eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . اینا رو نگاه چه دنیا رو جدی گرفتن (: . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم ، هیچکس از کارهایش مطلع نمیشد مگر کسانی ك همراهش بودند خیلی‌از دوستانش بخاطر بازگونکردن کارهایش ، اصـرار به گفتن مۍکردند ولی‌او می‌گفت کاری که برای خداست گفتن ندارد . . ! . . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء. دریاب مرا ، منی کھ تنها تو را دارد و بس ! . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
• . داش ابراهیم همیشه می‌گفت : مشکل ما اینه برایِ‌ رضای‌همه کارمی‌کنیم جز برای رضای‌خدا ؛ واسه همینه کارامون برکت نداره .. ان‌شاءالله از حالا هر قدمۍ خواستیم برداریم بگیم آخدا فقط‌و فقط بخاطر لبخندِ خودت!🕊 . . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . رفیقِ آسمون نشین من دستمو بگیر ! . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم می‌گفت ‌‌: دوست دارم انتقام سیلیِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها رو بگیرم . دوست دارم اگر لایق باشم و در امتحانات خدا نمره قبولـے گرفتم، بدنم در راه خدا قطعھ قطعھ شود وَ روحم در جوار خانم فاطمه زهرا آرام گیرد ..! 🌱' . 🖤 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ــــــــــ ـ سلام بر علمدارِکمیل .💚
‌ رفت‌و حتیٰ کسی ازجبهھ نیاورد به‌شهر چفیه و قمقمه‌اش کولھ و پوتینش را .! ء . 🌼°.
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . به هرکجا بروی باز در گلستانـے💐°• . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
ــــــــــ ـ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایـے می‌رفتیم . حوالیِ میدان خراسان ازداخل‌پیاده‌رو باسرعت درحرکت بودیم کھ یک باره ابراهیم سرعت را کم کرد🤷🏻‍♂ برگشتم عقب و گفتم:چی‌شد مگه عجله نداشتی؟ همینطور کھ آرام حرکت می‌کرد به جلویِ من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم ..! برگشتم به‌سمتی كِ ابراهیم اشاره کرد . یک نفر کمی جلوتر از ما در حالِ‌حرکت بود كِ بخاطر معلولیت پایش را روی زمین می‌کشیدوآرام می‌رفت . ابراهیم می‌گفت: اگر ما تندازڪناراو‌رد‌شویم‌دلش‌می‌سوزد که نمی‌تواند مثل ما راه برود . 🚶🏻‍♂ کمی آهسته‌راه برویم تا او ناراحت نشود :)🌱 - ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
. ء . مرا هم جان تویی، هم زندگانی♥️ . .
خیلی از رفقایم را می دیدم کھ به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودندُ دستوراتِ خدا رو زیر پا می گذاشتند ! تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برایِ هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر ازدوستانش شب ها سر کوچھ آتش روشن میکردند و دور آن جمع می شدند و سرُصدایِ آنها مردم را اذیت می کرد . . ابراهیم شب های متوالی کنار آنها می‌نشست و آن ها را راهنمایی می کرد‌ ؛ و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود🌿! [ . ] . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
- رفیق آسمون نشینِ من دستمو بگیر ..
• . ابراهیم می‌گفت : برای رفع گرفتاری با دقت تسبیحاتِ حضرت زهرا سلام‌ الله‌ علیها بخوانید ! 🌱 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . ممنون که هوامو داری داش ابراهیم :) . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . آنها به شهادت رسیدند، اما روحِ آن‌ها مدام در اطرافِ ما می‌چرخید و ما را در مسیر عشق ، راه تلاش برایِ روح‌و قدم‌زدن به سوی خدا رهنمون میکرد. | . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
یاران همه رفتند و در این باغ نماندند ء . بی‌یار خزان است دلم وقتِ بهاران . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم برای این كِ جایگاه و پست و مقامی او را نگیرد ، همه عوامل کبر و غرور رو از خودش دور می‌کرد.وقتی به ابراهیم ماشین تویوتایی می‌دهدند تا با آن ماموریت انجام دهد.ماشین تویوتا را پس می‌دهد تا ماشین مدل‌بالا او را ازمردم‌جدانکندو غرور‌ برایش به جود نیاورد ...! .🌱 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . هزار سال بر آید همان نخستینی ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم هادی محور همه فعالیت‌هایش نماز بود . در سخت‌ترین شرایط ، نمازش را اول وقت می‌خواند ، بیشتر هم به جماعت و در مسجد دیگران را هم به نماز دعوت می‌کرد. یکبار باهم مسجد موسی‌ابن‌جعفر رفتیم ، نگاه کردم به نماز خواندن ابراهیم ، در نماز چشم‌هایش را می‌بست ! بعد از نماز گفتم : چرا چشمت رو تو نماز می‌بندی؟ مکروهه .. گفت : اگر توی نماز با بستن چشم ، توجهت به خدا بیشتر باشد اشکالی ندارد . بعدهاهمین‌مطلب‌را در رساله‌احکام‌خواندم. ² | 🌱 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . چون تو هستی هر آن‌ چیز کھ باید هست ما را . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . تو اتاق نشستھ بود و خلوت کرده بود . آهسته نگاش می‌کردم ، چند دقیقه یک بار سوزن میزد پشت پلک‌هاش!!! برام سوال شده بود ، متوجه من كِ شد رفتم جلو علت کارش رو پرسیدم. گفت چشمی كِ به‌نامحرم بیوفته سزاش اینه. ـــــ ـ . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
عنایت ویژھ به یک دختر که حجابِ کاملی نداشت ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء. به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد کھ تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد :) . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . وَ از تو می‌پرسند : - زیبایی را کجا می‌شود یافت؟! به آنها بگو درچهره‌ی آنان کھ از خُدا حیا می‌کنند !🌼( : | . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ــــــــــ ـ همانان کھ به راه‌ های آسمان آشناترند ؛ تا زمین ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم به‌تنها چیزی كِ فکر نمی‌کرد مادیات بود . می‌گفت روزی را خدا می‌رساند،برکت پول مهم‌است.کاری که برای خدا باشد برکت دارد ! ــــــــــ ـ 🌱°. . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
• مردانِ خدا ، پرده انکار دریدند .. یعنی همه‌جا غیرِ خدا هیچ ندیدند . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . خیلی از رفقایم را می‌دیدم كِ بخاطر دوستانشان از خدا دور شده بودند و دستورات خدا رو زیر پا می‌گذاشتند . تفاوت ابراهیم با بقیه این بود كِ براۍ دوستانش خیلی دل میسوزاند و برای هدایت آنها تلاش می‌کرد. چند نفر از دوستانش شب‌ها سرکوچه‌‌‌آتش‌روشن میکردند و دورآن جمع میشدند و سر وَ صدای آنها مردم‌ را اذیت میکرد . ابراهیم شب‌ هاۍ متوالـے ڪنار آنــها می‌نشست و آن‌ها را راهنمایی‌میکرد، و این کار کم‌کم باعث شد دیگر آنجـا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود! ــــــــــــــــ ـ 🌾 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
ورشکار بود ؛ چهره زیبا و بدن ورزیدھ داشت .. اما همیشه موهایش‌را از ته می‌زد لباس گشاد می‌پوشید! مبادا دچارِ هوای نفس شود :)🌱' ـــــــــــــــــ ـ . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
ـــــ ـ قرار بود صبح زود باهم به جایی برویم. می‌دانستم کار مهمی دارد . اما ابراهیم از من خواست به منزل یکی از سادات محل برویم. تا ظهر وقت ما گرفته شد . نمۍدانستم چـرا ابراهیم به این پیرمرد سید التماس می کند ! ماجرا ازاین قرار بود كِ پسراو سیگار کشیده بود و پدر او را از خانه بیرون کرده بود. حالا ابراهیم آمده بود تا خانوادھ مومن را آشتـے دهد. سرنجام توانست. دل پدر را نرم کند. او برای تمام مردم محل اینگونه بود . یاد ڪلام نورانی خدای‌ابراهیم افتاد: واخفض جناحک للمومنین : پر و بـال عطوفت خـود را براۍ مومنین فرود آر ! [ حجرات/⁸⁸ ] | 🌼 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . نباشم در جهان گر تو نباشی یارِ من ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ساعت‌ها زیر باران مشغول صحبت بود . برای این‌كِ رفیق چاقوکش خود را هدایت کند . دست آخر شغل مناسبۍ برای او هماهنگ کرد و او را مشغول نمود. دوست او رفته رفته تغییر کرد،ازدواج کردو فرد مومنی‌شد. ابراهیم خوشحال‌بود كِ زمینه هدایت یک انسان را فراهم کرده ! اکنون همان شخص از معتمدین محل است . به راستی که ابراهیم مانند پیامبر به هدایت افراد حریص بود ! :)🌼 ـ ــــــ ـ | . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . صبح آن است كِ با یاد شما برخیزم ورنه هرصبح مثال شب تاری دگر است #سلام‌برابراهیم‌جانِ‌ما . 🤍 ˹ @
• . ابراهیم هروقت اسم مادر سادات را به زبان می‌آورد بلافاصله میگفت : سلام الله علیها . یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به‌خواندن اشعاری درمصیبت حضرت زهرا کرد . ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد کھ مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد . روزی کھ از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می‌خواهم روضه حضرت زهرا سلام‌ الله‌علیها بخوانم:)🌿'! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . خدا خودش دستم را در دستِ شهدا گذاشت و این رفاقت آغاز شد ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم بھ هیچ وجه گِرد گناه نمی‌چرخید ! برای همین الگوئـے برای تمام دوستان بود🌱 حتی جایی كِ حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض می‌کرد♥!' هیچ‌وقت از کسی بد نمی‌گفت مگر به قصد اصلاح کردن ، خودش را بھ کار های سخت مشغول می‌کرد و می‌گفت : ـــــــــــــــ ــ برای نَفْس آدم لازم است😉👌🏻 ء. | . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
ابراهیم می‌گفت‌: بیشتر دعواها و مشکلات خانوادگی بخاطر این است ك کسی گذشت ندارد . دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را ندارد ! 🌱'! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ـــــ ـ #رفیق‌آسمون‌نشینِ‌من‌دستموبگیر .🕊 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
‌• . همیشه پیگیر کار دیگران بود تا مشکلاتشون رو حل کنه ؛ بهش گفتم : داش ابراهیم تو که وظیفه‌ای‌نداری‌چراخودتوتودردسرمیندازی؟! گفت: آدم هرکاری از دستش برمیاد باید برای مردم انجام بده : ) 🌸°. . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ء . داری یه رفیق خوب ك تو میدون مینِ گناه دستتو بگیره و نذاره که به گناه بیوفتی؟! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
تو همه رازِ جهان ریختھ در چشم سیاهت ! ـــــ ـ #رفیق‌آسمون‌نشین‌ِمن🌼°. . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . در شب های سرد زمستان بدونِ بالش و زیرانداز می‌خوابید ؛ وقتی اعتراض می‌کردیم ، می‌گفت : باید این بدن را آماده کنم . باید عادت کند کھ روزگار طولانی در خاک بماند ..! | . 🤍 ˹ @komeil3 ˼