#قسمتدوم
امیرالمومنین در شب بعد هم نزد آنان
رفت و آنان را قسم داد.
گفتند:
باشه یاعلی، صبح پیش تو میآئیم.
ولی #هیچکس نیومد...
دوباره شبِ سوم هم #امیرالمومنین رفت
در خانههایشان ولی کسی نیومد...
جمع قرآن و دعوت به آن
وقتی امیرالمومنین #عهدشکنی و
#بیوفایی آنان را دید خانهنشینی رو
اختیار کرد،
و به قرآن رو آورد و مشغولِ تنظیم
و جمعآوری قرآن شد.
و از خانهاش خارج نشد تا آنکه
آنرا جمعآوری نمود، در حالیکه
قبلاً در اوراق و تکه چوبها و پوستها
و کاغذها (نوشته شده) بود.
وقتی امیرالمومنین همه قرآن را
جمع مینمود و آنرا با دستِ مبارک خودش
طبقِ #تنزیل
(تنزیل یعنی همان طور که نازل شده)
و #تاویلش و #ناسخ و #منسوخش
مینوشت،
ابوبکر به سراغِ او فرستاد که بیرون بیا
و #بیعت کن
امیرالمومنین جواب فرستاد:
من مشغول هستم و با خود قسم
یاد کردهام که عبا بر دوش نیندازم
جز برای نماز،
تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع کنم.
آنان هم چند روز دوباره او سکوت اختیار کردند.
امیرالمومنین علی #قرآن را در یک
پارچه #جمعآوری کرد،
و آن را مُهر کرد.
بعد بیرون اومد در حالیکه مردم با
ابوبکر #لعنتالله علیه در مسجدِ پیامبر اجتماع کرده بودند.
حضرت با صدای بلند فرمود:
ای مردم، من از روزی که پیامبر #شهید
شده و از دنیا رفته به غسلِ آن حضرت
و بعد به #قرآن مشغول شدهام،
تا آنکه همه آن را به صورتِ یک
مجموعه در این پارچه جمعآوری
کردهام.
#امیرالمونین
#فاطمهالزهراسلاماللهعلیها
#اهلبیت
#منتظرانظهور
@kolehbarashgh313