#مطلب
ای که مرا خواندهای راه نشانم بده.🌹
🌟دلم از گــنــاه پر است.
🌟به بزرگیت
به گمنامیت
به مادرت کمی نگاهم کن.
🌟اینبار مرا بخر
مثل میوه های درهم
#علمدار_ڪمیل
@komail31
#مطلب
⭕️روایت خانم زهره هادی خاطره هایی از بزرگ منشی های برادر بزرگوارشون شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی🌹
✨آقا ابراهیم در انتخاب افراد و دوستی با آنها سخت نمی گرفت و اغلب سراغ افرادی می رفت که کسی آنها را برای دوستی انتخاب نمی کرد.
✨با این کار به اندازه ای روی افراد تاثیر می گذاشت که تغییر می کردند و در مسیر درست قرار می گرفتند.
✨برای نمونه دزدی را که موتور شوهر خواهرمان را دزدیده بود را گرفت.
✨دزد در هنگام فرار زخمی شد و ابراهیم فوری او را به درمانگاه برد، بعد به رستوران رفتند و بعد هم به مسجد.
✨برای او شغلی پیدا کرد و بعدها شنیدیم که او هم به جبهه رفته و به شهادت رسید.
✨ابراهیم به دشمن خود نیز رحم کرد و او را تنها نگذاشت.
✨هنگامی که نیروی دشمن در منطقه غرب زخمی می شود، از آنجایی که وسیله ای نبوده، ابراهیم او را بر دوش خود می گذارد و به پایین تپه می رساند تا از مرگ نجات پیدا کند اما خودش دچار مشکل شده و مورد جراحی قرار می گیرد.
✨شهید هادی معتقد بود این اتفاق ها حکمتی دارد و همیشه راضی بود.
✨شهید ابراهیم هادی الگوی واقعی امر به معروف و نهی از منکر بود.
✨شهیدی که به معنای واقعی کلمه در 25 سالگی آنچنان بزرگ و با مردانگی رفتار می کرد که بعد از شهادت بسیاری از همسن ها و کسانی که از او بزرگتر بودند، اظهار می کردند که داغ شهید ابراهیم هادی مانند از دست دادن پدر و مادر خودمان است و با رفتن او ما بابایمان را از دست داده ایم.
#علمدار_ڪمیل
@komail31