eitaa logo
کلـبــــــه🏡
38.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🔸️کلبه جایی برای آرامش🌱 🔸️توکلبه یادمیگیری چطور افکار،هیجانات و رفتارتو مدیریت کنی +۱۵🔸️ 🔸️کلبه خودتوبساز 🏡 🔸️ارتباط با ادمین و مدیریت کانال👇 https://zil.ink/kolbehh_12
مشاهده در ایتا
دانلود
پسری با پدرش در رختخواب درد ودل می کرد با چشمی پر آب گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم توی سر روی دستت باد کردم ای پدر سن من از 26 افزون شده دل میان سینه غرق خون شده هیچکس لیلای این مجنون نشد همسری از بهر من مفتون نشد غم میان سینه شد انباشته بوی ترشی خانه را برداشته پدرش چون حرف هایش را شنفت خنده بر لب آمدش آهسته گفت پسرم بخت تو هم وا می شود غنچه ی عشقت شکوفا می شود غصه ها را از وجودت دور کن این همه دختر یکی را تور کن گفت آن دم :پدر محبوب من ای رفیق مهربان و خوب من گفته ام با دوستانم بارها من بدم می آید از این کارها در خیابان یا میان کوچه ها سر به زیر و چشم پاکم هر کجا کی نگاهی می کنم بر دختران مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟ غیر از آن روزی که گشتم همسفر با شهین و مهرخ و ایضاً سحر با سه تا شان رفته بودیم سینما بگذریم از ما بقیه ماجرا یک سری ، بر گل پری عاشق شدم او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم یک دو ماهی یار من بود و پرید قلب من از عشق او خیری ندید آزیتای حاج قلی اصغر شله یک زمانی عاشقش گشتم بله بعد اوهم یار من آن یاس بود دختری زیبا و پر احساس بود بعد از این احساسی پر ادعا شد رفیق من کمی هم المیرا بعد او هم عاشق مینا شدم بعد مینا عاشق تینا شدم بعد تینا عاشق سارا شدم بعد سارا عاشق لعیا شدم پدرش آمد میان حرف او گفت ساکت شو دیگر فتنه جو گرچه من هم در زمان بی زنی روز و شب بودم به فکر یک زنی لیک جز آنکه بداری مادری دل نمی دادم به هر جور دختری خاک عالم بر سرت، خیلی بدی واقعا ً که پوز بابا را زدی https://eitaa.com/joinchat/3160211728Ca548be68fd
زنی از خدا گلایه کرد که چرا دیه زنها کمتر از مردهاست؟ 😒 مگر زنها چه گناهی دارن؟ 😭 ندا آمد: بیچاره من طرفدار شما هستم اگر تو بمیری 190میلیون به شوهرت میرسه، ولی اگه اون بمیره 380 میلیون به تو میرسه، میتونی کلی خريد کنی 😍 من الان قشنگ قانع شدم! شما رو نمیدونم 😐😂😂 https://eitaa.com/joinchat/3160211728Ca548be68fd
پسری با پدرش در رختخواب درد ودل می کرد با چشمی پر آب گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم توی سر روی دستت باد کردم ای پدر سن من از 26 افزون شده دل میان سینه غرق خون شده هیچکس لیلای این مجنون نشد همسری از بهر من مفتون نشد غم میان سینه شد انباشته بوی ترشی خانه را برداشته پدرش چون حرف هایش را شنفت خنده بر لب آمدش آهسته گفت پسرم بخت تو هم وا می شود غنچه ی عشقت شکوفا می شود غصه ها را از وجودت دور کن این همه دختر یکی را تور کن گفت آن دم :پدر محبوب من ای رفیق مهربان و خوب من گفته ام با دوستانم بارها من بدم می آید از این کارها در خیابان یا میان کوچه ها سر به زیر و چشم پاکم هر کجا کی نگاهی می کنم بر دختران مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟ غیر از آن روزی که گشتم همسفر با شهین و مهرخ و ایضاً سحر با سه تا شان رفته بودیم سینما بگذریم از ما بقیه ماجرا یک سری ، بر گل پری عاشق شدم او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم یک دو ماهی یار من بود و پرید قلب من از عشق او خیری ندید آزیتای حاج قلی اصغر شله یک زمانی عاشقش گشتم بله بعد اوهم یار من آن یاس بود دختری زیبا و پر احساس بود بعد از این احساسی پر ادعا شد رفیق من کمی هم المیرا بعد او هم عاشق مینا شدم بعد مینا عاشق تینا شدم بعد تینا عاشق سارا شدم بعد سارا عاشق لعیا شدم پدرش آمد میان حرف او گفت ساکت شو دیگر فتنه جو گرچه من هم در زمان بی زنی روز و شب بودم به فکر یک زنی لیک جز آنکه بداری مادری دل نمی دادم به هر جور دختری خاک عالم بر سرت، خیلی بدی واقعا ً که پوز بابا را زدی
954.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر خوب بود، اشکم در اومد 🤣😂🤣😂