و اما بعد ...
خوابها چه دنیای جالبی دارند ،مثلا میتوانی از پنجره به دریا برسی ،از ساحل به کلبه چوبی وسط دل جنگل پل بزنی ،حتی میتوانی آهسته آهسته در گوش یک پرنده نجوا کنی اما صدایت را همه مخلوقات بشنوند ...
من اگر در عالم رویا دستم باز بود برای معجزه ،تنها کاری که میکردم این بود که یک مهر سکوت میزدم بر دهان هر چه حرف اضافی است ...
یک برچسب میزدم روی پیشانی این عالم که ایها الناس مشغول کار و بار خود باشید ...
نه به چپ نگاه کنید نه به راست ...
ولاتجسسوا شعاری است که لااقل ده سالیست برای من شده عصاره آنچه آموختم ...
شاید یک روزی، یکجایی برسیم به این نقطه که دنیا پر شود از همدردی ، نه از همه پرسی ...
فاطمه خانی حسینی
#دلنوشته
جهت مشاوره تلفنی با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
میخواستم از اولین ها بگویم مثل اولین نگاه،اولین لبخند،اولین اشک ،اولین دیدار...اما دیدم آخرین ها باشکوهتر است .
🥀🥀
مثل آخرین باری که برایت از ته دل گریستم و از ته دل به اوج شادی بعد از غمت رسیدم ...
میدانم که میدانی این همه آشوب و آرامش همه درگرو آن ضجه های وقت و بی وقت است ...
چه کسی میداند گلهای سجاده ام که از اشک غمت سیراب میشود در اوج خوشبختی قرار میگیرم ؟؟
یا اینکه چه کسی میداند که این همه سرخوشی و سرمستی همه از شوق وصال آخرین دیدار است ؟؟؟
شاید در نظرم اولین دیدار و اولین عاشقی کم اهمیت تر شد چون ماندن در این مسیر برایم با ارزشتر است ...
بمانی برایم .بمانم برایت
فاطمه خانی حسینی
#دلنوشته
جهت مشاوره با خانم خانی حسینی(زوج درمانی،تربیت فرزند،روانشناسی،اضطراب،وسواس و..)👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد...
دلواپسی جنسش از نوع غم است .مگر میشود دلواپس چیزی یا کسی باشی اما غمگین نباشی ؟
در دنیای من هر چیزی یک رنگ دارد ،رنگ آسمان رنگ امید است ،رنگ مهتاب رنگ آرامش است .رنگ غم سیاه نیست رنگ دلواپسی است .
بخواهم ساده تر بگویم نمیدانم مفهوم هر رنگ چیست اما جنسش را خوب میشنایم .مثلا وقتی میگویند آسمان آبی آبیست یعنی دلم پراز امید است یا وقتی میگویند در شبی مهتابی دیدمت یعنی چقدر آرامشت را دوست دارم یا وقتی میگویند دلم سیاه شد از غم ، من سیاهی را دلواپسی معنا میکنم ...
الان دلواپسی امانم را بریده ،غمی دارم به وسعت تمام دلتنگی های عالم ،بی قراری از جنس سکوت که ترجیح میدی به جای اینکه تمام واژه های درون ذهنت را به زبان بیاوری ،یک رنگ سیاه برداری و روی کل دلت بپاشی تا آرام بگیرد از این همه بی قراری ...دل که اینقدر لجباز نمیشود هر چه میخواهم رامش کنم باز بی قراری میکند.
شاید همین روزها بروم به روستای نزدیک همان قله ،شاید آنجا دلواپسی رنگش سیاه نباشد
فاطمه خانی حسینی
#دلنوشته
جهت مشاوره تلفنی با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
واما بعد ...
با دقت به چمن های پارک نگاه میکنم .تاربه تار کنار هم چیده شده . از بالا که نگاه میکنم یه محدوده سبز رنگ میبینم که با نم باران و شبنم های ریز که هر کدام با انعکاس یک نور رنگارنگ شده اند میبینیم و انصافا چه صحنه ی زیبایی را رقم زنده اند .
اما دقیقتر که نگاه میکنم میبینم چقدر با هم متفاوتند ...
چمن ها را میگویم ،یکی بلندتر یکی کوتاهتر ،یکی ضخیمتر یکی باریکتر ...
یکی زیر پا له شده اما هنوز ریشه در خاک دارد و نفس میکشد ،یکی دیگر انگار از تنهایی و دلتنگی خمیده شده و رنگ به رو ندارد ...
آنطرف تر یکی را دیدم اینقدر در شلوغی و ازدحام دوستانش گیر افتاده که حتی جا برای ریشه هایش نمانده و از خاک بیرون زده ....
شاید یک ساعت است که دارم نگاهشان میکنم و فهمیدم دنیایشان چقدر شبیه دنیای ما آدمهاست .
از دور که نگاهمان میکنند فکر میکنند بدون هیچ غم و غصه ای در صلح و آرامش داریم در کنار هم روزگار میگذرانیم اما ...
هیچکس خبر ندارد همین امروز با یک حرف یکی را له کردیم ،یا اینقدر به بعضی ها سخت گرفتیم که حتی نفس کشیدن را برایش سخت کردیم ...
خدا میداند چند نفر از بی احتیاطی و بی توجهی ما غمگین شده ،افسرده شده ،رنگ پریده شده و دارد جان میدهد ...
میخواهم خودم را به تقدیر نسپارم و برای خوبتر شدن بجنگم ،با هر سلاحی که دارم
فاطمه خانی حسینی
#دلنوشته
#تربیتی
جهت مشاوره تلفنی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
نکند یک روزی بیاید که آفتاب برایت تکراری شود ...
نکند پیش خودت بگویی خورشید است دگر،باید بتابد ...
یا یک روزی به دستت ،چشمت ،پایت عادت کنی بگویی: خوب عجیب نیست، باید باشند ...
امان از دست این عادتهای مزخرف دست و پا گیر ...
عادت کنیم که همیشه زندگی همینطور که هست باید پیش برود غافل از اینکه ...
مریضی در نزده وارد میشود ...
مرگ نا غافل فرا میرسد ...
خدای من ،من فقط از یکعادت میترسم ...
میترسم نکند لطفت ومهربانیت برایم عادت شود .چهارستون بدنم میلرزد وقتی به این فکر میکنم که امید به رحمتت و ترس از عذابت برایم عادت شود ...
فاطمه خانی حسینی
#دلنوشته
جهت مشاوره تلفنی(زوج درمانی، تربیت فرزند و..)با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
هر صبح که از پنچره بیرون را نگاه میکنم چند صحنه تکراری میبینم .خانم همسایه مشغول پهن کردن لباس است .
پیرمردی با دوعدد نان از سر کوچه ارام ارام به سمت خانه اش میرود .
صدای بازی بچه ها را هم از حیاط ساختمان کناری میشنوم .
و...
هزاران صحنه تکراری دیگر ...
یک لحظه ترسیدم نکند پروردگارم از آن بالا که مرا و زندگی مرا میبیند جز تکرار چیزی نبیند ؟؟
نکند هر روز یک سری کارهای تکراری انجام دهم و هیچ تلاشی برای بهتر شدن نکنم .
من میخواهم بهتر باشم .بیشتر خدمت کنم و رنج آدمها را کم کنم.
خدایا کمکم کن
فاطمه خانی حسینی
#تربیتی
#دلنوشته
جهت مشاوره تلفنی با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
میخواهم از تمام دلواپسیهایم رها شوم ،مثل پرهای رقصان در باد
نه نگران این باشم که چه زمانی بر زمین میخورم
و نه نگران اینکه چه زمانی اوج میگیرم
...
چون نه آن اوج گرفتن ابدی است و نه هیچ زمین خوردنی ماندگار
پس
بدون دلواپسی ،بدون خستگی به راهی که به آن ایمان دارم ادامه میدهم حتی اگر هزاران بار مردم این شهر زمین خوردنم راتماشا کنن و یا برای اوج گرفتنم کف بزنن
خانی حسینی
#دلنوشته
#تربیتی
جهت مشاوره تلفنی با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
نکند یک روزی بیاید که آفتاب برایت تکراری شود ...
نکند پیش خودت بگویی خورشید است دگر،باید بتابد ...
یا یک روزی به دستت ،چشمت ،پایت عادت کنی بگویی: خوب عجیب نیست، باید باشند ...
امان از دست این عادتهای مزخرف دست و پا گیر ...
عادت کنیم که همیشه زندگی همینطور که هست باید پیش برود غافل از اینکه ...
مریضی در نزده وارد میشود ...
مرگ نا غافل فرا میرسد ...
خدای من ،من فقط از یکعادت میترسم ...
میترسم نکند لطفت ومهربانیت برایم عادت شود .چهارستون بدنم میلرزد وقتی به این فکر میکنم که امید به رحمتت و ترس از عذابت برایم عادت شود ...
خانی حسینی
#دلنوشته
#تربیتی
جهت مشاوره تلفنی(زوج درمانی،تربیت فرزند و...) با خانم خانی حسینی👇
@takfatemehkhanihossini
و اما بعد ...
خدایا تو چه بی منت میبخشی و ما چه حسابگرانه تسبیح میگوییم .
هرگز و هرگز از یادت هراسان نمیشوم ،این را به حساب هر چه دوست داری بگذار ،خوبی بیکرانت یا امید فراوان من ...
خانی حسینی
#دلنوشته
روزمرگیهای مشاور
@kollbehh_aramesh
و اما بعد ...
خوابها چه دنیای جالبی دارند ،مثلا میتوانی از پنجره به دریا برسی ،از ساحل به کلبه چوبی وسط دل جنگل پل بزنی ،حتی میتوانی آهسته آهسته در گوش یک پرنده نجوا کنی اما صدایت را همه مخلوقات بشنوند ...
من اگر در عالم رویا دستم باز بود برای معجزه ،تنها کاری که میکردم این بود که یک مهر سکوت میزدم بر دهان هر چه حرف اضافی است ...
یک برچسب میزدم روی پیشانی این عالم که ایها الناس مشغول کار و بار خود باشید ...
نه به چپ نگاه کنید نه به راست ...
ولاتجسسوا شعاری است که لااقل ده سالیست برای من شده عصاره آنچه آموختم ...
شاید یک روزی، یکجایی برسیم به این نقطه که دنیا پر شود از همدردی ، نه از همه پرسی ...
خانی حسینی
#دلنوشته
جهت مشاوره تلفنی👇
@takfatemehkhanihossini