عشق من..♥️
اگه درخت میشدم، ریشهم بودی🌲
اگه رنگ میشدم ،قلمم بودی🖌️
اگه شب میشدم،ماهم بودی 🌙
اگه ساز میشدم ،آهنگم بودی 🎧
اگه فصل میشدم،بهارم بودی🌸
اگه حس میشدم ،امیدم بودی :)🫂
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لذت تماشای موزیک ویدیوهای جذاب
با کلبه موسیقی
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🎙 #ناصر_پورکرم
🎼 #ناز_نکن
🎶#موزیک #شاد #بسیارزیبا😍
💖Join👇
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
کلبه موسیقی 🎻 حال خوب🎷
💗نگاه خدا💗 ساعت نه به خانه رسیدم. رفتم آشپزخونه. - مریم جون قابلتونو ندارن ،شرمنده سلیقم زیاد خوب ن
💗نگاه خدا💗
- ساراجان تو برو تو آشپزخونه هر موقع صدات زدم چایی بیار.
از داخل آشپزخونه صداها را میشنیدم.
امیرحسین آمد، دستش را آورد بالا و عدد هفت را نشان داد و گفت: چایی بیار
خندهام گرفت.
مریم جون صدایم زد.
-سارا جان چایی بیار.
امیر طاها به همراه پدر و مادر و خواهرش امده بود. فک کنم ازش کوچیکتر باشه.
چای را گرداندم.
روی مبل کنار مریم نشستم.
مادر امیرطاها گفت : اگه میشه این دوتا جوون برن تو اتاق باهم صحبت کنند.
سارا بابا اقا امیرو به اتاقت راهنمایی کن.
من جلو حرکت کردم از پله ها رفتم بالا وارد اتاقم شدم .
روی تختم نشستم امیر طاها هم روی صندلی کنار میزم نشست.
تا ده دقیقه چیزی نگفتیم.
سرش پایین بود و پاهایش را تکان میداد.
بعد بلند شد و گفت بریم.
- بریم؟ ما که حرفی نزدیم
-مگه قراره چیزی بگیم؟
راست میگفت چیزی نداشتیم برای گفتن.چون همه چیز فرمالیته بود.
به بابا یه لبخند زدم.
بابا متوجه شد و گفت: مبارکه باباجان. بابا رضا گفته بود، چون ما همدیگر را زیاد نمیشناسیم، دوماه صیغه باشیم. بعد دوماه عقد کنیم. منم چیزی نگفتم و قبول کردم.
فردا صبح همراه مریم جون با امیرطاها و مادرش رفتیم برای خرید حلقه و لباس.
در طلا فروشی اصلا امیر طاها نگاهم نمیکرد.
مادرش هم میگفت: پسرم خیلی خجالتیه ولی من دلیلش را میدانستم.
فقط
حلقه ست ساده گرفتیم.
لباسم فقط یک دست آنهم واسه شب مراسم.
امیر طاها هم یه دست گرفت.
بعداز ظهر به آرایشگاه رفتم.
خیلی خوشگل شده بودم لباسم، پیراهن حریر بلند سفید بود که لبه پایین لباس پر بود از شکوفه های صورتی.
به خاطر بابا لباسم را با حجاب برداشتم چون نمیخواستم ناراحت باشد.
مریم جون امد دنبالم ،با هم رفتیم خانه
مهمان خاصی نداشتیم.
فقط مادرجون و اقاجون بودن با خاله زهرا و آقا مصطفی ،عمو هادی و زن عمو صدیقه هم بودند.
با همه سلام و احوالپرسی کردم رفتم در اتاقم تا مهمانهای امیر طاها بیایند.
ادامه دارد....
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
عشـــق جانَــم ...
هر بار که نِگات میکنم به انتخابم
مُطمئِنتر میشَــم..؟!!♥️🥰
💖Join👇
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
سلام رفیق نازنینم صبحت به خیر
هر جا هستی سهم امروزت
یک بغل سلامتی و آرامش و برکت 🌱
@kolbeyeshadi