امام صادق علیه السلام:
در شگفتم از کسی که اندوهگین است، و چرا به این ذکر پناه نمیبرد؟!
«لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»
https://eitaa.com/kolehbar
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، اولین اثرش این است که وانمود میکند، تو در میدان زندگی زمین خورده و از روزگار خسارت دیدهای، و در نظرها کوچک میشوی و شخصیت و احترامت از میان میرود.
https://eitaa.com/kolehbar
نقل به مضمون روایت
روزی حضرت یوسف در حال تقسیم گندم بودند جوانی را دیدند حضرت بهش گندم دادند رفت. جبرئیل نازل شد گفت این جوان شناختی حضرت گفتند نه گفت این همون کودکی بود که شهادت داد تو بیگناهی یوسف ع فرستادن دنبال جوان به مجدد بهش گندم دادن و مقداری زیادی پول دادند. مجدد جبرئیل نازل شد گفت خدا میگوید ای یوسف این جوان کودک بود من بهش قدرت تکلم دادم و تو را از یک نسبت ناروا دور کرد تو این همه بهش مال و ثروت دادی ببین من به اون بنده ای که یکبار سبحان الله میگوید و من را از تمامی تهمتها و نسبتهای ناروا منزه میکند چقدر پاداش خواهم داد.
https://eitaa.com/kolehbar
🌷 امام صادق (علیه السلام) :
🖌 هر کس سوره #توحید را در هنگام بیرون رفتن از منزل #ده بار بخواند همواره در حفاظت و امان خدا خواهد بود تا به خانه برگردد.
https://eitaa.com/kolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من برای اقای کاشانی صدقه دادم شما براش صلوات بفرستید…
https://eitaa.com/kolehbar
🌻سه توصیه ویژه آیت الله کوهستانی(ره)
سه چیز را سرلوحه کارتان قرار دهید:
1️⃣همراه با قرآن باشید و از قرآن جدا نشوید
2️⃣نماز شب را ترک نکنید
3️⃣نماز را اول وقت بخوانید
✅آن مرد الهی در ادامه فرمودند:
مواظب شیطان باشید که برای فریب دادن هر انسانی آماده است.
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
یکی از بندگان خوب خدا نقل می کرد، روزی در فرودگاه تبریز از هواپیما پیاده شدم و خواستم تاکسی کرایه کنم به منزل برساندم. تاکسی ها مدل بالا بودند و خودروی پیکانی آن دور پارک کرده بود که کسی سوار نمی شد. او را دربست کرایه کردم و به او گفتم: اگر مسافر هم سوار کنی ایرادی ندارد.
راننده خوشحال شد به چند نفر در مسیر که بودند، چراغی زد و توقف کوتاهی کرد ولی هم مسیر ما نبودند. کسی سوار نشد و بالاخره مرا تنهایی به منزل رساند.
شب در عالم رویا در باغ زیبای بزرگی خودم را دیدم، بسیار خوشحال شدم، پرسیدم ، این باغ برای کیست؟ گفتند: تو. پرسیدم چرا؟ گفت امروز کار خیری کردی. گفتم،ولی کسی سوار نشد و راننده مرا فقط برد و از من کرایه گرفت.
گفتند: در لحظه ای که راننده در مقابل مسافری می ایستاد تو بیشتر از راننده مشتاق بودی آن مسافر سوار شود وراننده کرایه ای بگیرد و وقتی مسافری سوار نمی شد، تو بیشتر از او متاسف می شدی.
و این باغ برای نیت خیری بود که در قلبت داشتی، هرچند نمیتوانستی نیت خیر خود را به نتیجه برسانی .
إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا اگر خداوند در قلب های شما (کافی است) خیری ببیند، به شما خیر عنایت می کند.(انفال70)
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
پند_لقمان_به_فرزندش
لقمان حکیم به فرزند فرمود :
ای جان فرزند ، هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد انتخاب کردم و از چهارصد ، هشت کلمه برگزیدم که جامع جمیع کلمات حکمت است.
فرزندم دو چیز را هیچ وقت فراموش مکن :
۱_ خدا را ۲_ مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش کن :
۱_ خوبی که به هر کسی کردی
۲_ بدی که هرکس با تو کرد
و چهار چیز را نگهدار :
۱_ در مجلسی که وارد شدی زبان را
۲_ بر سر سفره ای که وارد شدی شکم را
۳_ بر در خانه ای که وارد شدی چشم را
۴_ بر نماز که ایستادی دل را
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ القيامَةِ.
صله رحم حساب را در روز قيامت آسان مى كند .
بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 210
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: پیامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جوانی را در مسجد دید که از شدّت بی خوابی سر می جنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در کاسه سر فرو رفته بود. پیامبر(ص) به وی فرمود: جوان! چگونه صبح کردی؟
گفت: ای پیامبر! با یقین صبح کردم.پیامبر(ص) از سخنش شگفت زده شد و فرمود: هر یقینی حقیقتی دارد. حقیقت یقین تو چیست؟ گفت: ای پیامبر! یقین من همان است که مرا اندوهگین ساخته و شبها بیدار نگاهم داشته و روزها (با روزه داری) تشنه ام کرده است. خود را از دنیا و آنچه در آن است، رها ساختم. گویا بر عرش پروردگارم می نگرم که برای رستاخیز برپا شده، و مردم برای حسابرسی از قبرها سر برآورده اند و من در میان آنانم.
پیامبر خدا به یارانش فرمود: او بنده ای است که خداوند دلش را به نور ایمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه داری نگهدار!
جوان گفت: ای رسول خدا!برایم دعا کن که همراه تو به شهادت نایل آیم!
پیامبر(ص) برایش دعا کرد. چیزی نگذشت که در یکی از جنگهای پیامبر شرکت جست و پس از به شهادت رسیدن نه نفر، به شهادت رسید و او دهمین نفر بود.»
کافی، ج 2، ص 53
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
#منتظران _واقعی
🔹منتظر باید در هر روز جمعه، وفاداری خودش را به امام زمانش عرضه بدارد.
🔸وانتظر ظهورک وظهور الحق علی یدیک ، مولاجان ،همچنان درانتظار ظهورت نشسته ام وظهورحق بدست مبارک شماست.
♦️و هم هر روز جمعه این خواستهای مهم را تکرار نماید
🔹و اسئل الله ان یصلی علی محمد وآل محمد وان یجعلنی من المنتظرین لک والتابعین والناصرین علی اعدائک والمستشهدین بین یدیک فی جمله اولیائک
♦️خداوند مرا همواره ازمنتظرین و از پیروان وتبعیت کنندگان اوامر شما و از یاری دهندگان شما برعلیه دشمنانت و از شهیدان پیش روی شما و درضمن اولیاء ودوستانت مقرر فرماید / (زیارت امام زمان (ع) در روز جمعه)
https://eitaa.com/kolehbar
🌸🍃🌸🍃
#فتنه_شیر
در چمنزاری دور از دهکده، سه گاو و یک شیر با هم زندگی میکردند. یکی از گاوها قهوه ای بود، یکی سیاه و دیگری سفید. با این که شب و روز شیر به فکر خوردن گاوها بود؛ ولی چون آنها سه گاو بودند، او جرات نمیکرد به سراغشان برود این بود که راهی پیدا کرد.
روزی گاو سفید برای خوردن علف تازه، از جمع دوستان خود دور شد. شیر رو به گاو سیاه و قهوه ای کرد و گفت:
این گاو سفید رنگ است. اگر گذر یکی از مردم ده به این جا بیفتد، رنگ سفید او همه را متوجه خود خواهد کرد و خانه امن ما به دست دشمن خواهد افتاد و یکی از ما زنده نخواهیم ماند. بهتر است من این گاو سفید را بکشم و هر سه ما با خیالی آسوده در اینجا زندگی کنیم.
بالاخره هر دو گاو راضی شدند و وقتی گاو سفید بازگشت شیر جستی زد و در یک لحظه او را از پای درآورد.
چند روزی گذشت. شیر منتظر فرصتی دوباره بود. تا اینکه گاو قهوه ای را تنها دید. به سراغ او رفت و گفت: من و تو همرنگیم، با هم برادریم؛ اما این گاو سیاه در میان ما غریبه است. اگر تو اجازه بدهی، او را میکشم و هر دو با هم تا آخر عمر، به خوبی و آرامش زندگی خواهیم کرد.
گاو قهوه ای، فریب شیر را خورد و گاو سیاه هم کشته شد.
چند روز بعد. شیر گرسنه شد و با خیال آسوده به سراغ گاو قهوه ای رفت. گاو مشغول علف خوردن بود. شیر دور گاو چرخی زد و گفت: خوب حالا نوبت توست که کشته شوی.
گاو قهوه ای با حسرت به آسمان نگاه کرد و گفت: من همان روزی کشته شدم که تو گاو سفید را کشتی...
https://eitaa.com/kolehbar