eitaa logo
کلبه آرامش
17.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
1 فایل
اینجا کانالی سرشاراز حس خوب و آرامش است.😍 🤗باماهمراه باشید🤗 ‼️پستهای تبلیغاتی از نظرما ن رد و ن تایید میشوند‼️ ارتباط باما👇 @Fate77mehh ثبت تبلیغات👇 @ya_zeynabe_kobra0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 عاداتی كه معجزه میکند: 🔹با ملايمت، سخن بگوئيد. 🔹عميق نفس بكشيد. 🔹شيک لباس بپوشيد. 🔹صبورانه كار كنيد . 🔹نجيبانه رفتار كنيد. 🔹همواره پس انداز كنيد. 🔹عاقلانه بخوريد. 🔹كافى بخوابيد. 🔹بى باكانه عمل كنيد. 🔹خلاقانه بينديشيد. 🔹صادقانه عشق بورزید. 🔹هوشمندانه خرج كنيد. 🌺 خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
💫🌹✨ مهران غمگین در ماشینش رو زد و سوار شدم چه کردم؟ کولاک!!! کاش به عقب برگردیم و روسری از سر درنیارم و ... تمام!! مهران تو سکوت رانندگی میکرد دستمالی از روی داشپورت برداشت و داد بهم و لب باز کرد: میدونم وقتش نیست اما ...اگه امشب عکستو نمیدیدم در به در آدرس این نخبه خان مجلس نمیشدم نمیخواست بیاد تحویلت بده؟ تو بین این نامحرما چکار داشتی مهرانا؟من دوستامو می اوردم خونه تو هفت تا سوراخ قایم میشدی تو اصلن چی به سرت اومد... دانشگات مهندسیت؟؟ با بغض لب باز کردم: قرار بود فردا نه پس فردا روز عروسیش بیارتم خونه مگه تو مشکل گشاشی که نگهت داشته؟؟لبخند دردناکی زدم و گفتم:... میگفت هستم مهران ساکت شد و منم از خدا خواستم به خیابونا چشم دوختم محله ی ما پایین نه اما وسط شهر بود ،خونه ماکان بالاترین نقطه دنج شهر.. .خوب نیست خودمو با مرد زن دار مقایسه کنم خوب نیست مهران ماشین رو برد تو پار کینگ و آهسته گفت: مامان خیلی خوشحال میشه ببینتت لبخندی زدم گرم .. مادرم دلتنگی حالا داشت خفه ام میکردش زودتر فاصله ها برداشته شه طرف در ورودی پرواز کردم و تقه ای به در زدم و دستگیره رو پایین دادم تارد شدم دیدمش رو مبل نشسته بود برگشت سمت در و همزمان گفتیم: مهران مادرم با دیدنم خشکش زد و مثل فنر پرید اشکام داشت دیونم میکرد نمیزاش مامانم و ببینم ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دست‌های خالی به دنیا آمده‌ایم با دست‌های خالی هم از دنیا خواهیم رفت پس نگران چیزهایی ڪه آرامش را از تو می‌گیرند نباش نگرانی ، مشکل فردای تو را از بین نخواهد برد اما آرامش امروزت را قطعاً از تو خواهد گرفت ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩای ندیده‌ات ﻧﺒﺎﺵ ! ﺧﺪای ﺩیروز و اﻣﺮﻭﺯﺕ , ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ خدا بزرگتر از هر چیزی است بزرگتر از هر چیزی که فکرت را مشغول کرده تنها چیزی که از فردا می‌دانم این است که خدا قبل از خورشید بیدار است ... خیالت راحت ! ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
زندگی بازگشت اندیشه‌ها، گفتارها، کردارهای ماست که دیر یا زود به ما باز می‌گردد. تنها کسی که باید دگرگون شود خودتان هستید؛ خودتان که دگرگون شوید همه‌ی اوضاع و شرایط پیرامونتان نیز دگرگون می‌شود. فلورانس اسکاول شین ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
💫🌹✨ باوحشت ولکنت زمزمه کرد: جلو رفتم انقدکه محکم بغلش کردم و اونم با صدای بلند زار زد نکنه حسرت به دل مردم؟ و دست به سرم کشید مهران واردشد و گفت: -دیدی آوردمش. ب مامان دست به صورتم کشید و زمزمه کرد: -امادارم خواب میبینم این مهرانا نیست بالاخره لب بازکردم: -خودمم مامان جانم عزیزم...دورت بگردم. نمیشه ازحس یه مادر به بچه گفت نمیشه چیزی رو توصیف کرد اصلن زبون عاجزه... مادربودن یعنی تمام نگرانی های دنیا مادربودن یعنی تمام استرس دنیامادر بودن یعنی عشق فراوون به فرزندی که خدا نه ماه تو شکمت جاش داده... طول کشیدبرای مامان گفتن وتوضیح دادن طول کشیدقبول کردن مامان از بلایی که سرم اومده نصفشو واسه دلش نگفتم نصفی ام کم وبیش گفتم مهران بعضی جاهابه دادم میرسیدو جمله هاموکامل میکردمامان به ناخن های بلند الک زدم دست کشید شرمنده شدمو سر به زیر انداختم مامان امازمزمه کرد: -خوبه که دخترونگی کردی مادرتو این خونه همیشه حجب و حیات نذاشت بگی الک میخوام نزاشت بگی روسری ساتن میخام که یه وقت از سرت سر نخوره نذاشت ناخن بلند کنی دلم گرم فهمیدگی مادرم بود... خیلی اسرار داشت ازماکان شاکی بشیم تاپای تلفنم رفت میگفت دوستای بابا نصفی سپاهی و نصفی پلیسن و ارتشی با چشمای پر از التماس من به مهران نذاشت مامان زنگ بزنه مانعش شد اون شب وارداتاقم شدم تازه فهمیدم چقدردلم برای جای جای اتاقم گوشه های دنجش تنگ شده... دلم برای فرانک برای دوستام تنگ شده.. لباس عوض کردم و چمدون بازکردم بوی خونه ی ماکان تو اتاقم پرشد همه جاعطرش بود لعنت به این عطری که اعتیاد داشت و آدم دیوونه وار میطلبیدش... ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه ِقلبم تولدت مبارڪ 😍🤍 میلاد آقا و مولا و اربابمون مباااااارک🌹 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
♥️🍃 تو برای پشتیبانی‌ای که خودت از خودت نمیکنی، داری هزینه میدی! گاهی این هزینه میشه بودن با آدمی که ضعیفه، بهت بی‌احترامی میکنه یا کسی که بهت حسِ کافی بودن رو نمیده! ولی بهای سنگین‌تر رو اونجایی میپردازی که با این آدم ادامه میدی، جایی که متوجه ارزش خودت نیستی. تو میتونی یه آدم موفق باشی اما خودت رو دوست نداشته باشی! ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
💫🌹✨ (**ماکان**) بسه دیگه کیومهر شورشو در آوردی.. کیومهر آخرین چسب رو هم به صورتم زد و دستشو عقب کشید و زمزمه کرد: کله خراب گوشه ابروت بخیه میخاد زخمای دیگه به کنار بیا برو بخیه کن اونو.. سارا در حالی که تلفن دستشو بود به مخاطبش گفت: باشه ژاله جون ممنون که زنگ زدی من صبح میام دنبالش عزیزم خدافظ کیومهر اشاره زد: کی بود؟ ژاله دختر داییم گفت کیومرث با سینا پسرش بازی میکرده خوابش برده گفت صبح بیا دنبالش.. چاووش رو مبل لم داده بود و عمیق تو فکر بود و سامره اما مدام رژه میرفت آخر جلوم ایستاد: چه فکری کردی با خودت هان؟ همه غریبه بودن من چی؟ منی که مثال زنت بودم مثال دوروز دیگه عروسیمونه من چی؟ نباید بگی با یکی تصادف کردی؟ جای کلفت جا زدیش؟ عکساتون مثل بمب تو اینترنت ترکیده جواب این گند کاریتو چطوری میخوای به پدرم بدی؟؟؟ لب باز کردم: اولویتم جواب باباتو دادن نیست.رو به چاووش با بی حالی گفتم: ببر خواهر زادتو از اینجا.. واقعا سرم داره میترکه چاووش بلند شد و رو بهم ایستاد و گفت: راست میگه سامره چه فکری کردی تو؟ با دیدن وضعیتم رو به سامره گفت: امشب وقتش نیست بریم باز میایم حرف میزنیم. سامره گریه اش گرفت و به طرف دسته مبل رفت و شالش رو سرش کرد و بی خدافظی جلو تر از چاووش رفت... کیومهر و سارام رفتن اتاقشون.. من در همون حال با صورتی که بیشتر جاهاش زخم بود رو مبل بودم و دورسالن ونگاه میکردم ... ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
♥️🍃 مهم نیست زندگیتان خوب است یابد هر روز را باقلبی شکرگزار بیدار شوید و از اینکه هنوز نفس میکشید خدا را سپاس گویید زندگی زیباتر میشود وقتی یک قلب حق شناس داشته باشی قدردان زندگی باشید. ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
♥️🍃 ❤️🌱هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور! حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنند؛ بعضی ها در لبخندشان! خنده را معنی به سر مستی مکن آنکه میخندد غمش بی انتهاست نه سفیدی بیانگر زیبایی ست و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید؛ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش. قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
سرخپوست پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ایی وجود دارد مانند ، مبارزه ی دو گرگ! که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است. کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز می شود؟ پدرلبخندی زد و گفت ، گرگی که تو به آن غذا می دهی ....‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱