animation.gif
حجم:
136.2K
#خاطره_شهدایے
نصفہ شب بود ، چشم چشم رو
نمےديد سوار تانك بودیم، وسط
دشت ،كنار برجك نشستہ بودم ،ديدم
يكے پيادہ میاد بہ تانك هـا نزديك مےشد ، چندلحظہ توقف مےڪرد
مےرفت سراغ بعدے😐
سمت ما هم اومد ،دستش رو دو پايم
حلقہ كرد پايم رو بوسيد و گـفت:
«بہ خدا سپردمتون»
گفتم:حـاج حسين؟😳
گفت:هيـس اسم نيار
رفت طرف تانڪ بعدے..
تازہ فهمیدم پاے رزمندہ ها رو
مےبوسه ،گفت اسمشو نیارم کہ کسے
نفهمہ پابوسشون همون حاج حسینِ
خرازے فرماندمونہ.. :)💚
.. #شهید_حسین_خرازے ..
@komeil3
#خاطره_شهدایی
گفتم حسین دارم از استرس میمیرم😞، گفت: یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهی کار منم همین باز کرد (آخه خودشم به سختی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشه داداش بگو
گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"📿
حتما سه سـاله ی ارباب نظر میکنه، منتظرتم و قطع کردم
چشممو بستم شروع کردم:
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها✨🌹
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها✨🌹
۱۰تا نگفتم که یهو گفتن: این پنج نفر آخرین لیسته؛ بقیهاش فردا، توجه نکردم همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن😳 بغضم ترکید با گریه رفتم سمت خونه حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درست شد، اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: "الهی بالرقیه سلام الله علیها"😭
شهید مدافع حرم حسین معزغلامی🌹
@komeil3