eitaa logo
علمدارکمیل
340 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علمدارکمیل
خود همون رستوران تاثیر بسزایی در کوتاه امدن برادرم داره. من می شناسمش و می دونم که چقدر ظواهر و ماد
حرفش به من بر خورد و گفتم : –اگه زنم عمل شوک آوری انجام بده، عکس العمل شوک آوری هم ازم می بینه دیگه، این یه مسئله ی کاملا طبیعیه. ــ پس گذشت رو واسه چی گذاشتن؟ با سر تایید کردم و گفتم: –به نکته ی خوبی اشاره کردی. من گذشت رو کلا سر لوحه ی زندگیم قرار دادم، وگرنه الان با خان دادشم شام بیرون نمی رفتم. مادر خنده ای کرد و گفت : –چون الان کارت پیشش گیره، وگرنه نمیرفتی. با تعجب گفتم : –مامان! شما طرف پسرتی یا عروست؟ یه کم واسه این عروستم مادر شوهر گری دربیار دیگه، چرا فقط واسه اون کوچیکه درمیاری؟ هر دو خندیدند، بعد مادر رو به مژگان کردو گفت : –مادر یه کم برو تو اتاق من دراز بکش، باید بیشتر مواظب خودت باشی. مژگان لبخندی زدو بلند شد و موقع رد شدن از کنارم، مشتی حواله ی بازویم کرد و گفت: –موفق باشی. دستم را گذاشتم روی بازویم و گفتم : –فردا پس فردا جلو راحیل از این حرکتا نکنیا اون خیلی حساسه . بی تفاوت به حرفم به طرف اتاق رفت. بعد از رفتن مژگان، مادر با اشاره صدایم کردو با اخم گفت: –اینقدر جلوی مژگان از اون دختره تعریف نکن ناراحت میشه، الان بارداره حساسه مراعات کن دیگه. حالا راحیل خوشگل هست یا نیست، مبارکه خودت باشه. اینقدر این چیزارو نگو . با تعجب نگاهش کردم: –مامان! واسه مژگان مادری، واسه راحیل نامادری؟ خیلی تابلو طرفش رو میگیریا... تو صورتم براق شد. –من به خاطر خودت گفتم، سعی کن کلا آتیش حسادتش رو شعله ور نکنی، چون خودتم توش می سوزی. الان تو متوجه این چیزا نمیشی ولی حرف من رو گوش کن و رعایت کن. خندیدم. –مامان جان اکثر حرف های ما شوخیه، شما زیاد جدی نگیر. ــ به شوخیم نگو. دستم را روی چشمم گذاشتم وگفتم. –چشم. بعد بوسیدمش و خداحافظی کردم. قبل از روشن کردن ماشین، به راحیل پیام دادم که: دعا کن به خیر بگذره، دارم میرم با برادرم صحبت کنم. بعد از این که ماشین را داخل پارکینک رستوران پارک کردم، به طرف رستوران راه افتادم. دربانی که جلوی در ایستاده بود تا کمر خم شدو در را برایم بازکردو خوشامدگویی کرد. وارد که شدم، یک نفر دیگر به استقبالم امدو راهنماییم کرد. گفتم: –یه جای دنج می خوام، یه میز دونفره. رستوران به دو قسمت سنتی و مدرن تقسیم شده بود. قسمت سنتی شلوغ بود. برای همین اشاره به یک میز، که گوشه ی سالن بود کردم و گفتم : اونجا خوبه. صندلی را برایم عقب کشید. نشستم و گفتم: – برای سفارش باید صبر کنم مهمونم بیاد. تعظیمی کردو رفت. گوشی ام را از جیبم درآوردم و چکش کردم. راحیل پیام داده بود: ان شاءالله هر چی خیره همون بشه. گاهی از این بی خیالی اش لجم می گرفت. ولی پیامش آرامش را در من تزریق کرد. به کیارش زنگ زدم و پرسیدم: –کجایی؟ گفت: –چند دقیقه ی دیگه میرسم. صفحه ی گوشی ام را خاموش کردم و فکر کردم که چه حرفهایی به کیارش بگویم که کوتا بیاید و دل خوری پیش نیاید. باید تمام زورم را میزدم، باید جوری حرف میزدم که بهانه ای نداشته باشد. سخت ترین کار این است که عصبانی نشوم و عصبانی اش نکنم. بالاخره امد، چند قدم به پیشوازش رفتم و دست دادم و روبوسی کردیم و دست آخرهم برای اولین بار شونه اش را بوسیدم. از کارم خوشش امدو با کف دستش دوتا آرام به پشتم زد. بعد از این که غذا سفارش دادیم گفتم : –خان داداش گفتم بیاییم اینجا دوتایی مردونه حرف بزنیم. خیلی کم لفظ خان داداش را به کار میبردم. فقط گه گاهی که میخواستم محبتم را نشانش دهم. اخم هایش را کمی باز کردو گفت: –از اولم باید همین کار رو می کردی.
به رسم ادب و احترام و عشق😍 هفته خود را با سلام بر پيامبر نور و رحمت و اهل بیتش ( ۱۴معصوم ) آغاز کنیم : 🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله 🌺السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین 💐السلام علیکِ یا فاطمةالزهراء 🌷السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ المجتبی 🥀السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداء 🌹السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدین 🌼السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الباقر 🌻السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ الصادق 🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ الکاظم و رحمة الله و برکاته 🌴السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی و رحمة الله وبرکاته 🌾السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الجواد 🌳السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ الهادی 🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ العسکری 🌹السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان و رحمة الله و برکاته شنبه به نام پیامبر اکرم صلی الله است. ذکر شنبه : ۱۰۰ مرتبه یا رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحيم ختم بیست ویکم زیارت_جامعه_کبیره 🎁 هدیه به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و آقا امام حسین علیه السلام و قمر منیر بنی هاشم، حضرت عباس علیه السلام (به حق آبرو و مقام والای مادراتون، در هر دو دنیا دستمون رو بگیرین و دعامون کنید.) به نیابت از شهدا به خصوص شهدایی که در اسفند ماه متولد و یا شهید شدند و شهیدان ماشالله پیل افکن🌹 مهدی شرع پسند🌹 عبدالقادر مرادی 🌹 حاج ابراهیم همت🌹 حجت الله رحیمی🌹 از همتون قبول باشه ان شالله اعیاد شعبانیه گوارای وجودتون ❤️ ان شاالله از این ماه بهترین و بیشترین بهره رو ببریم و قدر روزهاش رو بدونیم و ارزشش رو درک کنیم
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیکر مطهر کشاورز شهید عبدالقادر مرادی تفحص شد 💐گروه‌های تفحص شهدا جمعه ۶ اسفند ماه ۱۴۰۰ موفق شدند برابر گزارشات مردمی پیکر مطهر کشاورز شهید عبدالقادر مرادی را در اطراف روستای باشماق از توابع شهرستان سقز استان کردستان تفحص نمایند . 🕊 شهید عبدالقادر مرادی در سال ۶۲ توسط عناصر گروهک حزب منحله دمکرات به اتهام همکاری با جمهوری اسلامی به شهادت رسید. @komail31
مداحی_آنلاین_پادشاهی_و_ما_رعیت_تو_عزت_نریمانی.mp3
6.28M
🌸 (ع) 💐پادشاهی و ما رعیت تو 💐عزت ما هم از عزت تو 🎤 👏 👌فوق زیبا 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷 ═✧❁🌷یا حسین🌷❁✧┄ @komail31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چـه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری بـه جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تـو با دم مسیح یکی ست عجب دوای عجیبی چـه تربتی داری در ان جمال علی وار و نور زهرایی عجب شکوه و جلالی چـه هیبتی داری بـه عشق تـو هـمه عالم شده حسینیه چقدر مجلس روضه، چـه هیئتی داری علیه السلام مبارک @komail31
شاد و خرسـند کل ارض و سمـاست روز میلاد سیـد الشهداست می‌نویسم بـه وسعـت دنیا جوهـرم آب آبی دریا دفترم شد تمام صحراها تا نویسم بـه مدح ان آقا با تـو طی شد تمام روز و شبم یاحسیـن اسـت تا ابد بـه لبم 🍃🍃🌸☘🎊🎊❤️🎊🎊☘🌸🍃🍃 @komail31
مداحی_آنلاین_ای_عشق_شور_انگیز_محمود_کریمی.mp3
15.05M
🌸 (ع) 💐ای عشق شور انگیز 💐ای شور آتش خیز 🎤 محمود_کریمی 👏 سرود 🌷 @komail31
YEKNET.IR - madh - milad hazrat abbas 1399.12.27 - mohammad taheri.mp3
8M
🌸 (ع) 💐باید حسین دم بزنید از فضائلت 💐وقتی حسینی است تمام خصائلت 🎤 محمدرضا_طاهری 👏 مدیحه_سرایی @komail31 🍃🍃🌸☘🌺☘🌸🍃🍃