🌺به بهانه ششم تیرماه سالروز ترور نافرجام حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی
دستی که انقلاب را بیمه کرد:
ششم تیرماه سالروز ترور نافرجام حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی می باشد روزیکه یاد آور خیانت و جنایت منافقین در این سرزمین است آری چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ روز بود. آقای خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.آقای خامنه ای نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند پس از اقامه نماز ظهر آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند،.آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.سالها از این ماجرا می گذشت در اوايل رهبري آيت الله خامنه اي، شهيد سيد عباس موسوي (دبيرکل سابق حزب الله لبنان) براي ديدار با رهبري و عرض تسليت به پسر امام، مرحوم حجت الاسلام احمدآقا خميني به ايران مي آيد و با سيد احمد آقا ملاقات مي کند و به ايشان تسليت مي گويد.شهيد موسوي در اين ديدار مي گويد: يک روايت هست که مضمونش اين است که پيغمبر اسلام(س) به علي(ع) مي فرمايند که در آخرالزمان يکي از فرزندان من که همنام پيامبر بني اسرائيل است به حق قيام مي کند و ظالم را از کشورش بيرون مي کند و حکومت تشکيل مي دهد و بعد از او فرزند ديگر من از اهل خراسان که همنام علي است صاحب حکومت مي شود و در دست راستش خللي وارد مي شود و پرچم را به صاحب امر مي دهد.تا سيد عباس اين روايت را به سيد احمد آقا گفت، سيد احمد آقا جواب داد: حالا شما اين را گفتيد من هم يک چيز به شما بگويم؛ وقتي روز ششم تير، آقاي خامنه اي ترور شد به من گفتند که اين خبر را به امام بدهيد؛ من ترسيدم که خبر را بگويم براي قلب امام مشکلي پيش بيايد لذا نگفتم. باز بعد از مدتي با ترس رفتم خدمت امام. تا امام مرا ديد فرمود: فکر مي کنيد که من خبر ندارم چه اتفاقي افتاده است. بعد امام به من فرمود: دست راست آقاي خامنه اي چي شد؟ من هم گفتم که دست راست ايشان ديگر کار نمي کند و عصب دست شان از کار افتاده است.حاج احمد آقا افزود: «پس از اينکه اين حرف را زدم ناگهان ديدم امام رو به قبله ايستاد و سه بار فرمود: الحمدلله. من تعجب کردم که چرا امام اين را گفتند اما اظهار ناراحتي نکردند و چيزي نگفتند. من اين ماجرا را نمي دانستم تا موقعي که حديثي که شما (شهيد موسوي) گفتيد خواندم و فهميدم که منظور امام چه بود.الحمد الله ای که امام در آسیب دیدند دست راست آقای خامنه ای فرمودند حکایت از آن دارد که انشاء الله سید خراسانی که در دست راستش خللی می باشد مقدمات حکومت جهانی امام زمان را فراهم خواهد نمود به فضل الهی.
#نشر_خوبی_ها
#جهاد_تبیین
#ثامن32
#هفته_افشاء_حقوق_بشر_آمریکایی
#حجاب_و_عفاف
@komeiyl99