eitaa logo
دنیای کودکان
66.6هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
3 فایل
با ما بهترین مادر دنیا باشید♥️♥️ کانال عالی تربیت فرزند ارتباط با ما @Hastiii98 تبلیغات پذیرفته می شود https://eitaa.com/joinchat/1530397092C444c0ca877
مشاهده در ایتا
دانلود
"اگر به اندازه کافی نخوابید" چاق میشوید فراموش کار خواهید شد تمرکز و استدلال افت میکند سیستم ایمنی ضعیف میشود پوست چروکیده و پیر میشود خطر بیماری قلبی و سرطان افزایش می یابد @kodakan_city
🐱 گربه ی تنها در يک باغ زيبا و بزرگ ، گربه پشمالويی زندگی می كرد. او تنها بود. هميشه با حسرت به گنجشك ها كه روی درخت با هم بازی می كردند نگاه می كرد. يک بار سعی كرد به پرندگان نزديک شود و با آنها بازی كند ولی پرنده ها پرواز كردند و رفتند. پيش خودش گفت : كاش من هم بال داشتم و مي توانستم پرواز كنم و در آسمان با آنها بازی كنم. ديگر از آن روز به بعد، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز كردن بود. آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای كوچک شنيد. شب به كنار گربه آمد و با عصای جادوئی خود به شانه های گربه زد. صبح كه گربه كوچولو از خواب بيدار شد احساس كرد چيزی روی شانه هايش سنگينی می كند. وقتی دو بال قشنگ در دو طرف بدنش ديد خيلی تعجب كرد ولی خوشحال شد. خواست پرواز كند ولی بلد نبود. از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهای زيادی تمرين كرد تا پرواز كردن را ياد گرفت البته خيلی هم زمين خورد. روزي كه حسابی پرواز كردن را ياد گرفته بود،‌ در آسمان چرخی زد و روی درختی كنار پرنده ها نشست. وقتی پرنده ها متوجه اين تازه وارد شدند، از وحشت جيغ كشيدند و بر سر گربه ريختند و تا آنجا كه می توانستند به او نوک زدند. گربه كه جا خورده بود و فكر چنين روزی را نمی كرد از بالای درخت محكم به زمين خورد. يكی از بالهايش در اثر اين افتادن شكسته بود و خيلی درد می كرد. شب شده بود ولی گربه پشمالو از درد خوابش نمی برد و مرتب ناله می كرد. فرشته كوچولو ديگر طاقت نياورد، خودش را به گربه رساند. فرشته به او گفت : آخه عزيز دلم هر كسی بايد همانطور كه خلق شده، زندگی كند. معلوم است كه اين پرنده ها از ديدن تو وحشت می كنند و به تو آزار می رسانند. پرواز كردن كار گربه نيست. تو بايد بگردی و دوستانی روی زمين برای خودت پيدا كنی. بعد با عصای خود به بال گربه پشمالو زد و رفت. صبح كه گربه پشمالو از خواب بيدار شد ديگر از بالها خبری نبود. اما ناراحت نشد. ياد حرف فرشته كوچک افتاد. به راه افتاد تا دوستی مناسب برای خود پيدا كند. @kodakan_city
180-SageGalleh-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.23M
💠 سگ گله 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا @kodakan_city
شبتون به زیبایی قلبهای پاکتون روزگارتان به وقت عشق و مهربانی ساعت هاتون به رنگ امید دلتون بی غم و ‌لحظه هاتون سرشاراز آرامش....⚘ @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃🌸🌞 فقط کافیه هر صبح با یه هدف بیدار شی؛ تصمیم بگیری که بهترین باشی بهترینِ خودت! بزرگترین رقیب امروزت، دیروزِ خودته پس سعی کن بهتر از دیروزت باشی... سلام صبحتتون بخیر🌼🍃 @kodakan_city
❤️کاش باز هم کودک میماندیم، لذت کودکیمان را به آرزوهای بزرگ شدن هایمان فروختیم... @kodakan_city
✅️ بهترین صبحانه برای کودکان 💠ارده و عسل 💠کره مربا 💠حلوا ارده 💠شیر عسل 💠عدسی با گلپر 💠فرنی با مربا 💠شیر برنج @kodakan_city
‍ 🥔به کودکان تان سیب زمینی دهید سیب زمینی شیرین از جمله غذاهایی است که باعث افزایش فعالیت های مغزی می شود. 🥔🍠سیب زمینی آنتی اکسیدان بالایی دارد و بدن را در مقابل بیماری ها محافظت می کند و باعث زیاد شدن فعالیت های مغزی و در نتیجه باهوش شدن کودک نیز می شود. 💕💕💕💕💕💕💕💕 به کانال ما بپیوندید 👇 @kodakan_city
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم چشم دو ابرو 👀👀👀👀👀 @kodakan_city
🔹استعداد فرزند خود را شناسایی کنید و او را وارد محیطهایی کنید که این استعدادها آنجا دیده می شود. ✅با این کار زمینه تعامل او با دیگران و نیز اجتماعی شدن کودک خود را فراهم کنید. @kodakan_city
✅فواید حمّام کردن ✍از امام کاظم(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:یک روز در میان حمّام کردن، گوشت بدن را زیاد مى‌کند. و هر روز حمّام رفتن، چربى‌هاى بدن را گداخته و انسان را لاغر مى‌کند. @kodakan_city
کودكان تقريبا هر وقت كه در كنار شما باشند، در حال حرف زدن هستند . حتی سوال خاصی هم ندارند . قطعا از شنيدن اين همه صحبت های بی ربط كلافه می شوید . اما اگر می خواهید در آينده نه چندان دور، باز هم برای حرف زدن، شما را انتخاب كنند : « امروز ناچاريد كه حرف های شان را با حوصله گوش کنید » @kodakan_city
دعوای بین کودکان و خواهر و بردارها دقت بفرمایید دعوای بین کودکان در بین کودکانی که ساعت های طولانی در کنار هم هستند؛ کاملا طبیعی است. برخی از والدین تصور می کنند که خواهر و برادر همواره باید با هم در صلح باشند و دعوا کردن کودکان را ضعف تربیتی می پندارند. نحوه برخورد با دعواهای کودکان در روانشناسی به این شکل است که به جای نگران شدن از دعوا کردن های کودکان به این فکر کنید که مجدد آنها با هم آشتی خواهند کرد. @kodakan_city
درمان وابستگی به موبایل در فرزندان چیه؟ 《وابستگی به موبایل ناشی از نیازهای برآورده نشده فرزندان است.》 آخه چه نیازی اولین دلیل، نیاز او به تفریح و بازی است. بازی و تفریح، یکی از نیازهای اساسی زندگی است. دلیل بعدی نیاز به ارتباط اجتماعی،گفتگو و تعامل خوشایند با خانواده و همسالان است. بچه ها نیاز دارند ساعتی از روز را در تعامل با همسالان خود و خانواده، رشد شناختی پیدا کنند. پس هر روز با برنامه ریزی درست در جهت تامین این دونیاز از تمایل افراطی آنها به موبایل جلوگیری کنیم. نگاه شما میتواند زندگیتان را تغییر دهد @kodakan_city
وقتي آرام با فرزندتان حرف ميزنيد مغز او آرام ميگيرد و حرفهاي شما را مي شنود و مغزش زمان مرور و پردازش خواهد يافت. اما زماني كه داد ميزنيد مغز كودك وارد مرحله جنگ و گريز مي شود و ممكن است در ابتدا در اثر ترس كوتاه بيايد اما به مرور ديگر صداي شما را نخواهد شنيد. @kodakan_city
🟣 هرگز خمیر دندان خود را به کودک ندهید! فلوراید یک ماده مهم در خمیر دندان است که به جلوگیری از پوسیدگی دندان کمک می‌کند. تمامی خمیردندانها باید حاوی این ماده باشند در غیر اینصورت نمی‌توانند از دندان در برابر پوسیدگی محافظت کنند. نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که فلوراید خمیردندان کودکان بسیار کمتر از بزرگسالان است. اگر کودکان از خمیردندان بزرگسالان استفاده کنند دندانهایشان به زودی آسیب می‌بیند و از بین می‌رود. بنابراین برای مسواک زدن کودکان باید خمیر دندان مناسب کودکان را حتما تهیه کنید. @kodakan_city
✅به هیچ عنوان ساقه وسط کاهو را نخورید ! ساقه وسط کاهو محل تجمع نیتراتهاست که سبب کمخونی بخصوص در کودکان و سقط جنین در زنان و انواع سرطانها در بزرگسالی میشود ! @kodakan_city
🔹️با استفاده از هوشت مسیر صحیح را انتخاب کن. @kodakan_city
مادر مهربون دل کودکتون رو نشکنید وقتی میگی؛ اه یه بار نشد یه کاری و درست انجام بدی وقتی میگی؛ یه روز خوش ندارم از دست تو توی این زندگی به خدا ذله شدم از دستت وقتی میگی؛ کاش تو هم مثل پسر خاله ات یکم به فکر درس و مشقت بودی وقتی؛ جلوی بقیه دعواش می کنی و کتکش میزنی یادتون باشه؛ دل بچه ای که میشکنه شاید با هیچ بوس و نوازشی دیگه خوب نشه. ‌‌@kodakan_city
🌸 داستان بزرگترین قلک دنیا علی زیر درخت نارنج، تنهایی نشست و به عکس های کتابش نگاه کرد. علی به پارسا نگاه کرد و با خودش گفت: من اصلا دویدن دور حوض را دوست ندارم. دیگر هم با تو بازی نمی کنم. پسرها دور حوض مشغول بازی با ماهی ها شدند. دخترها هم پشت سر هم به گل ها آب دادند. همه دور تا دور ایوان نشستند. پدربزرگ برای دایی رضا خاطره تعریف می کرد. مادر بزرگ هم به خاله نرگس بافتنی یاد می داد. پدر علی سینی شربت بهار نارنج را وسط گذاشت و پشت سرش، مادر علی سینی شیرینی را آورد. بچه ها دویدند سمتِ ایوان. پدربزرگ از بین قرآن چند تا پول در آورد. وقتی بچه ها شیرینی و شربت شان را خوردند، از کوچک به بزرگ پشت سر هم ایستادند. پدربزرگ را بوسیدند و عیدی شان را گرفتند. علی عیدی اش را گرفت و آن را به مادرش داد. مادرش گفت: این پول را بگذار جیبت. وقتی پول هایت زیاد شد، یک چیز خوب با آن بخری. علی دستش را به شلوارش کشید و گفت: من که جیب ندارم. دایی رضا گفت: من دارم. بگذارش داخل جیب من. همه خندیدند. خاله نرگس علی را داخل بغلش نشاند و گفت: وقتی خیاطی یاد گرفتم خودم برایت جیب می دوزم. مادربزرگ، ته مانده بطری بهار نارنج را داخل پارچ شربت خالی کرد و بطری را سمت علی دراز کرد و گفت: بگذارش توی آفتاب. وقتی خشک شد، میشه یه قلک. دایی رضا گفت: یه قلک خوشبو. پارسا داد زد: هیچکس نمیتونه منو بگیره؟ همه بچه ها دویدند دنبالش اما علی رفت داخل بغل مادربزرگ نشست. بزرگترها مشغول حرف زدن شدند. علی گفت: قلک برا چیه؟ مادربزرگ سر علی را بوسید و گفت: قلک برا جمع کردن چیزهای با ارزشه مثل پول یا هر چیز دیگه. علی پرسید: با ارزش یعنی چی؟ مادربزرگ گفت: با ارزش یعنی چیزهایی که دوست شان داریم و می خواهیم از شان نگه داری کنیم. علی به بطری نگاهی کرد و گفت: اما بعضی چیزهایی که دوست دارم، داخل این جا نمی شوند مثل توپم مثل ماشینم. مادربزرگ خندید و گفت: هر چیزی قلک خودش را دارد. بعضی چیزها هم اصلا قلک لازم ندارند. صدای بلندی آمد. همه به حیاط نگاه کردند. پارسا داخل حوض افتاد. پارسا، آن قدر دست و پا زد که پایش خورد به گلدان شمعدانی و گلدان افتاد و شکست. همه دویدند سمت حوض. دایی رضا، پارسا را بیرون آورد. خاله نرگس، پتو را دور پارسا پیچید و او را برد داخل اتاق. پدربزرگ کنار شمعدانی نشست و گل های شمعدانی را نوازش کرد. علی کنارش نشست و گفت: اگر برای تان خیلی با ارزش است، آن را داخل قلک من بگذارید. پدربزرگ سر علی را نوازش کرد. پدر علی رفت و از کنار سبد میوه ها یک چاقو آورد و بالای بطری را برید و گل شمعدانی را داخل آن گذاشت. علی و پدرش کنار حوض ماندند تا آنجا را تمییز کنند. بقیه رفتند داخل ایوان. پدر گفت: آب حوض کثیف شده. آخر کار باید راهش را باز کنم تا برود داخل باغ پشتی. پدر مشغول نظافت شد. علی کنار حوض نشست و پرسید: هر چیزی قلک خودش رو داره یعنی چی؟ پدر گفت: خب قلک ها با هم فرق دارند. بعضی هاشون کوچیک اند بعضی ها بزرگ. هر چیزی به قلک مخصوص خودش نیاز داره. علی پرسید: بزرگترین قلک چقدره؟ پدر گفت: اگه قرار باشه همه چیزهای با ارزش داخل اش باشند، باید از همه چیز بزرگتر باشه. علی یک دور چرخید و تمام اتاق ها و حیاط خانه پدربزرگ را نگاه کرد و گفت: پس اینجا هم یه قلکه. پدر خندید و گفت: دوست داری داخل قلک شنا کنی؟ پدر، علی را بغل کرد و با هم پریدند داخل حوض. @kodakan_city
241-RobaheGhadrNashnas-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.17M
💠 روباه قدرشناس 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا 🙏 💫امشب کوله پشتی مارا پر کن 🌸از آرزوهای زیبا و 💫دوست داشتنی تا 🌸صبح فردا خنده رو و 💫از غم واندوه جدا باشیم 🌸شبتون آرام @kodakan_city