🅾 سرقت متبحرانه شب گذشته در روستای وانشان
🔸 در این سرقت سارقان با سوراخ کردن دیوار، کف و سقف خانهها اقدام به سرقت از منازل نمودهاند.
🧐😱😳
🔹منبع؛ #وانشانیان
#کوهساران
🔸🔹🔹🔹🔸
@kohsar5
کوهساران (خُمپیچ)
🅾 سرقت متبحرانه شب گذشته در روستای وانشان 🔸 در این سرقت سارقان با سوراخ کردن دیوار، کف و سقف خانه
🌱🕊
⭕️👈حکایتی از یک سارق از «ابراهیم خلیل حقیری خویی» یکی از مردان نیک خدا
🔸در سال ۱۳۴۷ ما برای شب قدر در مسجد امام صادق (ع) خوی جمع شده بودند.
آن شب چون برق نبود مردم فانوس خودشونو به مسجد بردند و در مسجد میگذاشتند و بعد هر کسی فانوس خود برداشته و به خانه خود بر میگشت.
ایشان میگفت: من و چند نفر، مرحوم ابراهیم خلیل را تا دم در منزلش بدرقه میکردیم.
آن شب پس از آنکه ابراهیم خلیل به خانه خود رفت بعد از دقایقی بیرون آمد و بعد دوباره به خانه برگشت و این حرکت او رازی برای ما ماند.
بعد از فوت ایشان، مردی که آنشب سارق مغازه حاج ابراهیم بود راز آن شب را فاش کرد، گفت:
آن شب من برای دزدی برنج از مغازه او وارد خانه او شدم. (مغازههای قدیمی دربی به خانه داشتند) گاری کوچکی در انتهای کوچه گذاشته بودم و وقتی آن شب وارد خانه شد مرا دید و من پشت پرده پشت درب رفتم. گفت: پسرم صحبت نکن تا از صدایت نشناسمت، بیرون نرو (دزدی تو لو میرود و دستگیرت میکنند) تا داخل کوچه را ببینم. و آن شب او بیرون را نگاه کرد تا مطمئن شود شما رفتهاید.
گفت: پسرم گاری را بردار من هم از پشت گاری هل میدهم. فقط تا جلوی درب خانهتان نروی، سر کوچهتان نگهدار تا من خانه شما را نشناسم و با تو میآیم تا کسی نگوید دزدی کردهای.
وقتی سرکوچه رسیدیم ابراهیم خلیل گریه میکرد و میگفت:
مرا حلال کن پسرم مقصر منم که باید میدانستم شما در همسایگی من برنج ندارید و خودم میدادم تا تو دست به دزدی نزنی. ببر که تو بار گناهان مرا در آن دنیا کم کردی، حلالت باد.
هر وقت نداشتی نترس مغازه من بیا و نگران نباش که من بشناسمت، افراد زیادی میآیند و رایگان وسایل میبرند...
💢آن روز آن دزد خودش گفت:
من آبروی خود را میبرم و دزدی خود را میگویم ولی میخواهم همه بدانند که حاج ابراهیم خلیل نور خدا بود.
🅾 یکی از علل سرقتها فقریست که با سیاست غلط، تحمیل جامعه شده است.
#کوهساران
🔸🔹🔹🔹🔸
@kohsar5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا