eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
310 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
42 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_لبخند_بهشتی 🦋 نویسنده: میم بانو🌸 قسمت_صد_بیست_یکم بخش_دوم سجاد زیر چشمی نگاهم و میکند و لبخند میزند ، بعد دوباره نگاهش را به مزار شهید میدوزد . خم میشود و کلمه ی شهید سرخ رنگ روی سنگ قبر را آرام اما طولانی میبوسد . سر بلند میکند و نگاهم میکند _بریم ؟ سر تکان میدهم و همزمان بلند میشویم . سجاد انگار چیزی را بیاد می آوردد ، خطاب به من میگوید _یه لحظه صبر کنید الان میام . و بعد سریع از من دور میشود و به سمت ماشین میدود . نگاهم را از سجاد میگیرم و دور تا دور گلزار شهدا میچرخانم ، افراد زیادی در گلزار حضور دارند . دختری با وضع حجاب نا مناسب نظرم را جلب میکند . چنر مزار آن طرف تر با وضع حجاب نامناسبی نشسته و گریه میکند . بخاطر گریه کردنش آرایش روی صورتش ریخته است . با صدای سجاد نگاه از او میگیرم و به سجاد میدوزم . جعبه شیرینی بزرگی به دست گرفته و جعبه ی دیگری به سمتم میگیرد . _لطفا این جعبه رو بگیرید . جعبه را از دستش میگیرم و با تعجب میپرسم +این جعبه ها برای چیه ؟ لبخند مهربانی میزند _امروز تولد صادقه ، میخوام به مناسبت تولدش تو گلزار شیرینی پخش کنم . لبخندی از سر شادی میزنم +چه کار خوبی لبخندش را عمیق تر میکند و درجعبه را باز میکند . همانطور که از من دور میشود میگوید _شما اون سمتو پخش کنید منم این سمتو پخش میکنم . هر وقت پخش کردید و تموم شد دوباره برگردید سر مزار صادق . لبخند عمیقی میزنم و شروع به حرکت میکنم . اول به سمت همان زن بد حجاب میروم . وقتی رو به رویش می ایستم اخم میکند و سریع جبهه میگیرد . لبخندم را پهن تر میکنم و جعبه را پایین می آورم تا بردارد +بفرمایید . بناسبت تولد یکی از شهیدا داریم شیرینی میدیم . گره ابرو هایش را باز میکند . لبخند ملایمی تحویلم میدهد و دماغش را بالا میکشد . همانطور که شیرینی بر میدارد میگوید _دستتون درد نکنه . +خواهش میکنم و بعد از او دور میشوم . کمی که حرکت میکنم سر بر میگردانم و نگاهی به زن بد حجاب می اندازم . موهایش را به زور زیر شال نصف و نیمه اش میچپاند و گازی به شزینی دانمارکی اش میزند . با شادی نگاه از او میگیرم و به یمت بقیه ی افراد حرکت میکنم . بعد از اینکه همه ی شیرینی ها را پخش میکنم دوباره سر مزار شهید صادق محمدی بر میگردم . سجاد دست در جیب سلوارش کرده و با لبخند آمدن من را انتظار میکشد . وقتی کنارش میرم به ماشین اشاره میکند _بریم دیگه سری به نشانه ی تایید نکان میدهم و با هم به سمت ماشین حرکت میکنیم . لبش را با زبان تر میکند _انشالله دفعه ی بعد که ماییم گلزار با ماشین خومدن میایم . بعد من را نگاه میکند 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_لبخند_بهشتی 🦋 نویسنده: میم بانو🌸 قسمت_صد_بیست_یکم بخش_سوم لبش را با زبان تر میکند _انشالله دفعه ی بعد که ماییم گلزار با ماشین خومدن میایم . بعد من را نگاه میکند. از جمع بستن خودم و خودش خوشم می آید . لبخند میزنم +خبریه ؟ سر تکان میدهد و به رو به رو چشن میدوزد _تو جلسه اول خواستگاری گفتم میخوام با پس اندازم ماشین بخرم . خریدم‌ ، انشا الله تا ۲ هفته دیگه تحویل میگیرم . ذوق زده نگاهش میکنم . +اینکه خیلی عالیه سجاد با شادی سر تکان میدهد ، انگار او بیشتر از من خوشحال است . خدا وند تمام درهای رحمت را برایمان باز کرده و مسیر زندگی ام روز به روز هموار تر می‌شود ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ نگاهم را از فنجان قهوه میگیرم و به هستی میدوزم . +هستی یه خبر خوب دارم . لبخند مهربانی میزند و ابرو بالا می اندازد _اتفاقا منم خبر خوب دارم . لبخند ملیحی میرنم +چه خوب پس اول تو خبرتو بگو _حیف که طاقتم تموم شده و گرنه صبر میکردم اول تو بگی و بعد شروع به جست و جو در کیفش میکند . بعد از کمی گشتن بلاخره پاکتی از آن بیرون میکشد و رو به رویم قرار میدهد . به محض دیدن پاکت هم داخل آن را تشخیص میدهم و هم خبر خوب را . پاکتی نباتی رنگ که روی آن پر از گل های برجسته نقره ای رنگ است . دور پاکت هم رمانی نقره ای پیچیده شده و به شکل پاپیون گره زده شده . لبخندم را عمیق تر میکنم و ابتدا رمان و بعد پاکت را باز میکنم کاغذ داخلش را بیرون میکشم . کاغذ هم به رنگ پاکت است و در ابتدای آن با خط نستعلیق نوشته شده 《هستی و امیر حسین》 چشم های خندانم را از نوشته میگیرم و به نگاه منتطزر هستی میدوزم . با محبتی بی ریا میگویم +مبارکه عزیزم ، ایشالا به پای هم میر شید دستش را میان دست هایم میگیرم . لبخندم را جمع میکنم و با تردید میپرسم +واقعا دوستش داری ؟ یه وقت بخاطر فراموش کردن ..... میان حرفم میپرد و با تحکم میگوید _نه اصلا ، خیالت راحت باشه . من دیگه سبحان رو فراموش کردم و الان واقعا عاشقانه دوستش امیر حسین رو دوست دارم . دوباره لبخند میزنم +خدا رو شکر ، نمیدونی چقدر برات خوشحالم ، حالا یه عکس از این داماد خوشبخت نداری نشون من بدی ؟ سر تکان میدهد _چرا اتفاقا درتش را از میان دست هایم بیرون میکشد و موبایلش را بر میدارد ، بعد از کمی جست و جوی صفحه ی آت را مقابل صورتم میگیرد . با دقت به عکس نگاه میکنم . پسری قد بلند با ریش و مو های مشکی پر کلاغی و ۲ چشم درست مشگی که پشت عینک های مستطیلی شکی حبس شده این داماد خوشبخت را توصیف میکند . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش تربيت جواد مجلسي راد، مهدي حسن قمي چند روزي گذشت و حسابي دلداده آقا ابراهيم شديم. به خاطر او مي رفتيم مسجد. يکبار هم ناهار ما را دعوت کرد و كلي با هم صحبت كرديم. بعد از آن هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. اگر يك روز او را نمي ديدم دلم برايش تنگ مي شد. واقعاً ناراحت مي شدم. يک بار با هم رفتيم ورزش باســتاني. خاصه حسابي عاشق اخاق و رفتارش شده بودم. 🍂🍂🍂 او با روش محبت و دوستي ما را به سمت نماز و مسجد كشاند. اواخر مجروحيت ابراهيم بود. مي خواســت برگردد جبهه، يک شب توي كوچه نشســته بوديم، براي من از بچه هاي ســيزده، چهارده ساله در عمليات فتح المبين مي گفت. همينطور صحبت مي كرد تا اينکه با يک جمله حرفش را زد: آن ها با اينکه ســن و هيکلشــان از تو کوچکتر بود ولي با توکل به خدا چه حماســه هائي آفريدند. تو هم اينجا نشسته اي و چشمت به آسمانه که کفترهات چه مي کنند!! فرداي آن روز همه كبوترها را رد کردم. 🍂🍂🍂 بعد هم عازم جبهه شدم. از آن ماجرا ســال ها گذشــت. حالا که کارشناس مســائل آموزشي هستم مي فهمم که ابراهيم چقدر دقيق و صحيح کار تربيتي خودش را انجام مي داد. او چــه زيبا امر به معروف و نهي از منكرمي کــرد. ابراهيم آنقدر زيبا عمل مي کرد کــه الگوئي براي مدعيان امر تربيت بــود. آن هم در زماني كه هيچ حرفي از روش هاي تربيتي نبود. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽قدرت نظام بایستی جلوی فحشا و فساد را بگیرد 🔻با شیوع منکرات ، با تظاهر به منکرات باید مقابله کرد 🔻اسلام مرتکب منکر را نصیحت می‌کند، هدایت می‌کند، اما حد هم برای او می‌گذارد 🔻با صرف زبان، با صرف توصیه، نمی‌شود کاری کرد 🔻قدرت نظام بایستی جلوی فساد و فحشا را بگیرید 📆۸۰/۰۵/۱۱ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر حکمرانی آمریکا، مرگ بر تفکر آمریکایی، و مرگ بر سبک زندگی آمریکایی. پ‌ن: شعار گام دومی امسال خواهد بود انشاالله https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
مازندران شهرستان بهشهر روستای موشکی کیاسر پخش کباب برای سالگرد انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🔺🔻هک شدن تلوبیون در حالی که مراسم چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از شبکه خبر در حال پخش بود در میانه سخنرانی رئیس‌جمهور این شبکه برای لحظاتی هک شد قطعا هک نیست و خرابکاری داخلی ست یک سال از دولت انقلابی گذشته هنوز اشباه الرجال روی کارند https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
📘کتاب گویای « » روایتگر گوشه‌ای از زندگی است؛ شهیدی که زندگی کردن در راه خدا و حرکت در راهش را، نشانه یک انسان «متقی» می‌داند. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8