📝برای کشورم، برای مردمم، برای قالیباف
🔻سال ۸۴ اولین باری بود که جدی و در مختصات تصمیم برای انتخاب، نام محمدباقر قالیباف را شنیدم. خلبانیاش را مسخره میکردند، حلقه ازدواجش را هم، کت سفیدش را هم. میگفتند لیبرال است، آنقدری که باید حزباللهی نیست. احساس خاصی نداشتم. نه او را میشناختم، نه برایم کاندیدای جدیای بود که دنبال شناختش بروم. دعوای هاشمی و احمدینژاد و معین جدیتر از آن بود که وقتی باقی بگذارد. اما چرا کسی از عملکردش نمیگفت؟
🔻آن سال قالیباف رأی نیاورد، حتی دور دوم هم نرفت، حرف و حدیثها را فراموش کردم. اما شهردار که شد، هر حرکتش را با همان پیشزمینه لیبرال بودن و تکنوکرات بودن سنجیدم. این بار حرف دیگری هم اضافه شد؛ میگفتند کارهایش در شهرداری بازارگرمی برای انتخابات ۸۸ است، میخواهد باز هم کاندیدا شود.
🔻شهردار تهران بود و دیگر نمیشد برایم جدی نباشد. شهر سال به سال تغییر میکرد، از سطلهای زباله تا اتوبوسها، از اتوبانهای جدید، تا تونلها تا پلهای طبقاتی و اتوبان دو طبقه، تا پل طبیعت و دریاچه خلیج فارس و برج میلاد و مترو و پارکهای بانوان و باغ موزه دفاع مقدس و ... تهران نوین ساخته شد، اما برای هر کدامش اصلاحطلبان یک مدل تخریبش میکردند و بخش تندروی حزباللهی و طرفدار احمدینژاد یک طور دیگر.
🔻من هنوز در این دوگانه جایی نیافته بودم، اما فضا برایم طبیعی نبود؛ چرا دوقطبی انتخابات ۸۴ تمام نمیشد؟ در ۸۸ هم که کاندیدا نشد، پس چرا دعوا فیصله نمییافت؟
قالیباف درگیر کار بود، میساخت و پیش میرفت. کمکم تصمیم گرفتم ببینم چه میکند که صدای همه درمیآید! دروغ چرا؛ من آنقدری ضداصلاحطلب هستم که اول ببینم آنها چه میکنند. آتش سوزی یک کارگاه خیاطی در خیابان جمهوری اسلامی و فضای غریب و غیرعادی تخریب شهردار از سوی اصلاحطلبان باعث شد اولین یادداشتم در حمایت از قالیباف را بنویسم، منی که هیچوقت قالیبافی نبودم!
🔻بررسی اقدامات اصلاحطلبان علیه قالیباف یک فایدهای داشت و آن اینکه کارهای خوب قالیباف را که آن بخش منتقد جریان حزباللهی سانسور میکرد، میدیدم. مثلاً اصلاحطلبان معترض بودند چرا قالیباف پروژههای عمرانی شهر را به سپاه میدهد (قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا) یا معترض بودند چرا به هیئتهای مذهبی کمک میکند؛ آن حزباللهیها اینها را نمیدیدند یا وظیفه حساب میکردند. همان خلبانیاش هم فخر بود، نباید تمسخر میشد. فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، خلبانیاش بخشی از تخصصش بود. اما خوبیهایش را هم بد میگفتند!
🔻سال ۹۲ اصلاحطلبان و بخش رادیکال حزباللهی وجه اشتراکی داشتند و آن تخریب قالیباف بود. یک سو حامی روحانی و سوی دیگر حامی جلیلی و هر دو متوقف در تخریب قالیباف، اما به بهانههای جداگانه؛ و جالب آنکه گاه این بهانههای جداگانه اگر کنار هم میآمد یکدیگر را خنثی میکرد. مثلاً حامیان جلیلی، قالیباف را ساکت فتنه مینامیدند، اما روحانی به او تهمت حمله گازانبری به اغتشاشگران میزد!
🔻سال ۹۶ به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت، اما باز حامیان جلیلی تخریبش کردند که انصراف او به نفع روحانی شد؛ حالا امسال همانها میگویند چرا قالیباف انصراف نداد! کینه نمیگذارد کارهای خوب فرد را ببینیم.
🔻همین حجم تخریب غیرعادی از دو سوی متضاد سیاسی و فرهنگی، برای من نشانه بود که بیشتر پی شناخت قالیباف بروم. کار میکرد، میساخت، پیش میبرد و دنبال دعوا نبود. مدح و تحسین بزرگان هم از او زیاد بود.
مجلس هم که رفت، کارهای خوبش دیده نشد. خطای هر نماینده مجلسی را برای او فاکتور کردند و مصوبات خوب مجلس و افتخار لقب «مجلس انقلابی» را برای دیگران نوشتند. در انتخابات اخیر مجلس و انتخابات کنونی ریاست جمهوری هم حجم تخریب هیچ کاندیدایی قابل قیاس با حجم تخریبها علیه قالیباف نبود و نیست. آمارها هم تایید میکند که ۷۵ درصد مطالب علیه او در یک ماه گذشته تخریبی بوده است.
🔻قالیباف هم البته بی خطا نبود. او ۴۵ سال است در جمهوری اسلامی فرمانده و رییس و مدیر است. مگر دیکته بی غلط هم داریم؟ معصوم که نیست. اما برآیند اقدامات قالیباف سازندگی و پیشرفت کشور با تکیه بر مبانی انقلاب اسلامی و کار گرفتن افراد از همه جناحهای کشور است، و من جز این از رئیس جمهور چه میخواهم؟ یقین دارم اگر سال ۹۲ مردم به او رای داده بودند، آن حجم ناکارآمدی دهه ۹۰ را تجربه نمیکردیم. امید دارم اشتباه سال ۹۰ تکرار نشود.
🔻من هم میتوانم فقط خطاهای او را ببینم و آنها را بزرگنمایی کنم؛ اما اینها برای کشور آب و نان میشود؟! لذاست که برای کشورم و برای مردمم به کسی رای دادم که به قول حق خودش «همه عمر و جوانیاش را برای زندگی و دین این مردم جنگیده است.» و در واقع بر رای سال ۹۲ خودم مهر تکرار و تایید زدم.
۸ تیر ۴۰۳
به وقت انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻توییت سه سال پیشم در بدرقهی دولت روحانی؛ یادآوری کنیم خالقین چه آثاری! اداره ستاد پزشکیان را اکنون و اداره دولت احتمالیاش را در آینده بر عهده دارند و خواهند داشت.
۱۱ تیر ۴۰۳
در آستانه دومین مرحله انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻کمی و کاستی در ایران کم نیست؛ اما برای همین ایران، با همهی کاستیهایش کسانی هستند که جان خود را میدهند. کسی هم فکر نمیکند برای اعتراض به عملکرد مسئولین، میشود از ایران دفاع نکرد!
🔻شرکت در انتخابات کمترین کاری است که میتوانیم برای دفاع از امنیت ملی کشورمان انجام دهیم.
همین.
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻جدا از جناح و سیاست، سطح سخنرانی پزشکیان در مراسم رسمی تنفیذ، به عنوان رییسجمهور، هم از لحاظ محتوا و هم نحوه ارائه پایین است. تدبیر مشاوران برای لغو نشست خبری معمول منتخبین، حالا بیشتر درک میشود. چشمانداز چهارسالهی حضور او در نشست با رسانههای خارجی میتواند نگران کننده باشد.
۷ مرداد ۴۰۳
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝درس خارج از تنفیذ
🔻سیاست خارجی از حوزههای پر موضوع در سخنرانی رهبری انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری چهاردهم بود. بیراه هم نیست؛ سیاست خارجی علاوه بر آنکه به خودی خود مهم است، یک موضوع پررنگ در تغییر میان دولت چهاردهم و دولت سیزدهم محسوب میشود.
هر چه دیپلماسی دولت سید ابراهیم رئیسی به گسترش روابط با غیر غربیها و با غیر عهدشکنان معطوف بود، مسعود پزشکیان برآمده از نگاهی است که اولویت سیاست خارجی را در تعامل با غرب تعریف میکند و ویترین شورای راهبری کابینهاش هم مجری همین مدل سیاست خارجی است. از سویی، یافتن راه حل مشکلات کشور در داخل یا خارج، خود محور دیگری از این تغییر است.
🔻آنچه آقا در مراسم تنفیذ چهاردهم فرمودند، نه فقط برای رئیسجمهور مسعود پزشکیان، بلکه برای همه آنان که قرار است در سیاست خارجی این کشور عملی و حتی موضع و تحلیلی داشته باشند، میتواند راهگشا باشد. حتی اگر کسی موافق این موضع نیست، باید واقعیتهای موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران را بلد باشد و بداند؛ اگر نخواهد مبنای تحلیلش تخیل، و اساس عملش مخالفخوانی باشد.
🔻«بستن درهای کشور» یا «منزوی کردن ایران» از آن دست توصیفات تهمت آلودی است که اتهامش را جماعتی همیشه متوجه سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی و شخص آیتالله خامنهای و فراتر، متوجه مبانی انقلاب اسلامی در حوزه دیپلماسی میکنند. چنانچه برداشتشان از شعار و سیاست «نه شرقی، نه غربی...» هم رد تعامل با شرق و غرب از سوی انقلابیون بهمن ۵۷ و امام خمینی بود و تهمت انزوای از جهان را به پیشانی انقلاب اسلامی مردم ایران چسباندند. حال آنکه آن شعار بر مبنای «عدم وابستگی» سر داده میشد و نه عدم تعامل.
🔻حالا سخنرانی رهبری در تنفیذ چهاردهم، بیان مکرر –نه تکراری به معنای عام، بلکه به معنای تاکید شده- از آن چیزی است که سیاست خارجی نظام را شکل میدهد و اگر ذهنی سالم –گرچه مخالف- باشد، با شفافیت درمییابد که تهمت انزواطلبی بر پیشانی این نظام وصله ناچسبی است.
🔻سخنرانی تنفیذ از آنجا که در آغاز کار یک دولت جدید است، برای شناخت خط مشیهای جمهوری اسلامی مجال مناسبی است و رهبری هم این تریبون را گویی فرصتی میسازند تا از سیاستهای خارجی نظام بگویند، درسی فراتر و خارج از تنفیذ؛ و البته که توصیههایی برای دولت آینده.
🔻حضرت آیتالله خامنهای اول از اولویت نگاه به داخل میگویند؛ «این حرف البتّه به معنای این نیست که ما از توانهای خارجی استفاده نکنیم؛ هیچ عاقلی این حرف را نمیزند. خب باید از همهی امکانات استفاده کرد...» اما حرف آن است که «متوقف و آویزان» غرب نمانیم. آیا عدم وابستگی را باید انزواطلبی معنا کرد؟
🔻سپس رهبری از لزوم برخورد فعال در حوادث جهان و منطقه میگویند؛ آیا به کسی که دولت را در فضای بینالملل اثرگذار و نه منفعل میخواهد، برچسب انزواطلبی میچسبد؟
🔻ایشان در ادامه، از اولویتهای سیاست خارجی ایران میگوید؛ همسایگان، کشورهای حامی ایران در شرایط دشوار و نیز کشورهایی که میدان دیپلماسی ایران را گسترش میدهند؛ همچون کشورهای آفریقایی. اگر جهان را در سه چهار کشور غربی خلاصه نکنیم، از این مواضع دوری گزینی از جهان درنمیآید و حتی برعکس آن هویداست. اروپا را هم در اولویتها بیان نمیکنند، تعمد هم دارند و میگویند چون آنها در موارد متعدد با ایران بد رفتار کردند.
🔻میتوان با جمهوری اسلامی، با سید علی خامنهای و با همه سیاست خارجی آنها مخالف بود، اما نمیتوان مواضع شفاف را منکر شد و به جبر ثابت کرد که زمین گرد نیست و سیاست خارجی جمهوری اسلامی عدم تعامل و مذاکره و در نتیجه تضعیف ایران است. از قضا اویی که به قدرت ایران واقف است و این قدرت را حقیقی میداند، دنبال حضور فعال یا عدم آویزان بودن به عهدشکنان بینالمللی است.
🔻یکبار دیگر سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران را مرور کنید، او تصویر سیاست خارجی یک ایران مقتدر –و نه منزوی- را برای همگان ترسیم کرده است.
۸ مرداد ۴۰۳
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻شهادت که آرزوی هنیه بود؛ او با جنگ و مرگ عجین بود. کودکان غزه اما به بهانه فرماندهان حماس کشته شدند، در آن باریکه حماسه و جهاد نمیشد نقطهزنی کنند و هزاران نفر را نکشند؟
🔻موضوع نسلکشی است؛ میخواهند فلسطین و فلسطینیان نمانند. حماس هم چون مانع نابودی فلسطین است، پس تروریستی است!
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝انتظار عجیب ظریف
🔻واکنش ظریف به ترور اسماعیل هنیه نشان میدهد ظریف هنوز منتظر نشسته است تا امریکا و اروپا متوجه تروریسم دولتی اسرائیل و خطر نتانیاهو برای صلح و امنیت جهانی شوند.
🔻این یعنی هنوز به بیداری سران غرب امید دارد و هر قدر چنین امیدی میتواند در دنیای دیپلماسی سادهلوحی باشد، باید هزار بار بیشتر از آن، جدا دانستن امریکا و اسرائیل و تفاوت قائل شدن بین بایدن و نتانیاهو را سادهلوحی دانست و این حجم از سادهلوحی از یک دیپلمات کهنهکار که مدعی بلد بودن زبان دنیاست، عجیب است.
🔻ظریف بحق ترور هنیه را محکوم کرده و به درستی بر عزم ایران برای حمایت از مردم فلسطین تأکید داشته، اما دو عبارت او نشان میدهد که مبنای این حرفهای درست و بحق چندان درست و بحق نیست، آنجایی که مینویسد: «ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تاکنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است.» و «جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود.»
🔻و این یعنی همان موضع درست هم، سطحی است و راه به عمل درست نمیبرد، چون مسیر را نادرست میرود. وقتی جهان را، جهانی را که قدرت اجازه و ممانعت در خصوص اقدامات نتانیاهو را دارد و نه جهان ملتهای حقطلب را، جدا از نتانیاهو بدانیم و از سر همین جدا دانستن، منتظر باشیم که این جهان اجازه ندهد اهداف نتانیاهو محقق شود؛ وقتی اروپا و امریکا را جدا از اسرائیل و نتانیاهو بدانیم و تصور کنیم امریکا و اروپا متوجه نیستند که بقای نتانیاهو وابسته این جنایتهاست و در انتظار متوجه شدن امریکا و اروپا باشیم، آن حمایت و محکومیت راه به جایی نمیبرد، چون فکر میکنیم با آگاه کردن غرب نسبت به جنایات نتانیاهو، قرار است آنها جهان را تغییر بدهند!
🔻اما در واقع امر، آنها نه فقط متوجه هستند بلکه تمام قد از کودککشی نتانیاهو دفاع میکنند. آیا صدای کف زدن ممتد نمایندگان مجلس امریکا برای همین نتانیاهو را نشنیدیم؟ آمار کمکهای مالی و میلیون دلاری امریکای دموکرات و جمهوریخواه به رژیم را نداریم یا اخبار حمایتهای سیاسی غرب از نتانیاهو را نخواندهایم؟ از سفرهای متعدد مقامات امریکایی به فلسطین اشغالی تا موضعگیریهای حمایتی مکرر و دفاع از جنایات صهیونیستها تا وتوی قطعنامهها.
🔻از سویی، اگر قرار به فهم جنایات نتانیاهو و رژیم بود، آیا پیکرهای خونین کودکان غزه که شامل هزاران هزار کودک است، نباید غرب را متوجه میکرد؟ ۴۰ هزار نفر طی ۱۰ ماه در غزه و به دست صهیونیستها به خاک و خون کشیده شدهاند، خون این مردم بیگناه که نیمی از آنها کودک هستند و این نسلکشی آشکار برای متوجه کردن غرب کافی نبود؟
🔻چند خانه خراب شده است؟ چند بیمارستان؟ چقدر مجروح؟ چقدر قحطی؟ چقدر تحریم دارو و غذا؟ چقدر محاصره؟ یعنی هنوز امریکا و غرب متوجه نشدهاند؟ و حالا که این حجم جنایات صهیونیستها غرب را متوجه نکرده، ترور یک فرد که از قضا غربیها دشمن او هستند و گروهی را که او رئیس آن بوده، تروریستی میدانند، قرار است این حامیان جنایت را متوجه کند؟!
🔻شاید ظریف فکر میکند همان قدر که او به حقوق بینالملل پایبند است و غربیها هم شعارش را میدهند، خودشان هم به این قوانین دیپلماتیک پایبند هستند. چنین فکری هم فقط میتواند سادهلوحی یک دیپلمات باشد. و غرب هم آن حرفها را برای باور مردمان سادهلوح میزند.
🔻اصلاً صحبت از متوجه بودن نسبت به تأثیر اقدامات نتانیاهو در جهان بیراهه است؛ مگر میشود کسی نسبت به نیمه دیگر خودش متوجه نباشد؟ مگر میشود من با دست خودم کاری انجام دهم و نسبت به آن متوجه نباشم؟! صهیونیستها دستان امریکا در منطقه هستند، بازوانی که غرب ساخته تا به مثابه جلادانی دستآموز، اهداف جنایتکارانه آنان را پیش ببرند. صحبت با امریکا درباره اسرائیل، صحبت با امریکا درباره نیمه دیگرش است و همین است که این صحبت را، و البته انتظار نتیجه بخشی آن را، بیهوده و سادهلوحانه و عجیب میکند.
۱۱ مرداد ۴۰۳
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝وزیران پزشکیان و وسط کشیدن نام رهبری
🔻آیا وزرای دولت مسعود پزشکیان قرار است ابتدا توسط رهبری تایید، و سپس برای رأی اعتماد به مجلس معرفی شود؟ ادعای معاون امور مجلس ریاست جمهوری همین است که اعضای هیئت وزیران چهاردهم با «نظر» و «تایید» رهبر معظم انقلاب معرفی میشوند. این ادعا میتواند تبعاتی داشته باشد که به مصلحت نظام نیست و البته بعید است این تبعات از چشم معاون امور مجلس پزشکیان دور مانده باشد. حتی شاید بتوان گفت با چشمداشت به همان تبعات است که دولتیها نام رهبری را میآورند!
🔻اول بار این خود مسعود پزشکیان بود که چنین ادعایی را طرح کرد و در پاسخ به اینکه چه زمانی فهرست وزرایش را ارائه میکند، گفت که «هرچه سریعتر تلاش خواهیم کرد خدمت رهبر انقلاب برویم و مشورت و هماهنگی نهایی را هم آنجا انجام بدهیم...»
پزشکیان البته خود را «ذوب در رهبری» میداند و لابد از سر همین ارادت است که تلاش میکند نام رهبری را پیوست مواضع خود و نظر ایشان را پیوست عملکرد خود، از جمله انتخاب وزرا کند. اما این تلاش او، گرچه با حسن نیت صورت میپذیرد، آیا نتیجهبخش هم خواهد بود؟ و آیا میتوان وزرای پیشنهادی او را وزرای مورد تایید رهبر دانست؟
🔻دأب آیتالله خامنهای مداخله در امور اجرایی و البته مداخله در کار نهادهای دیگر نیست. لذا در بسیاری موارد، گرچه نظر ایشان از سر هماهنگی و مشورت و ارادت پرسیده شود، باز هم میفرمایند که نظری ندارند و بهتر است هر نهاد و دستگاهی در حوزه کار خود و حسب اختیارات و وظایف قانونی کار خودش را بکند. هم از این روست که علیرغم اهمیت نظر ایشان در چینش کابینه برای روسای جمهور، هیئت دولت هیچ رئیسی جمهوری را نمیتوان بر مبنای موافقت و مخالفت رهبر انقلاب ارزیابی کرد.
🔻معاون امور مجلس پزشکیان در حالی که هنوز مهر انتصابش خشک نشده، مدعی شده که «رئیس جمهور به صراحت اعلام کرد که اعضای هیأت وزیران را با نظر حضرت آقا و تأیید معظم له معرفی خواهند کرد.»
این ادعا در آینده و با توجه به نحوه عملکرد وزرا میتواند برای نظام هزینهزا باشد و همزمان با بهانه دادن دست دولت برای فرار از مسئولیت عملکرد وزرای خود، تعهد و پاسخگویی را متوجه نظام کند. بدیهی است چنین رویکردی نه به لحاظ سیاسی و نه اخلاقی نمیتواند درست باشد.
🔻از سویی، اگر قرار است رهبری وزرا را تایید کنند، آیا دیگری جایی برای بررسی صلاحیت آنان در مجلس شورای اسلامی و دادن و ندادن رأی اعتماد به وزرا از سوی مجلس باقی میماند؟ و آیا از فردای معرفی فهرست وزرای پیشنهادی توسط پزشکیان، هر کس مخالف آنان صحبت کرد، از سوی رسانههای اصلاحطلب که خود را حامی دولت میدانند، به مخالفت با رهبری متهم نمیشود؟
🔻ادعای بیراهی نیست اگر بگوییم سخنان معاون امور مجلس دولت برای همین بوده که دست مجلس را در بررسی آزادانه رأی اعتماد به وزرا ببندد. چه آنکه او بلافاصله پس از آن جملهای که در مورد تایید رهبری میگوید، اضافه میکند که: «از این روی وظیفه داریم با برقراری تعامل حداکثری با نمایندگان نظر آنها را برای رأی اعتماد بالا به وزرای پیشنهادی جلب کنیم.» یعنی چون وزرا مورد تایید رهبر هستند، باید نظر نمایندگان را برای رای بیشتر به آنان جلب کنیم!
🔻از طرفی دیگر، اگر قرار به هماهنگی کامل با رهبری در مورد وزراست، چرا این امر به سایر اعضای کابینه تسری نیافته و مثلاً در مورد معاونین و حتی معاونتهای نوساز! چنین رویکری را شاهد نبودیم؟ آیا به این دلیل نیست که از بین اعضای کابینه فقط وزرا هستند که برای نشستن بر کرسی هیئت دولت باید از مسیر مجلس بگذرند و حالا با پیش کشیدن نظر آقا قرار است مجلس را در تنگای مخالفت با نظر ولیفقیه بگذارند؟
🔻مسعود پزشکیان و البته هر رئیسجمهور و بلکه هر مقام دیگری این آزادی عمل را دارد که همکارانش را خود، مطابق قانون انتخاب کند. لذا مسئولیت عملکرد آن همکاران هم متوجه خود این مقامات است و نیز مخالفت و نقد با هیچ وزیری نمیتواند مخالفت با رهبری باشد. بین هزینه کردن از رهبری با ولایتمداری هم تفاوت بسیار است.
۱۷ مرداد ۴۰۳
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝وفاق ملی ماییم!
🔻۴۰ روز صحبت اصلاحطلبان از دولت وفاق ملی و مانور بر وحدت، ناگاه با معرفی وزرای پیشنهادی فروریخت و چنان حجمی از اعتراض و ناسزاگویی فعالان مجازی اصلاحطلب به پزشکیان به راه افتاد که مسلمان نشنود، کافر نبیند! برخی خواص اطراف دولت و اصلاحطلبان خواستند میانه را بگیرند و دعوت به صبر و وحدت کردند، اما آشوب مجازی و رسانهای بالا گرفت و در نهایت هم، ظریف نشسته بر جایگاه معاونت دستساز! پست ۹ روزه را گذاشت و به دانشگاه برگشت، با گلایه و دلخوری و حاشیهسازی و کمی مانده به نیمهشب، به سیاق زمانبندیهای استعفای حاشیهساز قبلیاش.
🔻اتفاق جدیدی نبود، اصلاحطلبان آنگاه که بازی مطابق میلشان پیش نرود، زیر میز میزنند و دیگی را که برای آنان نجوشد، لایق سر سگ میدانند. همان ظریف هم تا وقتی با دولت بود که دولت پزشکیان با او بود، وگرنه دیگ و سر سگ در مورد او هم مصداق عینی و متعدد از قبل دارد که در پایان عمر وزارتش هم آتش به میدان و دیپلماسی زد و رفت.
🔻«وفاق ملی» شعار سیاسی قشنگی است و از حق نگذریم اصلاحطلبان در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ سیاسی مهارت دارند و همه هم برایشان کف میزنند و هورا میکشند، اما دولت با شعار اداره نمیشود و کذب شعارها در میدان اجرا زود عیان میشود.
🔻وفاق ملی با چه کسانی؟ دولتی اگر قرار است –در محتوا و نه صرفاٌ در نام- دولت وفاق ملی نام بگیرد، با چه کسانی باید در سازش و وفق باشد؟ با همجناحیهای خود؟ آنها که جزیی از این دولت هستند و پشتوانه سیاسی و منبع انسانی دولت خود هستند و وفاق با آنها از قبل بوده است، پس تشکیل دولتی با حضور همحزبیهای خود نمیتواند دولت وفاق ملی باشد. وفاق با کسی و جریانی و حزبی معنا مییابد که پیش از آن، وفقی میان آنها و دولت نبوده است و حالا فرد پیروز انتخابات میخواهد برای وحدت جامعه و شاید برای اعتقاد واقعی به شایسته سالاری، از چهرههای آنان هم در دولتش بهره ببرد.
🔻اما رفتار اصلاحطلبان پس از معرفی هیئت وزیران پیشنهادی پزشکیان نشان میدهد که منظور آنها از وفاق ملی و تبلیغ چنین عنوانی برای دولت پزشکیان، صرفاً وفاق با آنها بوده است، وگرنه این حجم از برآشفتگی و زیر میز زدن برای آنکه دو سه وزیر دلخواه ما نیستند، معنی دیگری نمییابد.
🔻چند هفته فریاد زدید دولت وفاق ملی، حالا دو سه وزیر غیر دلخواه را برنمیتابید؟ پس منظورتان وفاق با چه کسانی بود؟
🔻همین جبهه اصلاحات ایران که این روزها در مورد وزرای معرفیشده میگوید «ترکیب معرفی شده حتما با معدل انتظار و مطلوب جبهه اصلاحات فاصله دارد»، همان جبهه اصلاحاتی است که پیش از تایید صلاحیت کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، نام مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از سه نفری که کاندیدای نهایی از میان آنها انتخاب میشود، اعلام کرد. از آن روز حدود دو ماه گذشته و آیا در این دو ماه مسعود پزشکیان تغییر هویت و ماهیت داده است که اینگونه بر او میتازند؟
🔻اصلاحطلبان رئیسجمهور نمیخواهند، یک تدارکاتچی میخواهند که با تصمیمات گرفته شده در جلسات حزبی و محفلی یا تحریریههای رسانههای اصلاحطلب امورات دولت و کشور را پیش ببرد، به توصیهها «نه» نگوید و تن به سهمخواهی احزاب مختلف اصلاحطلب دهد. آنگاه وفاقی که ملیاش مینامند، از نظر آنان شکل گرفته است. وفاق یعنی ما، ملی یعنی ما و حتی ایران و مردم یعنی ما! دیکتاتوری اصلاحطلبان پیچیده در شعارهای دموراتیک و مردمسالارانه است. پیشتر گفتیم که در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ مهارت دارند.
🔻کسی البته نمیتواند به پزشکیان بگوید تو باید دولت وفاق ملی تشکیل دهی، تصمیم فقط با خود اوست، اما وقتی نام «وفاق ملی» بر دولتش زد، این نام لوازمی دارد که نمیتوان به آن پایبند نبود. مگر آنکه همه چیز فقط نام و شعار و ادعا باشد.
🔻پزشکیان روزهای سختی در پیش دارد، نه بخاطر منتقدانش که از قضا منتقدان منصف و با اخلاقی دارد که در هیئتهای مذهبی با روی خوش و هدیه به استقبالش رفتند و حتی خریدش با نوهها را با ذوق بازنشر میکنند. وگرنه منتقدان شهید رئیسی صاحب یک بقالی را بخاطر تعارف شکلاتی به رئیسجمهور آواره کردند.
🔻روزهای سخت پزشکیان بخاطر همین همفکران اصلاحطلب اوست، همین سهمخواهانی که پا بر گلوی دولت میگذارند و به زور استعفا از مقامی ۹ روزه هم شده، نفس دولت را میگیرند تا به حرف آنان گوش دهد. حالا ماه عسل انتخاباتی پزشکیان و اصلاحطلبان به پایان رسیده و لابد تاکنون پزشکیان دریافته که حملاتی تندتر از مناظره با رقبای انتخاباتی را از دوستان و همفکران اصلاحطلب خود خواهد داشت و باید آماده باشد.
۲۳ مرداد ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝تاوان عقبنشینی
🔻مزدورهای عبیدالله ابن زیاد بین مردم کوفه پخش میکردند که لشکر بزرگی از سمت شام به سوی کوفه در حرکت است. مردم هم که پیشینه قدرت و خونریزی لشکریان معاویه در ذهنشان مانده بود، باور میکردند و این ایجاد «ترس» به افزایش سپاه عمربنسعد کمک میکرد و مردم کوفه را از نامههای دعوتی که برای امام نوشته بودند. منصرف میکرد.
🔻تهدیدهای عوامل عبیدالله مبنی بر سرکوب هر کسی که همراه مسلم ابن عقیل شود و ترس مردم از کشته شدن و ویرانی خانههایشان باعث شد سفیر امام در کوفه تنها بماند. انفعال، قدم اول عقبنشینی مردم کوفه بود تا از فشار عبیدالله راحت شوند، اما ماجرا به انفعال ختم نشد و راحت نشدند، به انصراف از همراهی امام فیصله نیافت، بلکه آنان باید به لشکر عمربنسعد میپیوستند و در نهایت، همین کار را هم کردند.
🔻عملیاتهای روانی دشمن برای ایجاد ترس، از قدیمالایام در تنشهای سیاسی و جنگهای نظامی مورد استفاده حکومتها قرار میگرفته است و ابزار جدیدی برای عقب راندن نیست. فقط شیوههای آن فرق کرده است. اکنون هم همین ابزار مورد استفاده قرار میگیرد تا مردم ایران بترسند. پیشینه قدرت و خونریزی دشمنان هم آن همه است که این بزرگنمایی توان بدخواهان، از سوی بخشی از مردم مورد باور قرار بگیرد و آنان را به این فکر بیندازد که چرا مقاومت در برابر فشار دشمن؟ چرا بایستیم و هزینه بدهیم؟ کمی عقبتر میرویم و راحت میشویم!
🔻مشکل اما اینجاست که راحت نمیشویم. دشمنی دشمنان حد یقف ندارد، مگر آنکه به تمامی آنچه میگویند گوش دهیم. راضی نمیشوند کسی در و پنجره را ببندد و بگوید من از دعوت حسینبنعلی پشیمانم و دیگر کاری ندارم، بلکه باید به سپاه عمربنسعد بپیوندد؛ باید به تمامی خود را نابود کند.
🔻روز گذشته رهبری انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در خلال دیدار با دستاندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد، از این جنگ روانی برای ترساندن مردم ایران گفتند و سپس جملاتی را بیان کردند که رسانه صهیونیستی اسرائیلهیوم آن را با ادبیات خود و کمی تشریح اینگونه بازتاب داد: «آیتالله علی خامنهای رهبر ایران: بزرگنمایی در تواناییهای دشمنان ما برای ترساندن مردم ما توسط امریکا، انگلیس و صهیونیستها است. دست دشمنان به اندازهای که تبلیغ میشود قوی نیست. ما باید به خودمان اعتماد کنیم. هدف دشمن گسترش جنگ روانی است تا ما را به عقبنشینی سیاسی و اقتصادی بکشاند و به اهداف خود نرسیم.»
🔻در آن میان، رهبری اشاره کردند که «به تعبیر قرآن کریم، عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد.»
🔻به نظر میرسد اشاره ایشان به آیات ۱۵ و ۱۶ سوره انفال باشد که حضرت باریتعالی میفرماید: «ای اهل ایمان! هنگامی که با کافران در حالی که بر ضد شما لشکرکشی میکنند روبهرو میشوید، به آنان پشت نکنید [و نگریزید.]و هر کس در آن موقعیت به آنان پشت کند سزاوار خشمی از سوی خدا شود و جایگاهش دوزخ است و دوزخ بازگشتگاه بدی است مگر جهت ادامه نبرد با دشمن، یا پیوستن به گروهی [تازهنفس از مجاهدان برای حمله به دشمن]باشد.»
🔻عقبنشینی اگر بخشی از دفاع و برای پیشبرد اهداف مقاومت باشد، عقبنشینی تاکتیکی است، اما رهبری از عقبنشینی غیرتاکتیکی که حاصل ترس از عملیات روانی دشمن است، میگویند و اینکه تاوان آن به تعبیر خود کلامالله، خشم الهی است.
🔻اما در فضای دنیایی هم عقبنشینی باعث آن راحتی که تصور برخی افراد است و باعث رسیدن به اهداف مدنظر نمیشود. ما یک قدم که عقب برویم، دشمن چهار قدم جلو میآید. در انرژی هستهای عقبنشینی کنیم، راضی که نمیشود، میگوید از مقاومت منطقه هم حمایت نکن! سیستم موشکیات را هم تعطیل کن! اصلاً آزمایش موشکی هم نداشته باش! شعار هم روی موشک ننویس!
🔻دشمن اول قدرتش را بزرگنمایی میکند، دنبال ترساندن مردم میرود، برای عقبنشاندن ما برنامه میریزد؛ بعد که عقبنشینی کردیم، قدمهای دیگرش را برمیدارد و جلو میآید. اولین عامل تشویق دشمن به قدمهای بیشتر علیه ما هم همان قدم اولی است که برای عقبنشینی برداشتیم تا مثلاً از فشار دشمن راحت شویم! اما راحت نمیشویم و دشمن جلوتر میآید و به چشم میبینیم که هزینه عقبنشینیمان از هزینه مقاومتمان بیشتر میشود و این تاوان عقبنشینی است.
۲۵ مرداد ۴۰۳
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝چرا به نطق ثابتی نقد داریم؟
🔻دو سه روزی از نطق امیرحسین ثابتی در مخالفت با وزارت عباس عراقچی در امور خارجه گذشته است و موافق و مخالف همه مواضع خود را تشریح کردهاند؛ اما حامیان ثابتی همچنان بر این تصور هستند که منتقدان نطق او حامی عراقچی هستند؛ همچنان فکر میکنند منتقدان نطق او مشکلی در هزینه شدن رهبری برای وزیر شدن یک نفر ندارند و همچنان در این خیال هستند که آن نطق جنجالی تماماً در دفاع از ولیفقیه بود و همه منتقدان آن نطق، لابد هزینه شدن بی جهت رهبری برایشان مهم نیست.
🔻شناخت درست از «محل اشکال» در یک مباحثه سیاسی، قدم اول در پیشبرد درست بحث است. هم از این رو، ابتدا دو موضوع را روشن کنیم؛ اول اینکه این نوشتار با کدام هویت سیاسی نگاشته میشود و بعد آنکه محل نقد به نطق نماینده تهران دقیقاً کجاست.
🔻این نوشتار متعلق به آن هویت سیاسی است که نه حامی ثابتی است و نه حامی عراقچی؛ اینکه دو جریان بخواهند در یک دوقطبی کذایی، هر کس را که با آنان نیست، در جبهه رقیب بپندارند، نادرست است و مثال نقض آن هم همین مایی هستیم که در هیچ سوی این دو طرف قرار نگرفتهایم. پس نقد بر جملاتی از نطق ثابتی به معنای حمایت از عراقچی یا دفاع از اقدامات حامیان عراقچی برای رأی آوری او در مجلس نیست.
🔻جناب ثابتی هم راقم این سطور را میشناسد و یقیناً از سر صدق تصدیق خواهد کرد که از حب عراقچی نیست که بنده بر نطق او نقدی مینویسم و از قضا از مخالفان جدی جریان حامی عراقچی هستم.
🔻حال محل نقد و اشکال کجاست؟ آیا در اینکه ثابتی گفته نباید رهبر را...
ادامه در فرستهی بعدی👇
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝چرا به نطق ثابتی نقد داریم؟/ بخش دوم
🔻حال محل نقد و اشکال کجاست؟ آیا در اینکه ثابتی گفته نباید رهبر را برای رأی آوردن وزرا خرج کنیم، ایرادی وجود دارد؟ طبعاً خیر؛ و از قضا خود ما در همین روزنامه جوان از اولین رسانههایی بودیم که در یادداشتی نسبت به این موضوع در مورد کل وزرا و نه فقط یک وزیر اعتراض کردیم. ما داعیه دفاع از عراقچی را هم که نداریم تا بشود گفت محل اشکال، مخالفت با عراقچی است. پس ایراد کجاست؟
🔻مشکل ما با نطق امیرحسین ثابتی آنجایی است که در مقام رد هزینه کردن آقا برای وزیر شدن عراقچی، میگوید خود رهبری همواره بر استقلال مجلس تاکید کردهاند. صد البته که رهبری چنین کردهاند، اما آیا نظر دادن ولیفقیه در مورد یک یا دو وزیر یا در فضای کلی، نظر دادن رهبری در موضوعی در حیطه وظایف و اختیارات یکی از قوا در شرایط خاص، استقلال آن قوه را زیر سوال میبرد؟ آیا این همان حرفی نیست که چند دهه است اصلاحطلبان –همین جریانی که اکنون حامی عراقچی است- در مورد حکم حکومتی ولیفقیه میگویند؟ (اصلاحطلبان همیشه منتقد اختیارات خاص ولیفقیه بودهاند و همیشه هم بیشترین بهره را در وقتش از آن بردهاند که مجال و مقام شرح آن اینجا نیست)
🔻هزینه کردن از رهبری برای وزرا نادرست است، خصوص آنکه صدق و کذبش هم روشن نیست و حامیان عراقچی مسیر نادرستی را رفتند؛ اما اگر زمانی رهبر انقلاب در شرایط خاص در مورد وزیری یا طرحی یا لایحهای نظری دادند هم، نافی استقلال مجلس نیست.
🔻اما گذشته از خود محتوای نادرست این بخش از نطق، عملکرد ثابتی نشان میدهد که خود او در بزنگاههایی سیاسی، مشکلی با هزینه شدن رهبری نداشته است. لذا اکنون باید خودش را هم مخاطب نطق خودش بداند و آن رویه نادرست قبلی را اصلاح کند.
🔻در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر، امیرحسین ثابتی نامزدی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری را نادرست دانست، چون رهبری پیش از این گفته بودند که نمایندگان مجلس دنبال سمت دولتی نباشند. اما ثابتی زمانی که این بخش از سخنان آقا را در کانال تلگرامیاش قرار داد، سه چهار کلمه را سانسور کرد تا معلوم نشود که رهبری منظورشان وزارت و مدیر دولتی بوده است و اشارهای به ریاست جمهوری نداشتند. از سویی رهبری میگویند نماینده مجلس نباید از ابتدای ورود به مجلس نقشه فلان پست اجرایی را بپروراند، در حالی که انتخابات ریاست جمهوری امسال غیرمترقبه پیش آمد. البته شأن ریاست جمهوری هم بالاست و معطل پست فعلی نمیماند و لذا نیاز به استعفای مقامات برای کاندیداتوری هم ندارد.
🔻مهمتر آنکه حضرت آیتالله خامنهای خود در سال ۶۰ نماینده مجلس بودند و کاندیدای ریاست جمهوری شدند و از اخلاق اسلامی ایشان بدور است که دیگران را از کاری که خود کردهاند، نهی کنند. لذا روشن بود منظور ایشان ریاست جمهوری نیست. بماند که این اشکال را هم ثابتی فقط در مورد قالیباف اعمال کرد و مثلاً به مسعود پزشکیان یا وزرای پیشنهادیاش چنین ایرادی نگرفت. اعمال گزینشی نظراتی که از رهبری فهم میکنیم، خود دلیلی بر هزینه کردن از رهبری برای اهداف خودمان است.
🔻از سویی ثابتی حامی کاندیدایی بود که یکی از محورهای اصلی تبلیغیاش ادعای حمایت رهبری بود و اگر هزینه از رهبری نادرست است –که نادرست است- چرا خود چنین کردند؟ اگر هم حکم رهبری برای یک فرد در یک سمتی نشانه صلاحیت آن فرد در سمتی دیگر نیست، چرا در مورد کاندیدای شما چنین بود؟ حتی اخبار غیررسمی و غیرموثق جلسات او با رهبری را هم به منظور ترغیب مردم برای رای دادن به او منتشر کردند. چرا آنجا دغدغه هزینه کردن از رهبر وجود نداشت؟
🔻این تناقض باعث میشود علاوه بر ایراد محتوایی به آن بخش خاص از نطق ثابتی، صلاحیت شخص او را برای پرداختن به موضوع «هزینه کردن از رهبری» زیر سوال ببریم. وگرنه کیست که نداند نه با عراقچی صنمی داریم و نه اعتراضمان به هزینه کردن از رهبری بلند نبوده است و نه همپای بی اخلاقیهای اصلاحطلبان علیه ثابتی شدهایم. امید هم داریم نماینده جوان مجلس با درکی بیشتر نسبت به موضوعات حساس پیرامون رهبر، هر بحثی را در تریبون عمومی طرح نکند.
۳۰ مرداد ۴۰۳
روزنامه جوان
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻به مناسبت دهم مرداد، چهل و یکمین سالروز تصویب قانون بانکداری اسلامی بدون ربا، تجربه شخصیام از وام «قرضالحسنه» ازدواج را بسیار مجمل نوشتم.
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝جنگ قدرت در بند زنان اوین
🔻دو سه نفری از عقلای اصلاحطلب خواستهاند نامه افشاگرانه فائزه هاشمی علیه زندانیان امنیتی-سیاسی زن در اوین را مصادره به مطلوب کنند و از شجاعت او نوشتهاند. شاید بیراه هم نباشد؛ فائزه هاشمی اغلب بی پرواست و در نقد حتی مرز گستاخی را هم درمینوردد. اینجا اما بیپرواییاش بیشتر به چشم میآید، چون نه طیف مقابل را، بلکه تیغ را بر خودی کشیده و چنان که از متن نوشتهاش برمیآید، پس از مدتها محافظهکاری -۲۲ ماه- سرانجام عنان از کف داده و گوشهای از منجلاب رفتار زندانیان سیاسی زن را بازگو کرده است.
🔻اهل سیاست اگر تربیت اخلاقی نداشته باشند، وقتی در جنگ قدرت میافتند، جسور میشوند و هم از این رو، فائزه هاشمی که مقهور حلقه مافیایی لیدرهای ضدانقلاب درون اوین، نتوانسته همان آقازادهی بیرون باشد و بالا بنشیند و لیدری کند، ترجیح داده با ابزار افشاگری، هم گوش اهل اوین را بپیچاند و هم بگوید من هنوز هم فائزهی هاشمیام!
🔻نامه فائزه مهم است، چون همه هویتی را که زنان سیاسی اوین برای خود ساختهاند، به آتش میکشد و اپوزیسیون را با چالشی جدی مواجه میکند. او در این نامه به سیاق همیشه، علیه جمهوری اسلامی هم نوشته است که البته تکراری است و از چون اویی هم جدید و قابل تامل نیست؛ هر کس در وصف حکومتی که قبول ندارد، هر ادعایی ممکن است بکند و اثبات صدق کلامش نیاز به راستیآزمایی جدی دارد، اما آنچه نامه فائزه هاشمی را مهم میکند، اقرار او علیه جریان خودیشان است و این همان چیزی است که اهل حقوق آن را قابل اعتنا و مسموع میدانند.
🔻زنان سیاسی زندانی در اوین، خود را حامی حقوق بشر میدانند و شاخص آنها هم نرگس محمدی زندانی نزدیک به مجاهدین خلق است که با همین ژستها و لابیهای پشت پردهی گروهکی توانست اعتماد غرب را جلب کند و جایزه یک میلیون دلاری صلح نوبل را بگیرد.
توصیفات نامه مذکور از بند سیاسی زنان در اوین همین هویت مدافع حقوق بشر بودن را به آتش میکشد و فائزه هاشمی اوصافی از این بند ۶۵ نفره مینویسد که مخاطب با او در جمله آغازین نامهاش که «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزهای بهم میزند.» کاملاً همراه میشود.
🔻فائزه به قول خودش سطورش را با «اشک و آه» مینویسد و اینگونه جمع زنان سیاسی اپوزیسیون در اوین را توصیف میکند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه پردازانی از درون تهی، دیکتاتورهای کوچک و حقیر که کمتر کسی یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارد» و اگر هم کسی نقدشان کند، با موجی روبرو میشود که یا او را تسلیم خود میکند و یا به زندگی عادی برمیگردد و مبارزه با جمهوری اسلامی را بیخیال میشود: «تنگنظری، تهمت، پروندهسازی، هتاکی، حذف و طرد، تخریب شخصیت، تهدید، دور ریختن آرا و ضرب و شتم!»
🔻این سیاههای که فائزه نوشته، دیگر برگی از کتاب قطور ادعاهای حقوق بشری و زنانه این جماعت باقی میگذارد؟
🔻بخشی دیگر از هویت زنان سیاسی برانداز در اوین مظلومنمایی پیرامون نوع رفتار با آنهاست که فائزه هاشمی همه آن صحبتها در مورد بدرفتاری با زندانیان از سوی مسئولین زندان و نیروهای ذیربط را «خبرسازی و اخبار مبالغهآمیز» میخواند و از حضور ثابت پزشک زنان و سونوگرافی و تغذیه مناسب و ... میگوید.
🔻آزادی بیان هویت دیگری است که براندازان مدعی آن هستند، اما فائزه آن را هم زیر سوال میبرد وقتی میگوید این دیکتاتورها مانع رای دادن زندانیها در انتخابات شدند و یا اگر کسی با آنها همراه نشود، او را «با انگهای نادرستی چون مزدور، دارای مأموریت، آدمفروش، جاسوس، حکومتی، کارمند دولت در اینجا» ساکت میکنند!
🔻این منجلاب چنان آمیخته به قساوت است که فائزه هاشمی صریحا از بیم جان خود میگوید. یعنی موضوع آسیب فیزیکی صرفاً به «ضربات و ضرب و شتم» ختم نمیشود و ممکن است به حذف فیزیکی هم دست بزنند که یادآور پروژههای «حذف درون گروهی» منافقین علیه نیروهایی از خود است که تن به دیکتاتوری لیدرها نمیدادند.
🔻فائزه هاشمی از تازه ورودها میگوید که حس «بهت و پشیمانی» و از «چاله به چاه» افتادن دارند، اما به نظر میرسد که خود او هم با ۶۰ سال سن و سالها کار سیاسی و کنشگری حمایتی از همین زنان سیاسی اوین، اکنون تازه دریافته که آنچه از آن حمایت میکرد، سرابی بزک شده از حقوق بشر و حمایت از زنان و آزادی بیان و رواداری و صلح است و تازه دریافته که «در زندان که قدرتی ندارند اینگونهاند، وای اگر قدرتی بگیرند!» و همین فهم جدید از اپوزیسیون و نقض فهم قبلی اوست که باعث میشود نامه فائزه نه فقط آن سیاسیون زندانی که خود او را هم به چالش بکشد و مخاطب را – حتی در اردوگاه براندازان- با این سوال مواجه کند که چطور به امثال فائزه هاشمی اعتماد کردهاند!
۲۵ شهریور ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
ادامه در فرستهی بعدی👇
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝جنگ قدرت در بند زنان اوین
بخش دوم
🔻در باب نامه فائزه هاسمی حرف بسیار است و باید در طول زمان به آن پرداخته شود، اما فی الحال به یک سوال هم اجمالاً میشود اندیشید؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در «یک ائتلاف دلخواه» در خارج از کشور با عنوان شورای همبستگی و یا در یک «با هم بودن اجباری» در اوین و حتی با وجود دشمن و تهدیدی چون جمهوری اسلامی نمیتوانند با هم متحد باشند و معرکه جنگ قدرت راه انداختهاند، آیا میتوانند یک کشور ۹۰ میلیون نفری را اداره کنند؟ و آیا حکومتی که قرار است جایگزین جمهوری اسلامی کنند، همچون مدیریتی است که در بند زنان سیاسی اوین دارند؟
۲۵ شهریور ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻بلند شو علمدار!
تو حمزه بودی وقتی میخواستند بر بدن پیامبر سنگ بزنند، ذوالفقار علی بودی در بدر و احد، علی بودی که جای پیامبر در شب خطر خوابیدی، مالک اشتر همیشهی علی، عباس عاشورای حسین؛ کجا رفتی علمدار لشگر ما؟ خیمههای ما را به که سپردی و رفتی؟
ألان إنکسر ظهري...
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻احبایی!
عزیزان من!
استمعت الی رسالتکم
پیامتان را شنیدم
و فیها العز و الایمان
که لبریز بود از عزت و ایمان
فانتم مثلما قلتم:
که شما همان طورید که گفتید:
رجال الله فی المیدان
مردان خدا در میدان
و وعد صادق انتم
و پیمان صادق شما هستید
و انتم نصرنا الآتی
و شما پیروزی آینده مایید
و انتم من جبال الشمس
همچون قلههای سربلند
یا عاتیه علی العاتی
در برابر یاغیگران نافرمان هستید
بکم یتحرر الاسری
با همت شما اسیران آزاد میشوند
بکم یتحرر الارض
با شما زمین آزاد میشود
بقبضتکم بغضبتکم
با چنگهایتان با خشمهایتان
یصان البیت و العرض
خانهها وسرزمین پاسداری میشود
🔻احبائی!
عزیزانِ من!
اقبل نبل اقدام
بوسه میزنم قدمهایی را
بها یتشرف الشرف
که به آن شرف منزلت پیدا میکند
بعزه ارضنا انغرست
به عزت سرزمینمان که جوانه میزند
فلا تکبو و ترتجف
پس بازنایستید و نلرزید
بخشهایی از ترانهی احبایی (از جولیا پطرس، خواننده مسیحی لبنانی که از متن پیام سید حسن نصرالله برای نیروهای حزبالله سروده شد)، اینک برای پاسداران سپاه عزیز✌️
۱۰ مهر ۴۰۳
به وقت حمله ایران به اسراییل
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻سید حسن نصرالله در بیروت ترور شد؛ از معرکه جنگ نگریخته بود. او شاگرد همین سید علی خامنهای بود که امروز در اوج تهدیدات صهیونیستی علیه ایران و علیه شخص او، روال عادی جلساتش را در بیت رهبری پی میگیرد. همانی که وقتی در نمازجمعه بمب گذاشتند، خطبههایش را قطع نکرد تا به پناهگاه برود!
📸تصویری از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب به دیدار جمعی از نخبگان، استعدادهای برتر علمی و رتبههای برتر کنکور.
۱۱ مهر ۴۰۳
فردای حملهی ایران به اسراییل
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻یک روضه کوتاه بخوانیم👆
شد پنج روز و همچنان خبری نیست
در زیارت عاشورا میخوانیم:
اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
https://eitaa.com/kobra_asoupar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻«اینم یادت باشه که ما نمیجنگیم؛ از خونه زندگیمون دفاع میکنیم»
ساعتی قبل از اعلام رسمی شهادت سید حسن نصرالله، در توییتر نوشتم:
🔻تدبر در نحوه مدیریت کشور توسط آیتالله خامنهای نشان میدهد از اصلیترین سیاستهای او، عمل به نحوی است که ایران در اوج تهدیدات و مناقشات نظامی منطقه و جهان، مورد حمله قرار نگیرد.
اما جهان دست زورگویانیست که به هر طریق میخواهند راهی جز ورود به جنگ نظامی برای ایران باقی نگذارند.
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝خطری نبود، خطری نیست
🔻نماز تمام شد و آقا نرفت. روال در نمازهای جمعه که رهبر میآمد، اغلب اینگونه بود که پس از اقامه نماز جمعه، ایشان میرفتند و سپس مردم به امامت روحانی دیگری نماز عصر را میخواندند. این بار اما آیتالله خامنهای نرفت و نماز عصر را هم خواند. انگار میخواست بگوید عجلهای برای رفتن نیست. این مفهوم وقتی بیشتر به ذهن متبادر شد که بعد از نماز عصر هم نرفت و نماز مستحبی خواند و تسبیحات و تعقیبات و... . بین دو نماز هم صندلی آوردند بنشیند، ننشست. در نهایت هم بعد نماز ایستادند و دقایقی با مسئولان صحبت و احوالپرسی کردند. قبل از نماز هم زودتر آمدند که به مراسم بزرگداشت سید مقاومت هم برسند.
🔻از روزهای قبل که زمزمه نماز جمعه آمدن رهبری غیررسمی پخش شد، خیلیها مخالفت کردند. نماز جمعه رهبر در اوج تهدیدات رژیم صهیونیستی؟! گویی همین مخالفتهای امنیتی در برخی جلسات تصمیمگیری هم بیان شده، اما در نهایت تصمیم رهبر به آمدن بوده است و آمد؛ آمد و عجلهای هم برای رفتن نداشت.
شاید اولین تفسیر از برگزاری این نماز جمعه، شجاعت رهبری مقابل تهدیدات باشد. بیراه هم نیست، اما حرف تازهای هم نیست. سید علی خامنهای همیشه همین بوده است. از مبارزات زمان طاغوت تا ترورهای گروهک رجوی در دهه شصت یا بمبگذاری در نمازجمعه که حتی خطبهها را قطع نکرد و... .
🔻سید حسن نصرالله در بیروت ترور شد؛ از معرکه جنگ نگریخته بود. او شاگرد همین سید علی خامنهای بود که در اوج تهدیدات صهیونیستی علیه ایران و علیه شخص او، روال عادی جلساتش را در بیت رهبری و بعد هم در فضای عمومی مصلی پی میگیرد. همانی که وقتی در نمازجمعه بمب گذاشتند، خطبههایش را قطع نکرد تا به پناهگاه برود!
🔻اما نکته مهمتر در مورد این نماز آن است که رهبری اصلا احساس خطری نکردهاند که حال بخواهند مقابل آن رفتاری نشان دهند. برگزاری مراسمی با حضور چند میلیون نفر آدم یعنی ایشان اصل وجود چنین خطری را رد میکنند. آیتالله خامنهای در بذل جان خویش برای این ملت إبایی ندارند، اما این بذل جان برای دین و جان مردم است؛ برای این است که گزندی به مردم نرسد. حال چگونه در صورت وجود احساس خطر، مردم را همراه خود کنند؟
🔻حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه، دو روز پس از حمله موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و البته برگزاری دیدار با نخبگان در بیت رهبری در فردای آن حمله، خود به تنهایی یک مانور قدرت و شجاعت است و نشانی بر تفاوت رهبران ما و آنها که اینسو روال عادی برنامهها و بلکه عمومیتر پی گرفته میشود و آنسو در پناهگاهها پنهان میشوند.
مانور بزرگتر اما همراه کردن مردم با خود است که نشان میدهد از اساس وجود خطر ناشی از تهدید را قبول ندارند، وگرنه مردم را به میدان خطر نمیبردند.
🔻بسیاری از مردم اما تهدید در ذهنشان جدی بود، با این همه همراه رهبر شدند، چه آنکه ترس در وجودشان راه ندارد. وقتی دیدند رهبرشان در میانه میدان است، آنها هم مثل همیشه به میدان آمدند و یکی از پرشکوهترین و پر تعدادترین نماز جمعههای ایران را رقم زدند.
🔻اصل ماجرا هم همین هماهنگی و همراهی رهبر و مردم با یکدیگر است؛ باقی همه حرفهایی است که این همراهی، محلی از اعراب برای آنها باقی نمیگذارد.
۱۴ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝گربه بیبیسی عابد شد!
🔻در اوج جنایات رژیم صهیونیستی بیبی سی فارسی هر روز یک سوژه علیه ایران پیدا میکند تا ذهن مخاطبان سادهلوح خود را به جای تقابل با اسرائیل به سوی رویارویی با ایران بکشاند! این مخاطب اگر هم به تقابل با ایران نرسد، حداقل آن است که از مشغولیت به جنایات صهیونیستها باز میماند.
🔻سوژه جدیدی که بیبی سی فارسی پیدا کرده، کمک به مردم جنگزده لبنان از ثلث سهم امام در خمس است. بیبی سی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب و نیز برخی دیگر از مراجع معظم تقلید برای استفاده از بخشی از «سهم امام» در خمس برای مردم جنگزده لبنان، نوشته «نخستینبار نیست که مراجع تقلید شیعه در باره خمس و "سهم امام" چنین اطلاعیههایی را منتشر میکنند. قبلاً هم برای لبنان، فلسطینیها، کرونا، سیل، حوادث و بلایای طبیعی چنین اجازههایی میدادند، اما شرایط بد اقتصادی ایران و افزایش شمار خانوادههای نیازمند در داخل کشور باعث شده است که درشبکههای اجتماعی نسبت به چنین مجوزهایی حساسیت بیشتری نشان داده شود. بعضی از کاربران معتقدند که این مجوزها و "دست و دلبازیها" بیشتر صبغه سیاسی دارد تا مذهبی و میپرسند چرا این پولها برای مردم نیازمند در ایران هزینه نمیشود و "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. "»
🔻خمس یک امر دینی است و طبعاً کسانی که به فقه اسلامی اعتقاد دارند، خمس پرداخت میکنند؛ لذا اینکه بیبیسی فارسی به عنوان یک رسانه ضد اسلامی نگران پول خمس مردم شده، جای تعجب دارد و آن ضرب المثل را به ذهن میآورد که گربه ما عابد شد!
اینجا چند نکته قابل تأمل است:
🔻اولاً مردم ایران خلاف نظر بیبیسی فارسی که ضد دین است، معتقد به پرداخت خمس هستند. خمس خود را هم به مراجع تقلید و نمایندگان آنها پرداخت میکنند. یعنی خلاف نظر بیبیسی به بزرگان دینی اعتماد دارند. روشن است که بیبی سی از چنین اتفاقی عصبانی باشد.
🔻دوم آنکه بیبیسی و سایر رسانههای غربی همیشه تبلیغ میکنند که مردم ایران از دین برگشتهاند. اما حالا بیبی سی اذعان میکند که مردم ایران به احکام اسلام عمل کرده و خمس میدهند! به نظر میرسد این پرداخت خمس آنقدری هم زیاد است که بیبی سی فارسی را به نگرانی در خصوص هزینهکرد آن کشانده است!
🔻سوم آنکه بیبیسی مخالف اسلام است، اما در عین حال میخواهد برای خمسی که مردم مؤمن ایران مطابق قوانین اسلام میدهند، تعیین تکلیف هم بکند! اویی که اسلام را قبول ندارد، نمیتواند درباره محل هزینه پولی که به دلیل قوانین اسلام پرداخت میشود، نظر بدهد.
🔻چهارم آنکه همان اسلامی که میگوید مردم باید خمس بدهند، همان هم میگوید نباید از حال مسلمان دیگر بیخبر باشی و نباید صدای کمک مسلمان را بشنوی و بیاعتنا بگذری. تقسیم بندی مسلمانان در احکام و شریعت اسلامی هم بر مبنای ایرانی و لبنانی نیست. در واقع چه خمس دهنده و چه علما نظر اسلام را فصل الخطاب میدانند و در این حلقه جایی برای مخالفان دین اسلام نیست. خمس برای فقرا و در راه ماندگان هزینه میشود و تشخیص جزئیات آن بر عهده علمای اسلام است، نه بیبی سی فارسی!
🔻در آیه خمس (انفال آیه ۴۱)، به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است: ۱. خداوند (لِلهِ)، ۲. رسول خدا (لِلرّسولِ)، ۳. ذی القُربی، ۴. یتیمان، ۵. مسکینان، ۶. کسانی که در سفر به فقر گرفتار شدهاند. با توجه به روایات، منظور از ذی القربی در این آیه امامان هستند.
«سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذی القربی» مطابق روایات متعلق به امام جامعه اسلامی (پیامبر یا امام معصوم) بوده و به «سهم امام» مشهور است که در زمان غیبت کبرا مراجع تقلید به عنوان نایبان عام امام زمان آن را دریافت و در اموری که مطابق تاریخ و روایات، خود اهل بیت صرف میکردند هزینه میکنند. حالا مراجع تقلید و رهبری اختیار هزینه این بخش را به مردم تفویض (منتقل) کردهاند تا خود مردم کمک به مردم لبنان را به جای درآمد شخصی، از این بخش خمس پرداخت کنند.
۱۶ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝قدمهای ما با شما حرف میزند!
🔻ما از لبنان دست نمیکشیم؛ جمهوری اسلامی برای رساندن این پیام نیازی ندید حرف بزند. بلکه رئیس مجلسش، آنجا روی ویرانههای جنایات اسراییل در بیروت و ذیل پرواز پهپادهای رژیم قدم زد. حرفهای دیپلماتیک را گاهی باید با حضور در میدان زد. چنانچه هفته پیش از آن هم، در برابر تهدید اسراییل مبنی بر هدف قرار دادن هر پروازی از ایران در فرودگاه بیروت، ایران وزیر خارجهاش را به بیروت فرستاد و او بی هیچ مشکلی در فرودگاه بیروت قدم به زمین گذاشت؛ قدمهایی دیپلماتیک در میدان.
🔻رد قدمهای ایران در لبنان در طول تاریخ مانده است و همیشه پیوندهایی فراتر از مرزهایی جغرافیایی این دو منطقه را بهم آمیخته است. تاثیر لبنان بر ایران هم غیر قابل انکار است. دورانی از جبل عامل در جنوب لبنان به ایران آمدند و ایران را برای پرچمداری شیعه سیاسی و حکومت شیعی در عصر صفوی یاری کردند؛ و دورانی هم از ایران به لبنان رفتند و شیعیان تحت ظلم جنوب را برای خودباوری و مقاومت و دفاع کمک کردند که نماد آن امام موسی صدر است.
🔻پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷، نفوذ ایران در لبنان بیش از گذشته شد و موضوع از «رد قدم» فراتر رفت. نفوذی که تا آن زمان اغلب از مسیر فرهنگ مذهبی طی شده بود، پس از تشکیل جمهوری اسلامی و در امتداد مجاهدتهای امثال مصطفی چمران، حول موضوع ظاهراً سیاسی «مبارزه با صهیونیسم» پیش رفت و چون اشغالگری اسراییل برای مردم لبنان محسوستر از مداخلات فرانسه و آمریکا یا عقبماندگیها از فرهنگ شیعی بود، لبنانیهای بیشتری با آن همراه شدند. اینگونه مقاومت مردم لبنان، این بار متشکل و سازمانیافته ذیل نام «حزبالله» توسعه یافت. شیعیان لبنان حالا یک تکیهگاه دولتی و مردمی یافته بودند؛ جمهوری اسلامی ایران.
🔻در همه چهار دهه گذشته که نفوذ قدم به قدم ایران در لبنان و قوت گرفتن مقاومت مردمی باعث خروج پله پله نظامیان فرانسوی و آمریکایی و در نهایت اشغالگران صهیونیست از این کشور شد، سازمانهای اطلاعاتی غربی و صهیونیستی بیکار ننشستند و تلاش کردند تا حیاط خلوت غرب در لبنان را با بیرون راندن ایران احیا کنند. اما ایران خیلی بیشتر از آن که به شکل فیزیکی در خاک لبنان حضور داشته باشد، در قلبهای لبنانی حاضر بود، هم از این رو، عملیات روانیهای متعدد غربی-صهیونیستی علیه ایران و با موضوع لبنان به راه انداختند تا ذهنها را تغییر دهند.
🔻برای ایرانیها «نه غزه، نه لبنان» ساختند، برای لبنانیها «ایران برو بیرون، بیروت آزاد است»؛ اینسو صدایشان از بیبیسی بیرون میآمد، آنسو از العربیه. اینجا آشوب میشد، میگفتند از لبنان نیرو برای سرکوب آوردهاند، آنسو نخستوزیر ترور میشد، میگفتند ایران زده است. حجم تلاشهای صهیونیستها و غربیها برای برهم زدن آمیختگی ایران و لبنان فراتر از آن است که در خطوط میانی یک یادداشت مجمل بگنجد و خود مجالی دیگر و تفصیلی میطلبد. تلاشهایی که در یک سال اخیر و پس از طوفانالاقصی شدت گرفته تا پیوند ایران و محور مقاومت را به وهم خویش ببرد و حتی به اتهام کمکاری ایران در دفاع از مقاومت یا قصهسازی درباره جاسوسی سرداران ایران و حتیتر دروغ کثیفی چون فروختن حزبالله و سید مقاومت هم رسید.
🔻پیام قدمهای مسئولین ایرانی روی خاک لبنان، چه فرودگاه بیروت و چه ویرانههای عملیاتهای تروریستی صهیونیستها، هم برای تودههای مردمی لبنان بود که بدانند این تکیهگاه دولتی مبتنی بر جمهوریت (مردم) و اسلامیت (دین) همچنان و همیشه همراه آنان است و هم به اقلیتی از جوانان انقلابی پرشور ایرانی بود که در دفاع از محور مقاومت، خود را جلوتر از نظام ندانند و به مردان جمهوری اسلامی اتهام تعلل و ترس و سازش نزنند.
🔻اما شاید مهمترین پیام به غربیها و نگهبان هاری که در منطقه برای منافع خود ایجاد کردهاند، بود که ما از لبنان دست نمیکشیم. پیام به آنهایی بود که دنبال فراهم آوردن یک فرصت هستند تا حیاط خلوت خود در لبنان را که به لطف شهادتطلبی مجاهدان لبنانی، از بین رفت، روی ویرانههای بیروت تجدیدبنا کنند.
🔻ما در لبنان هستیم و قدم قدم مقامات ما روی خاک لبنان با شما حرف میزند، حتی اگر تهدید کنید هر پروازی از ایران را هدف قرار میدهید. این حرفها رجز نیست؛ آنچنان که قدم قدم سرداران ما در لبنان بی آنکه تصویری از آن باشد، از احمد متوسلیان تا عباس نیلفروشان با شما حرف زد و شما حتماً آن را شنیدید و روزی که مجبور به ترک خاک لبنان شدید، با همه وجود درک کردید که آن حرفها رجز نبود.
۲۴ مهر ۴۰۳
روزنامه وطنامروز
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻دیگر برای وصف «تا آخرین قطره خون جنگیدن» فیلمی زنده داریم. پهپادی که آمده برای صهیونیستها خبر مرگ نیروهای حماس را ببرد، خبر آخرین مبارزه یک «مرد» را برای جهان مخابره میکند؛ سنوار که ۲۲ سال اسیر بود و همه عمر جنگید. آوینی میگفت تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیستهاند...
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝آتشبس تحمیلی یا حمله موشکی؟ / بخش اول
🔻۴ روز پس از ترور سید حسن نصرالله، ایران آتش موشکهایش را که در انتظار آتشبس در غزه و لبنان خاموش نگه داشته بود، روشن کرد و وعده صادق ۲ اتفاق افتاد تا نشان دهد ایران همیشه منتظر تحقق وعدههای غرب باقی نمیماند. با این حال جریان داخلی معترض به سکوت موشکی ایران پس از ترور هنیه در تهران، راضی نشد و معتقد بود اگر پس از ترور هنیه، حمله اتفاق میافتاد، اکنون سید مقاومت ترور نمیشد؛ ادعایی که البته حتی از مسیر تحلیل هم اثبات نمیشود، چه رسد به استدلال.
🔻در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح ایران هم که پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران صادر شد، به این آتشبس باز هم اشاره میشود و «ضمن محفوظ دانستن حق پاسخ قانونی و مشروع خود در وقت مقتضی، برقراری آتش بس پایدار در غزه و لبنان برای جلوگیری از کشتار مردم بیپناه و مظلوم را مورد تأکید قرار میدهد.»
🔻این یعنی ایران آمادگی دارد در ازای برقراری آتشبس از پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی صرفنظر کند و باز، این یعنی که ایران آمادهی دادن چنین پاسخی است و البته مثل همان وعده صادق ۲ تا همیشه هم منتظر تحقق آتشبس نمینشیند و این همه یعنی ایران گزینههای مختلف را روی میز خود نگه داشته است.
🔻اما چشمپوشی از پاسخ به اسراییل در ازای آتشبس مخالفانی جدی هم دارد. جریانی در ایران شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» را به مثابه یک ایدئولوژی پذیرفته و در این نگاه، جنگ فقط حمله نظامی است و هر نوع تلاش برای آتش بس یعنی عقبنشینی غیرتاکتیکی و مذموم. در این نگاه ما تا دم مرگ میجنگیم، اما با دشمن پای میز مذاکره نمینشینیم.
🔻در سوی دیگر، هر نوع آتش بسی موافقانی جدی دارد که تلاش میکنند با کوچکنمایی اقدامات طرف صهیونیستی، ایران را از هر نوع پاسخی به اسراییل بازدارند. آنها ضدجنگ بودن را مانیفست خود قرار دادهاند و جنگ را چنان وسیع معنا کردهاند که هر نوع عملیات نظامی، حتی از نوع واکنش برابر متجاوز را هم شامل میشود.
🔻گروه اول، مسئولین ایران را به سازش و بی غیرتی متهم میکنند و گروه دوم از این مسئولین چهرهای جنگطلب و...
ادامه در بخش دوم
۹ آبان ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝آتشبس تحمیلی یا حمله موشکی؟ / بخش دوم
🔻گروه اول، مسئولین ایران را به سازش و بی غیرتی متهم میکنند و گروه دوم از این مسئولین چهرهای جنگطلب و بی منطق ارائه میدهند. نیروهای مسلح ایران هم در میان اعمال فشار این دو گروه ماندهاند و همین فشارهای دو سویه شرایط را برای تشخیص درست و تصمیمگیری مناسب سخت میکند.
🔻یک نکته مهم در این دوگانهی حمله نظامی یا آتشبس این است که ایران آتشبس را برای خود نمیخواهد و از قضا آمادگی دارد مثل دو دفعه قبلی صدها موشک روانه سرزمینهای اشغالی کند و نمایشی از غیرت نیروهای نظامی ایران و اقتدار کشور و ذلت اسراییل را با اکران جهانی و زنده اجرا کند. اما اولویت ایران آن چیزی است که ماشین تروریسم صهیونیستها را در غزه و لبنان متوقف کند و با تحمیل آتش بس مورد رضایت محور مقاومت، اهل غزه و لبنان بتوانند به خانههای خود، گرچه ویران و فروریخته برگردند.
🔻هم از این روست که آمادگی ایران برای چشمپوشی از حمله موشکی به اسراییل، نه یک عقبنشینی، بلکه یک فداکاری از سوی جمهوری اسلامی ایران در مسیر هزینه دادن برای فلسطین است. این فداکاری خصوصاً از سوی فرماندهان نظامی ایران پررنگتر است. برای یک فرمانده نظامی که انتخاب کرده عمرش را در جنگ بگذراند، گاهی نجنگیدن هم همچون جنگیدن فداکاری است. بنابراین آتشبس را نباید همیشه سازشی سیاه دید، بلکه جزییات آن و آنچه مورد توافق قرار میگیرد، باید مبنای قضاوت قرار گیرد.
🔻شاید برای همه ما لازم باشد که آمادگی این نوع از فداکاری را هم برای محور مقاومت داشته باشیم و ایثار را فقط در آمادگی برای جان دادن نبینیم، گاه شاید نیاز به گذشتن از غرور باشد. هدف ما شهادت نیست، هدف ما محو ظلم از جهان است که در این مسیر اگر هم شهید شدیم، باکی نیست؛ اما رسیدن به این هدف میتواند همیشه هم مسیرش نظامی نباشد.
🔻از سویی آتشبس همیشه هم اتفاقی سفید نیست و گاه هزینههای آن میتواند از هزینههای یک جنگ تمام عیار بیشتر تمام شود. چنانچه امروز مردم غزه و کودکان خردسال آن تاوان سازشکاری امثال عرفات و دولتهای عربی را میدهند، زیرا بی توجه به گزارههایی که حقوق مردم فلسطین را تامین کند، توافقنامههای کذایی امضا کردند و اراده و قدرتی هم برای تغییر نداشتند و خود عرفات علیرغم مبارزاتی طولانی، در نهایت با ننگ سازشکاری و فروختن آرمان فلسطین رخت از جهان بست. لذا آن جریان داخلی که سازشکاری را با ژست لطیف ضدجنگ بودن معرفی میکند، بیراههای را میرود که پایان آن نه فقط فروش آرمان فلسطین که وطنفروشی است، پایان آن خیانت به ایران و ایرانی است.
🔻دیپلماسی و میدان دو مسیر موازی هستند که میتوانند همراه هم و توسط مردان جنگ و مردان سیاست پیش بروند. ایران جنگطلب نیست و اگر ببیند رسیدن به حق مردم فلسطین را میتوان از مسیری غیر از نبرد نظامی پیش برد، استقبال خواهد کرد. هر چه هم در این ۴۵ سال ایران اسلحه بدست گرفته است، نبردی تحمیلی و دفاعی بوده است. اما ایران بزدل هم نیست و از نبرد نظامی إبایی ندارد و شاهد آن را هم نه از دهه شصت و مرز ایران و عراق که از دهه نود و بیابانهای سوریه میآورد.
🔻میان دو مسیر موازی، دوقطبی سیاه و سفید نسازیم و اجازه دهیم فضا برای صحبت در مورد همه گزینهها باز باشد.
۹ آبان ۴۰۳
روزنامه وطنامروز
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻روز چهلم سید مقاومت معطل نشستهایم که ببینیم قاتل حاج قاسم قرار است رییسجمهور آمریکا شود یا قاتل سید حسن نصرالله و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار و دهها هزار نفر دیگر ... و لابد فکر میکنیم در سرنوشت مردم ایران، دمکرات و جمهوریخواهش فرق میکند!
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻میتوان با بلاهت، غیرسیاسی بودن فوتبال را همچنان باور کرد، اما فیفا اگر سیاسیترین سازمان غیرسیاسی دنیا نبود، اسراییل را عضو نمیکرد، نه آنکه پس از جنایات این یک سال، حتی جلسات بررسی تحریمش هم به تأخیر بیفتد.
🔻تحریم نشد و حالا ورزشگاه به ورزشگاه مردم اروپا بی حیثیتش میکنند؛ یک روز در هلند، یک روز در فرانسه.
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝خودکشی ناخواسته براندازان
🔻۲-۳ هفتهای از مرگ کیانوش سنجری میگذرد؛ مجری سابق صدای آمریکا که در اعتراض به آنچه دیکتاتوری در ایران نامید، ۲۳ آبان خود را از ساختمانی تجاری در تهران پایین انداخت. هیاهوی خودکشی او خیلی زودتر از آنچه بلندی صدای براندازان در مجازی نشان میداد، فروکش کرد. بخش اعظمی از همان هیاهو هم خرج مقصریابی و کشمکشهای درونی براندازان شد که چرا از عضو خود حمایت نکردهاند و چرا مانع خودکشی از پیش اعلام شده او نشدهاند. چه آنکه او از حدود ۲۰ ساعت قبل از اقدام به خودکشی، در حساب ایکس خود خبر از چنین تصمیمی با اعلام ساعت دقیق آن داده بود. اکنون حتی از همین هیاهوی مقصریابی درونی براندازان هم خبری نیست و خودکشی سنجری نه تنها به آرمان او برای براندازی جمهوری اسلامی کمک نکرد، بلکه حتی نام و یادی از خود او هم نیست و او سطری گم در تاریخ اپوزیسیون شد!
🔻آدمهای برانداز نوبت به نوبت سطری گم در تاریخ میشوند، زنده و مرده فرقی ندارد. جریانی که اصالت و استقلال و گفتمان ندارد و هویتش بر مبنای جاهطلبیهای شخصی و اوهام مبتذل و عروسکگردانی قدرتهای ضدایرانی و با ملغمهای از تروریست و تجزیهطلب و دارودسته رجوی و سلطنتطلب و مطرب و فوتبالیست و بازیگر و فراری و مزدور غرب و... شکل گرفته، نه موفقیتی مییابد و نه نامی ماندگار از آن برجا میماند. جریانی که بهجای اندیشه، مانور تبلیغاتی را جایگزین کرده و رد مباحث آن را به جای کتابخانهها و محافل علمی، حقوقی و سیاسی باید در میتینگهای رقص و شراب جستوجو کرد، چگونه میتواند رد ماندگاری از خود برجا بگذارد؟ جریانی که عروسک خیمهشب بازی سرویسهای امنیتی ضد ایرانی است و با آویختن از قدرت شیطانی غرب و صهیونیسم و استقبال از تحریم و تجاوز به وطن و زندگی در کشورهای دیگر میخواهد موفق شود، چگونه میتواند فراتر از کف روی آب باشد و باقی بماند؟
🔻برای تبیین و مصداقیابی هر کلیدواژهای که در وصف هویت جریان برانداز ایرانی در نوشته شد، میتوان یادداشت نوشت تا ثابت شود سخن از هویت این جریان، در نهایت به اثبات بیجریانی آن میانجامد اما فیالحال مجال برای حرف دیگری است.
🔻خودکشی سنجری بهرغم آنکه با شعار سیاسی و با نمایشی علیه جمهوری اسلامی انجام شد، اما نتوانست هیچ موج موثری، حتی کوتاه و حتی صرفاً در فضای مجازی ایجاد کند. هم از این رو، این اتفاق و حواشی پیرامون آن را میتوان دارای نشانههایی دانست که از مرگ براندازان حکایت میکند و در واقع آن خودکشی، نه خودکشی یک برانداز که نشان از خودکشی براندازان داشت، به دلایلی:
🔻اول: آنها برای ممانعت از خودکشی دوستشان ساعتها فرصت داشتند و اقدامی نکردند.
🔻دوم: در مجادلههای پس از واقعه، روشن شد یکی از دلایل اصلی ناامیدی فرد مورد نظر عدم حمایت از او از سوی براندازان در آمریکا و پس از اخراج او از صدای آمریکا بوده است. حتی دفتر رضا پهلوی هم که برای چنین مواقعی و حمایت مالی از براندازان، پول جمع کرده بود، کمکی به او نکرد.
🔻سوم: عدم حمایت از او در ایران توسط دوستانش که تنهایی و مشکل مالی و روی آوردنش به کارگری ساده را موجب شد.
🔻چهارم: ناامیدی سیاسی براندازان پس از تبلیغات بسیار درباره سرنگونی قریبالوقوع جمهوری اسلامی.
🔻پنجم: جدلهای بیپروا و بیپرده در میان خود، اما علنی و صریح پس از مرگ سنجری که باعث رسوایی درباره تعاملات درونی براندازان با یکدیگر شد. در واقع آنچه رخ داد خودکشی ناخواسته اپوزیسیون ایرانی بود.
🔻طبعاً منظور از مرگ در این نوشتار، نابودی مطلق این جریان نیست، بلکه منظور عدم توانایی در داشتن کنشهای موثر سیاسی علیه ایران است. حیات یک جریان سیاسی به کنشگری موثر است و بی آن حتی در صورت وجود، یعنی مرده است.
🔻پیکر بیجان سنجری روی پیادهرو نماد مرگ اپوزیسیونی است که ۲ سال پیش یقین داشت تا چند ماه دیگر کار جمهوری اسلامی تمام است و امروز حتی از زنده نگه داشتن عضوی از خود که پیشتر هم اعلام کرده قصد خودکشی دارد، ناتوان است!
🔻شاید گفته شود تعمداً مانع خودکشی او نشدند که بتوانند از این مرگ که مثلاً در اعتراض به دیکتاتوری در ایران و حمایت از زندانیان سیاسی بوده، بهرهبرداری سیاسی کنند، اما خودکشی نمیتواند قهرمانپرور باشد و جریانی که میخواهد از پایین پریدن یک نفر از بالای ساختمان و مشکلات روحی و شخصی او قهرمان بسازد و پیروزی درو کند، یعنی دستش از هر آنچه بتواند خود را مطرح کند، بسیار خالی است.
🔻انتحار یک کنشگری ناشی از ضعف است و وقتی با چاشنی سیاست آمیخته میشود، ناتوانی بیشتری را عیان میکند. چه آنکه از اهل سیاست، خصوصاً مبارز سیاسی انتظار قدرت و توانایی است.
🔻خودکشی بروز ناامیدی در بدترین شکل است و مبارزه سیاسی نمایش امید برای تغییر؛و نمیتوان این دو را درهم آمیخت و تصور پیروزی کرد.
۱۲ آذر ۴۰۳
وطن امروز
eitaa.com/kobra_asoupar
📝امام خمینی و مخالفتی که فهم نشد
🔻۲۹ آذر سالروز درگذشت آیتالله منتظری است. او تنها کسی در ایران است که برای زمانی چند ساله عنوان «قائم مقام رهبری» داشت که عبارتی جایگزین برای رهبری آینده نظام بود. گرچه او پس از امام خمینی رهبر نشد و حضرت امام، در فروردین ۶۸ تصریح کردند که «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید...» او پس از این نامه، استعفایی خطاب به امام خمینی نوشت و امام هم آن را پذیرفتند.
🔻تصور غالب در افکار عمومی این بود که امام خمینی با قائم مقامی مرحوم منتظری موافق هستند، اما یکی از مهمترین بخشهای نامه 6 فروردین امام این جمله خطاب به آیتالله منتظری است که «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم» البته امام در آن عبارات سه قسم جلاله یاد میکنند برای سه موضوع: ««والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم.... والله قسم من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم... والله قسم من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد، نظر دوستان را پذیرفتم».
🔻جالب آنکه در هر سه مورد هم تصور بسیاری از مردم این بود که امام هم موافق هستند. این یعنی که بسیاری از مردم در شناخت نظر ولی جامعه اسلامی دچار اشتباه شده بود و طبعاً نقش خواص در این عدم درک برجسته است.
🔻امام خمینی در پاسخ به استعفای آیتالله منتظری هم این مخالفت خود را تصریح میکنند و مینویسند: «هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمیخواستم در محدودۀ قانونی آنها دخالت کنم.»
🔻سخن صریحی هم از آیتالله گیلانی وجود دارد که امام موافق طرح مسئله قائم مقامی در خبرگان نبودند، اما صریحاً هم مقابل تصمیم خبرگان نمیایستند. مشی حضرت امام اینگونه بوده که وارد مداخله در وظایف قانونی نهادهای دیگر نمیشدند و اجازه میدادند امور از مسیر عادی خود پیگیری شود، مگر در جایی که نظام اسلامی و انقلابی را که حاصل دسترنج مردم و خون دادن آنهاست، در خطر ببینند. چنانچه ۴ سال بعد إبایی نداشتند که تصریح کنند آقای منتظری صلاحیت رهبری نظام را ندارد. البته ۴ سال بعد شناخت مردم از مرحوم منتظری هم تغییراتی کرده بود و پذیرش نظر امام برایشان راحتتر بود.
🔻امام پس از علنی شدن مصوبه خبرگان در مورد قائم مقامی آیتالله منتظری هم سکوت میکنند و سخنی در تایید نمیفرمایند. توجه به همین سکوت معنادار هم میتوانست قرینهای مبنی بر مخالفت ایشان باشد. حتی امام در دیدار با اعضای خبرگان هم در این زمینه صحبتی نمیکنند.
🔻امام یک هفته پس از علنی شدن این مصوبه در سال ۶۴ با مسئولین نظام دیدار داشتند و یک کلمه هم در مورد جانشینی خود صحبت نکردند. هفدهم آذر ماه هم همان سال هم ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس بیانیه تبریک و تهیت به امام برای این انتخاب را در صحن علنی خواندند که باز هم واکنش امام سکوت بود. در واقع نه تنها نظر واقعی امام از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی درک نشده بود، بلکه حتی نامه تبریک هم به ایشان نوشته بودند!
🔻نباید از ولیفقیه انتظار داشت در همه امور تصریح به نظر خود کنند و پشت بلندگو همه چیز را بگویند؛ گاه مصالحی وجود دارد که رهبر جامعه اسلامی ترجیح میدهد بی آنکه صراحتاً مداخله کند، نکاتی را تلویحی یا از مسیری غیر از بلندگو و تریبون رسمی بیان کنند. این قرائن و شواهد و مسیرها را باید شناخت و به وقتش درک کرد.
۲۹ آذر ۴۰۳
روزنامه جوان
https://eitaa.com/kobra_asoupar