكوه رحمتش چون مهر باشد هر طرف تابان مقام عصمتش چون روز باشد هر كجا روشن شود از غم چو شب روز بد اندیشى كه پندارد نماند مشعل دین مبین بعد از رضا روشن دگر تا روز محشر روشن و خاموش مى‌ماند چراغى را كه میسازد خدا خاموش یا روشن «مؤید» را چه وحشت اندرین ظلمت‌سرا باشد كه دارد جان و دل پیوسته از نور ولا روشن
چون ذات علی، ولیّ حق، مظهر هوست گر نام ورا خدا علی خواند نکوست در خانه‌ء حق، علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" دریاست علیّ وجمله هستی چون جوست مغزست همه علیّ و عالم همه پوست در کعبه اگر علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" تا حبّ علی مرا بُوَد در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی، لب به سخن وا نکنم "از کوزه همان برون تراود که در اوست" گفتم به خرد: ای که تو را رأی نکوست! آثار خداست در علی یا هُوَ هوست؟ گفتا به خدا! که او خدا نیست ولی "از کوزه همان برون تراود که در اوست" (ظاهرا")
از شبستان ولایت قمری پیدا شد از گلستان هدایت ثمری پیدا شد بحر مواج کرم آمده در جوش و خروش که ز دریای عنایت گهری پیدا شد شب میلاد جوادست، ندا زد جبریل کز پی شام مبارک سحری پیدا شد از افق ماه درخشان رجب داد نوید که ز خورشید ولایت قمری پیدا شد می‌رسد نکهت ریحان بهشتی به مشام که ز «ریحانه»رضا را پسری پیدا شد سالها بود پدر چشم به راه پسری که پسر آمد و نور بصری پیدا شد نام نیکوش محمد لقب اوست جواد با صفات ملکوتی بشری پیدا شد دادخواهان جهان را ز پی دادرسی خسرو دادرس دادگری پیدا شد مظهر زهد و فضیلت که بدان گوهر پاک علم نازد که مرا تاج سری پیدا شد مجلس آراسته مامون ز بزرگان و رجال که ز در کودک صاحبنظری پیدا شد پاسخ مجلسیان داد به هرگونه سوال کز همه برتر و شایسته تری پیدا شد سپر انداخته روباه‌صفت مدعیان زانکه در بیشهء دین شیر نری پیدا شد ایکه در وادی حیرت شده ای سرگردان غم مخور قافله را راهبری پیدا شد خرم آن گل که ز هر سو به تماشای رخش صد چو من بلبل خونین جگری پیدا شد مژدهء وصل چو از موسی کاظم بشنید در دل از شوق وصالش شرری پیدا شد چون به بغداد دو سرچشمه رسیدندبه هم خاک را لطف و صفای دگری پیدا شد
💠 لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد پیوسته دعا در حجاب است (و میان آن و استجابتش حجاب و پرده‌اى حائل است) تا زمانی که بر محمد و آلش صلوات فرستاده شود. 📗 الكافی، ج۲، ص۴۹۱ 🔹صلوات بعد از دعا🔹 هر چند دعای عاشقان پر دارد زیباییِ پرواز کبوتر دارد در پرده بُوَد اجابت اما ،صلوات بفرست که آن حجاب را بر‌دارد
بدان كه اولين شب جمعه ماه رجب را ليله الرغائب مي گويند و براي آن عملي با فضيلت بسيار از حضرت رسول (صلّي الله عليه و آله) وارد شده كه آن را سيّد در كتاب اقبال و علاّمه حلي در اجازه ي بني زهره نقل كرده اند ، بعضي از فضيلت آن اينكه به سبب انجام آن گناهان بسيار آمرزيده مي شود ، و نيز نمازي در آن وارد شده كه هركه آن را به جاي آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالي ثواب آن را به نيكوترين صورت و با روي گشاده و درخشان و زباني گويا به سوي او مي فرستد ، پس به او مي گويد: اي حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختي نجات يافتي ، بنده مي گويد: تو كيستي؟ به خدا سوگند من چهره اي زيباتر از چهره ي تو نديدم ، و سخني شيرين تر از سخن تو نشنيدم، و بويي بهتر از بوي تو نبوييدم!! پاسخ ميدهد: من ثواب آن نمازم كه در فلان شب ، از فلان ماه ، از فلان سال به جاي آوردي امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم ، و مونس تنهايي تو باشم ، و هراس را از تو برگيرم و هنگامي كه در صور (شيپور قيامت) دميده شود، در عرصه قيامت سايه اي بر سرت خواهم افكند ، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد. كيفيت اين نماز چنين است: ولين پنجشنبه ماه رجب را روزه مي داري ، چون شب جمعه داخل شود ، ما بين نماز مغرب و عشاء ، دوازده ركعت نماز بجا مي آوري ، هر دو ركعت با يك سلام به اين ترتيب 🔹دستور نماز لیلة الرغائب مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز ( هر دو رکعت به یک سلام ) که در هر رکعت بعد از حمد ، سه بار سوره قدر و دوازده بار توحید و بعد از نماز هفتاد بار «اللهُمَّ صلِّ علی مُحمَّد الَنبیّ الامّی و علی آله » و به سجده رفته و هفتاد بار می گویی «سبوح قدُّوس ربُُّ الملائکة و الُّروح »  پس سر از سجده بر می داری و هفتاد بار می گویی « ربِّ اغفِر و ارحَم و تَجاوَز عَمّا تَعلََم اِنَّک العلیُّ الأعظَمُ » باز به سجده می روی و هفتاد بار می گویی سبوح قدُّوس ربُُّ الملائکة و الُّروح