eitaa logo
کلبه آرامش
17.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
اینجا کانالی سرشاراز حس خوب و آرامش است.😍 🤗باماهمراه باشید🤗 ‼️پستهای تبلیغاتی از نظرما ن رد و ن تایید میشوند‼️ ارتباط باما👇 @Fate77mehh ثبت تبلیغات👇 @ya_zeynabe_kobra0
مشاهده در ایتا
دانلود
میخوای به هدفت برسی 🩵 پس بلند شو و با تمام قدرت و امیدی بالا تلاش کن 🌱✨ تا در آینده پشیمون نشی و بگی ای کاش فلان کار رو می کردم 🌿 ای کاش این کارو نمی کردم🤦‍♂ الان رو سختی بکش 🥲 به یه عمر خوشبختی برس🌱 باید موفق بشی🫶 تلاش پیوسته= یک عمر خوشبختی 😃 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نصب کتیبه‌ی ویژه در آستانه‌ی نیمه شعبان بر سردر مسجد مقدس جمکران🌿🌹 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
🗣قسمت2 👤تقدیر ❌فقط 35سالم بود که شوهرم مردوبعد زن دوم برادرشوهر22ساله ام شدم که من جای مادر محسنم قلبم ناخودآگاه میشکست آخه من فقط ۳۵ سالم بود و محسن ۲۲ سالش بود ۱۳ سال ازش بزرگ تر بودم و بیتا با این حرفاش حس یه پیرزن ۷۰ ساله رو بهم القا میکرد آخ که چقدر دلم میشکست ولی جرئت نداشتم چیزی بگم بیتا همینجوری داشت تحقیرم میکرد که در باز شد و محسن اومد داخل همین یه نگاهش کافی بود که بیتا ولم کنه محسن حرصی شد و گفت چیکار این بیچاره داری؟ تا بیتا رفت سمتش و گفت اخه محسن داره میاد وسط زندگیمون ...عشقمونو نابود میکنه محسنم برای اینکه بیتا آروم شه گفت مهسا فقط زن داداش منه ...فقط همین ...هیچ چیزی نمیشه فقط اسمش میره تو شناسنامه ام بااینکه منم عاشق محسن نبودم ولی از گفتن این حرفا ناراحت شدم بیتا باغرور نگاهی بهم انداخت و از اتاق رفت بیرون از وقتی زمزمه شده بود که من باید بشم زن محسن ازش خجالت میکشیدم بااینکه اون هیچ حسی به من نداشت سرم رو پایین انداختم و با گریه گفتم ببخشید محسن ...به خاطر این رسمای غلط اوار شدم روی زندگیتون....... ادامه دارد............ ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
◍⃟♥️ مـیگن از امـید گفتن تو این روزا مثل گول زدن میمونه! «اما تو امیــــد بده شاید یکی گول خورد خندید.» بخاطرش بـخشید...بخاطــرش ادامه داد. بخاطرش تلاش کرد. .... این رخت سیاه ناامیدی رو از تنش‌ درآورد. ذهنش رو آب و جارو کرد. روزگـــار نفس کشید. دنیا جای قشنگ‌تری شد. تو کار خودت رو بکن. تو خوب باش. تو امید بده....😌 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
ـ🌱🌱🌱 فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش ... صبح باشد یا شب ... بذرِ امید ؛ نه وقت می شناسد ، نه موقعیت ... هر وقت بکاری ؛ شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ، با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن ؛ جوانه می زند ... و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ، اوج می گیرد ... هرگز نا امید نباش ... !!! نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ؛ به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات ... پس تا دیر نشده ، بذرِ جادوییِ امیدت را بکار ، و معجزه هایت را درو کن ... ! ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
🔻برای داشتن حس خوب ۱- به داشته هایت توجه کن هر چند کم باشد؛ مثلا همان پول کمی که داری یا خانه کوچکی که داری. ۲-بابت داشته هایت شکر گزار باش. نگو این آن قدر کم است که شکر کردن ندارد. ۳-به کمبودهایت توجه نکن به بیماری ای که دارید به همسر بد اخلاقتان وهر چیز دیگری از این دست؛ اگر توجه کنید باز هم مقدار بیشتری از آن دریافت میکنید. ۴-ویژگیهای خوبتان راببینید؛ مثلا مهربانید باهوشید و هر چیز دیگری که به شما احساس خوب میدهد. ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
💕جملات طلایی کمک خواستن شرم آور نیست باختن زندگی شرم آور است... زندگی یک برد یا یک باخت بزرگ نیست زندگی برد ها و باخت های کوچک است افسردگی بیماری نیست افسردگی آخرین خواهش مغز برای اصلاح خودتان است تلاش کردن دردناک نیست پشیمانی از تلاش نکردن دردناک است وقت طلا نیست لذت بردن از آن طلا است دوست داشتن اشتباه نیست جلوی آن را گرفتن اشتباه است.. ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
🗣قسمت3 👤تقدیر ❌فقط 35سالم بود که شوهرم مردوبعد زن دوم برادرشوهر22ساله ام شدم محسن یکم مکث کرد و بعد گفت مهسا تو یادگار داداشمی ...هرچی باشه نمیزارم یه غریبه بهت نزدیک شه ...بعدم فقط یه ازدواج صوری ساده اس ...من کجا و تو کجا!...من از بچگی به یه چشم دیگه به تو نگاه میکردم وقتی گفت این ازدواج صوریه ناخودآگاه قلبم شکست ...نه به خاطر اینکه دوست داشتم زن واقعی محسن باشم ...فقط به خاطر اینکه حس میکردم میرم توخونه ای که هیچ جایگاهی توش ندارم و باید با بدبختی زندگی کنم آخه من همش ۳۵ سالم بود ...حق زندگی داشتم ..حق داشتم که بعد از مرگ شوهرم بازم عاشق شم ‌..یه عشق واقعی رو تجربه کنم ...بازم ازدواج کنم ولی با این رسم غلط که صد البته بابامم باهاش موافق بود کل زندگیم داشت نابود میشد و منم هیچ کاری از دستم برنیومد من مهسام یه دختر سفید با چشم و ابروهای مشکی وقتی ۳۳ سالم بود ازدواج کردم با شوهر اولم ...علی به طور کاملا سنتی ازدواج کردیم مرد خوبی بود ولی خب انگار قسمت نبود که بیشتر باهم باشیم و تا خواستم به خودم بیام و علیو بشناسم و عشق رو تجربه کنم اون منو توی این دنیا تنها گذاشت ۳۵ سالم بود .. ادامه دارد............ ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند پرواز باشید ... ❣بلند پرواز که باشید دیگر سنگ‌هایی که به طرفتان پرتاب می‌شوند، هرگز به شما نخواهند رسید. ❣حتی ابرها هم نمی‌توانند بر شما ببارند تا پرهایتان را خیس کنند! چون بالاتر از ابرها به پرواز درآمده‌اید و هیچ‌وقت زیر سایه کسی قرار نخواهید گرفت. ❣آسمان حق شماست، پس تا میتوانید بلندتر بپرید ... ❣گوش نسپارید به سخن کسانی که مخالف بلند پروازی‌اند، آنها همان‌هایی هستند که حتی قادر نیستند به بلندی یک خانه به پرواز درآیند! و ترس از پرواز همیشه زمین‌گیرشان می‌کند ... حق شماست.. ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️خسیس باش چهار جاست که اگر خسیس باشی هیچ وقت پشیمون نمیشی🌸🍂 ١. موقعی که داری به آدم ها اعتماد می کنی برای خرج کردن اعتمادت خسیس باش ۲. موقعی که داری احساست رو صرف آدم ها می کنی برای خرج کردن احساست خسیس باش ۳. اونجایی که داری آدم ها رو بزرگ می کنی بهشون احترام میزاری برای این احترام گذاشتن خسیس باش🌸🍂 ۴. اونجایی که داری برای آدما وقت میذاری، هزینه میکنی، خسیس باش اگر این چهار جا حسابگر باشی و بدونی برای کی؟ چی؟ چقدر؟ داری هزینه پرداخت می کنی هیچ وقت پشیمون نمیشی🌸🍂 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
🗣قسمت4 👤تقدیر ❌فقط 35سالم بود که شوهرم مردوبعد زن دوم برادرشوهر22ساله ام شدم ولی میخورد ۲۵ سالم باشه هیکل خوبی داشتم و لاغر و قد بلند و خوش قیافه بودم با علی همسن بودیم و علی منو توی خیابون دیده بود و اومده بود خاستگاری همه چیز سنتی پیش رفت و زودتر از اونی که فکر میکردم همه چی تموم شد و بعدش طبق آداب خانواده ی علی ..من باید همسر داداشش میشدم و علی فقط یه داداش داشت و اونم محسن ۲۲ ساله بود که ۲۰ سالگی با بیتا که همسن بودن ازدواج کرده بودن از روز فوت علی روزگار منم تیره و تار شد چون همه راضی به این ازدواج بودن به جز منو بیتا حتی محسنم کم و بیش راضی بود محسن تنها حرفش این بود که منم دوست ندارم زن داداشم بره زیردست یکی دیگه و من حتی یه درصد فکر نمیکردم که محسن بهم حسی داشته باشه آخه همه برای دلداری به بیتا میگفتن به نظرت محسن دختر به این جوونی رو ول میکنه میره سمتِ مهسا؟ ...این ازدواجم صوریه خلاصه چهلم شوهرم رو که دادن محسن با پدر و مادرش اومدن خونمون و یه حلقه آوردن همون شب با گریه انگشتر علیو از دستم بیرون آوردن و انگشتر محسن رو دستم کردن ادامه دارد............ ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹خوشا روزى که مولا بازگردد🌹 🌷انا المهدى طنين انداز گردد🌷 🌹به حق مادرش زهراى اطهر🌹 🌷به حق فرق اکبر، حلق اصغر🌷 🌹خداوندا ظهورش دير گرديد🌹 🌷بسى عاشق در اين ره پير گرديد🌷 🌹مهيا کن تو اسباب ظهورش🌹 🌷منور کن تو گيتى را ز نورش🌷 💚 يا رب الحسين 💚بحق الحسين 💚 اشف صدر الحسين 💚 بظهور الحجة 🌼أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌼 ╔══ ●♡● 🍃 ೋ•══╗ 🛖@kolbehAramsh🌱