#داستانهای_قرآنی
قسمت اول زندگينامه اصحاب رس
#اصحاب_رس
🌻🌹🌻🌹🌻🌹
🔵اصحاب رس : گروهی بودند که ( بعد از سیلمان بن داود ) در کنار رود بزرگی سکونت داشتند که نام آن ( رس ) بود .
🔵در اطراف آن رود بزرگ که همواره آب فراوانی در آن جریان داشت،آبادیها و مزارعی بوجود آورند که از هر جهت رضایت بخش بود .
🌴در کنار آن رودخانه : درخت صنوبری بود که به واسطه مساعدت آب و هوا ، رشد فوق العاده ای نموده و سر به آسمان کشیده بود .
🌴 شیطان آن قوم را فریب داد و به پرستش آن درخت دعوت نمود . قوم هم وسوسه او را پذیرفتند و تن به عبادت درخت صنوبر دادند و پس از آن شاخه هائی از آن درخت را به آبادیهای دیگربردند و پرورش دادند
🔴رقته رفته اعتقاد آنان به درخت صنوبر قوت گرفت و یکباره خدا را فراموش کردند . برای صنوبر قربانی می کردند و در مقابل آن به خاک می افتادند .
🔴جهل و نادانی آن قوم از این درجه هم بالاتر رفت و آب آن رود بزرگ را بر خود حرام کردند و برای مصرف خودشان از آب چشمه های دیگر مصرف می نمودند . زیرا می گفتند حیات و زندگی خدای مابسته به این آب است و جز خدا کسی نباید از آن مصرف کند . هر انسان و حیوانی از آن آب می آشامید بی رحمانه او را می کشتند .
☘سالها به این ترتیب گذشت و آن قوم در چنین گمراهی و ضلالت عظیمی بسر می بردند . خداوند برای رهبری و نجات آنان ، پیامبری از نواده های یعقوب از میان آنها بر انگیخت و او را ماءمور هدایت قوم ساخت .
☘تبلیغات او ، در دل آن قوم اثری بجای نگذاشت و ذره ای آنان را از پرستش درخت منصرف ننمود . اتفاقا ایام عید آن قوم فرا رسید و برای انجام مراسم عید ، هیجان و شوری در میان آن قوم دیده می شد . همه در تلاش بودند که در انجام تشریفات عید شرکت کنند .
#ادامه داستان در قسمت بعد ....
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🌸🌴🌸🌴🌸🌴
قسمت دوم و آخر اصحاب رس
#اصحاب_رس
اتفاقا ایام عید آن قوم فرا رسید و برای انجام مراسم عید ، هیجان و شوری در میان آن قوم دیده می شد . همه در تلاش بودند که در انجام تشریفات عید شرکت کنند .
✨🍃✨🍃✨🍃
آن پیامبر محترم ، وقتی سرسختی قوم را دید ، به درگاه خدا مناجات کرد و از خدا در خواست نمود که درخت صنوبر را بخشگاند تا این مردم بفهمند ، درخت قابل پرستش نیست .
☘🔵☘🔵☘🔵
دعای او مستجات شد و درخت یکباره خشگید و برگهای سبز و زیبای آن ، زرد شد و بر زمین فرو ریخت . ولی این حادثه به جای اینکه دل مردم را تکان دهد و آنان را از عبادت درخت ، سرد کند ، عکس العمل های دیگری داشت .
🌟💥🌟💥🌟💥
جمعی از مردم ، خشک شدن درخت را در اثر سحر آن پیامبر دانستند و گروهی آن را اینطور تفسیر کردند که چون این مرد ادعای پیغمبری کرد و به خدای شما به نظر تحقیر و استهزاء نگریست و شما هم او را مجازات نکردید ، خدای شما غضب کرد و به این صورت در آمد . اینک باید آن مرد را به سخت ترین وجه بکشید تا خشنودی معبود خود را فراهم سازید .
💞🕸💞🕸💞🕸
به دنبال این سخنان ، تصمیم قطعی برای قتل آن پیامبر گرفته شد . چاهی عمیق کندند و آن پیامبر را در آن چاه افکندند و سنگی بزرگ بر روی آن گذاشتند
🌻🌻🌸🌻🌸
ساعتها ناله بیامبرشان از میان چاه شنیده شد و سپس برای همیشه آن صدا خاموش گردید و آن فرستاده خدا در درون چاه از دنیا رفت .
⚡️🌱🌱⚡️🌱⚡️
این رفتار ظالمانه و وقاحت قوم دریای غضب الهی را متموج ساخت و هنوز ساعتی نگذشته بود که آثار عذاب خداوند آشکار شد . باد سرخی به شدت وزید و آنان را بر زمین کوبید آنگاه ابر سیاهی بر آنان سایه افکند و در یک لحظه آن جمعیت تبهکار به آتش غضب پروردگار سوختند و عبرت عالمیان شدند .
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399