eitaa logo
🌹𝑲𝒐𝒍𝒃𝒆𝒎𝒆𝒉𝒓 | کلبه مهر 🌹
139 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
948 ویدیو
27 فایل
♡ ♡ روح محیط خانه عبارتست از خانواده ،باید به این اهمیت داد باید در این تامل وتدبر نمود. ♡ ‌♡ 🌹صفحه اینستاگرام instagram.com/kolbehmehrr 🌹 تلگرام https://t.me/kolbehmehrr 🌹ارتباط با آدمین @sahba125
مشاهده در ایتا
دانلود
احترام گذاشتن به همسر و همسرتان یکی از قوانینی است که نباید آن را فراموش کنید. 💕زمانی که مشترکتان را شروع کردید، از همان ابتدا اصل را بر پایه به عقاید و علایق همسرتان بگذارید و هرگز نگذارید حتی به صورت غیرمستقیم به عقاید توهین شود. 💕خیلی طبیعی است که شما با اختلاف داشته باشید اما این به این معنا نیست که به او کنید. @kolbemehrr
چگونه می توان حس را در کودک نسبت به گفتار و ایجاد کرد احساس باید از چیزهای خیلی کوچک شروع شود. مسئولیت در مورد کارهای شخصی نخستین است، یعنی کودک کند که اگر دست به این کار بزند، برای خودش سودی دربر دارد. بنابراین باید در مورد کارهای خودش به او بدهیم و هرکار که انجام داد سریع باید شود تا به این وسیله انگیزه اش برای انجام بعدی زیاد گردد. دکتر فردوسی 🐝 🐝 @kolbemehrr
4_5778267430295961941.pdf
1.86M
📕دانلود کتاب درسهای پیامبر اعظم(ص): 🔹گزيده‌ای از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی شخصيّت، ويژگيها، و بعثت نبيّ مكرّم اسلام(ص).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ❣ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: 💝 کسی که پدر و مادر یا یکی از آن دو را در هر جمعه یک بار کند خداوند او را می‏ بخشد و او را می‏ نویسد. 📚 «کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۶۸٫» 💞 @kolbemehrr
کسی را که از لحاظ جذب او نشده اید برای انتخاب نکنید 🔸در همان اول طرف باید به دلتان بنشیند و کمی کشش نسبت به او در خود کنید. 🔸اگر این حس همان زمان شما نیاید هیچ وقت نمی توانید در مشترک آن را ایجاد کنید و در دچار سردی روابط می‌شوید و کارتان به باریک می کشد. @kolbemehrr
ساکت و ساکن؛ حتی وقتی به ساکن بودن عادت می‌کنند، باز هم درون دارند. رابطۀ کودک و جسمی مثل رابطۀ مادر و فرزند است. وقتی به زور را از فرزند جدا می‌کنید، با هیچ چیز دیگری نمی‌توانید را که مادر از کودک می‌گرفت به او برگردانید. این مادر، همیشه است؛ حتی اگر نمایشِ را بازی کند. شما فکر می‌کنید این نسبت به کسی که فرزندش را به او برگرداند چه دارد؟ پس بیایید فرزند را به آن‌ها برگردانیم.(یعنی همان ، هیجان، و... ) @kolbemehrr
👈 فرمول کردن زن 💠 آقایان اگر می‌خواهید شیفته شما شود دنبال بهانه برای کردن از او باشید: 💠از 💠از 💠از 💠از پختش 💠از 💠از و ... 💠 از لحاظ تعریف و تمجید از زن به او آرامش داده و او را برای کردن و با همسر خواهد کرد. @kolbemehrr
AUD-20211005-WA0011.
11.49M
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ▫️ برداشتن بار از شانه‎‌های این و آن، یکی از فرمول‌های مؤثر در ارتباطات موفق است. ✿ محبت کسی که تلاش می‌کند بقدر وسع خود به کمک دیگران بشتابد، تا عمق قلوب آنها نفوذ می‌کند. 🎤
خیلی با رغبت ابراز علاقه کردم و گفتم خدا کنه بتونم و کاری از دستم بر بیاد دریغ نمی کنم برای امام حسین( ع )انشاالله... لبخندی زد و تا اومد مطبی بگه، یه جوون که از چهره ی آفتاب سوخته اش پیدا بود از شهرهای جنوب کشور هست از ما عذر خواهی کرد و گفت: ببخشید حاج آقا میشه لطف کنید چند لحظه بیاید ما باید زود بریم کاری پیش اومده... که بنده خدا حاج آقای خوش تیپمون از ما عذر خواهی کرد و رفت و حسابی مشغول شد... دیگه واقعا چندین ساعت از فاطمه خبری نداشتم ضمن اینکه می خواستم به شیخ مهدی هم زنگ بزنم، خیلی زشت بود اون همه پول و هزینه رو برام واریز کرده بود و من تا اون موقع زنگ هم بهش نزدم! به منصور گفتم: حاجی اگه کاری نداری من برم بیمارستان یه سر بزنم به خانمم خیالم راحت بشه! محکم زد روی پام و گفت: هر چند که راهت نمیدن داخل ولی بیا بریم می رسونمت... گفتم: نه حاجی مزاحم نمیشم باید چند جای دیگه هم برم ممکنه طول بکشه... چشمکی زد و با شیطنت گفت: خیره اخوی انشاالله خیره... خیلی جدی نگاهش کردم و گفتم: منصور یه بار دیگه از این تکه کلام ها بگی، کلاهمون میره تو هم گفته باشم! اصلا از این نوع تفکر خوشم نمیاد حتی به شوخی!!! گفت: باشه بابا، آقا مرتضی یه چیزی گفتم با هم بخندیم گناه که نکردم اشاره به یکی از احکام خدا بود! گفتم: اخوی اولا که شوخیشم قشنگ نیست! دوما اینکه شما که طلبه ای بهتر از بقیه میدونی هر حکمی شرایط خاص و افراد خاص خودش رو داره سوما... هنوز حرفم تموم نشده بود، پرید وسط صحبتم و با حالت عذر خواهی محاسنش رو با دستش گرفت و گفت: تسلیم اخوی تسلیم... بعد هم اصلا به روی خودش نیاورد و ادامه داد: حالا شیخ مرتضی فردا پایه ایی چند جا با هم بریم؟! گفتم: با این وضعیت خانمم کار خاصی که ندارم اما یکدفعه یادم افتاد من باید کارهای ثبت نامم رو انجام بدم و توی این موقعیت بهترین فرصته... گفتم: منصور تازه یادم افتاد فردا احتمالا درگیرم حالا باز هم بهت خبر میدم... خداحافظی کردم و راه افتادم سمت بیمارستان... با خودم فکر میکردم شاید علت اینکه مهدی با منصور و بچه هاشون باج بهم نمیدن بخاطر همین شوخی های بیجای منصوره! اما نه منصور سریع پذیرفت و عذر خواهی کرد و مطمئنم تکرار نمی کنه، پس مسئله این نیست!!! اینکه چی باعث این همه فاصله بین شیخ مهدی و شیخ منصور شده بود ذهنم رو حسابی مشغول کرده بود... شماره مهدی رو گرفتم که ازش تشکر کنم... چند تا زنگ خورد بعد جواب داد... مثل همیشه گرم و صمیمی بدون اینکه به روی خودش بیاره چکار مهمی برام انجام داده با هم احوال پرسی کردیم، ازش کلی تشکر کردم اما قشنگ بحث رو عوض کرد و گفت: خوب کی باید بیایم شیرینی تولد آقازادتون رو بخوریم شیخ مرتضی... گفتم: انشاالله تا دو هفته ی دیگه گفتن، خیلی دعا کنید که مشکلی پیش نیاد... گفت: نگران نباش انشاالله سالم و صالح پا به رکاب و سرباز آقا، پس احتمالا میام می بینمت، دو هفته ی دیگه قم جلسه ای داریم توفیق و سعادتم داشته باشیم شما و آقازادتون رو هم زیارت می کنیم... خیلی خوشحال شدم که قرار شد ببینمش... توی دلم یه چیزی میگفت ماجرای دیدن منصور رو به شیخ مهدی بگم .... ادامه دارد... نویسنده: