#قصه_شب
داستان بره خوابالود
بره کوچولو به همراه گله گوسفندان، برای گردش و چرا، راهی دشت و صحرا شد. چوپان مهربان میدانست که برهها بازیگوش و سر به هوا هستند به خاطر همین بیش از بقیه گوسفندان، حواسش به بره بود. اما بره انقدر از گله دور میشد و این طرف و آن طرف میرفت که چوپان را خسته میکرد.
ظهر که شد چوپان زیر یک درخت به استراحت پرداخت. گوسفندان هم که حسابی خسته بودند هر جا سایه ای بود همانجا خوابیدند. اما بره هنوز دوست داشت بازی کند. هی با شاخهای کوچکش سر به سر بقیه گوسفندان میگذاشت تا با او بازی کنند ولی هیچ کس حوصله نداشت. همه دوست داشتند بخوابند. بره کوچولو خیلی ناراحت و عصبانی شده بود. چون اصلا خوابش نمیآمد. او سعی کرد خودش تنهایی بازی کند. گاهی در جوی آب راه میرفت و آب بازی میکرد و گاهی هم این طرف و آن طرف میدوید . خلاصه آنقدر بازی کرد تا ظهر گذشت و وقت استراحت گوسفندان تمام شد. گله دوباره برای حرکت آماده شد. همه گوسفندان از خواب بیدار شدند و کمی آب خوردند و به همراه چوپان به راه افتادند. بره خوشحال شد و لابلای گوسفندان شروع به حرکت و جست و خیز کرد. اما هنوز چیزی نرفته بود که احساس خستگی و خواب آلودگی کرد. دلش میخواست بخوابد. هر کجا گله، برای چریدن میایستاد همانجا پنج دقیقه میخوابید. دوباره که گله راه میافتاد به سختی از جا بلند میشد و چند قدم میرفت. یک ساعت بعد گله به دشت سرسبزی از گلها و علفهای تازه رسید. اما بره آنقدر خسته بود که فورا به خواب رفت و هیچی ندید. گوسفندان همگی خوشحال و سرحال در دشت سرسبز مشغول بازی و چرا شدند. اما بره کوچولو تمام وقت خواب بود. نزدیک غروب آفتاب گله باید به سمت خانه برمیگشت. چوپان بره را از خواب بیدار کرد تا همراه گله به خانه ببرد. بره وقتی فهمید که چقدر به بقیه خوش گذشته است حسابی دلش سوخت و با خودش گفت کاش من هم ظهر مثل بقیه خوابیده بودم و بعد از ظهر در دشت گلها بیدار و سرحال بازی میکردم. بره کوچولو فهمید اگر ظهرها یک ساعت بخوابد بقیه روز بیشتر به او خوش میگذرد.
@kodakan_city
تنهاخداست که میداند
🤍بـهتـریـن در زنـدگی تـو
چگـونـه معنـا میشـود
🤍من آن بهترین را امشب
برایت از خــدا میخـواهم
🤍خــدایا بهترین ها را نصیب
دوستـان و عـزیـزانم بگـردان
شبتون بخیر نگاه خــدا پناهتان
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چه دلنشین است روزی که
🍃با لبخند شروع شود؛
🌸پنجرهی دلت را
🍃رو به خوشبختی باز کن،
🌸عشق را به قلبت دعوت کن،
🍃و نفس بکش هوای مهربانی را...
سلام صبح آدینه تون بخیر🌸
@kodakan_city
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از ته دل بنویس الهی آمین💜🙏
@kodakan_city
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔮در دعوای بین روشهای تربیتی #درست و #غلط ، اونی باید کوتاه بیاد که به تربیت #دلسوزتره...☝️
#دکتر_سعید_عزیزی
#روشهای_تربیتی
#تربیت
@kodakan_city
✳️هنگامی که کودک شما از شما چیزی می خواهد .
بسیار شنیدنی و کاربردی💚✅
بطور مثال:
کودک: من بستنی می خوام .
مادر:نداریم
کودک :من بستنی می خواد (بعد از چند مرتبه جیغ و داد)
مادر:وقتی نداریم نداریم چکارکنم ....و....می خوای جاش شکلات بخور
✅رفتار صحیح:
کودک:من بستنی می خوام
مادر:عزیزم میدونم دوست داری بستنی ولی الان نداریم
کودک:من بستنی می خوام
مادر:کاش میشد برات یه فرشته بشم تا معجزه کنم و برات بستنی بیارم (به خنده و بازی)
کودک: چیز دیگه ای داریم؟
مادر:اره عزیزم می خوای شکلات بدم ؟ یا .....
✴️فقط کافی است کودک خود را درک کنیم و به احساسات اون توجه کنیم .او خودش حل مسیله میکند .و با خلاقیت خود راه حل پیدا میکند .در غیر اینصورت راه را برای لجبازی بیشتر باز میکنیم.
@kodakan_city
اگر می خواهید کودک مستقلی داشته باشید برای تلاش او احترام قائل شوید.
وقتی تلاش کودک مورد احترام قرار گیرد، کودک جرأت خود را متمرکز می کند تا کار خودش را به پایان برساند.
❌ چقدر طولش میدی تا بند کفشتو ببندی.
✅ میبینم که داری خوب تلاشتو میکنی تا با دقت بند کفشتو ببندی.
@kodakan_city
28.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 علت حرفهای رکیک فرزندان به والدین؛جو فضای خانواده است.
بسیار شنیدنی برای والدین عزیز💠🦋
"دکتر سعید عزیزی"
@kodakan_city
هنگام بازی کردن با فرزندتان
▪️ بازی کردن واقعاً هنر است. چون باید همبازی خوبی باشید.
▪️ نشان ندهید از او بیشتر می دانید.
▪️ در سطح فکری کودک با او همبازی شوید.
▪️ مدام او را راهنمایی نکنید.
▪️ تا وقتی پیش بینی می کنید که اوضاع خطرناک نشده برای کنترل کودک اقدامی نکنید. بسیاری از والدین آن قدر وقت صرف کنترل کردن کودکشان می گذارند که از وقت گذاشتن با کودک آن گونه که هر دو از کیفیتش راضی باشند غافل می مانند.
▪️ گاهی گیج بازی در بیاورید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید.
@kodakan_city