eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
296 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
49 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
معجزه اذان سلام بر ابراهیم ✋ حسين الله کرم در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاماً روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بي سيم بودم. يكدفعه يكي از بچه ها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مي يان! با تعجب گفتم:كجا هســتند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما مي آمدند. فوري گفتم: بچه ها مسلح بايستيد، شايد اين حُقه باشه! لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آن ها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند .🥀🥀🥀🥀 من هم از اينكه در اين محور از عراقي ها اسير گرفتيم خوشحال شدم. با خودم فكركردم که حتماً حمله خوب بچه ها و اجراي آتش باعث ترس عراقي ها و اســارت آن ها شــده. بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر. يكي از بچه ها كه عربي بلد بود را صدا كردم. 🥀🥀🥀🥀 مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفي كرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم. پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الان هيچي!! چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟ گفت: چون نمي خواستند تسليم شوند. 🥀🥀🥀🥀 تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟! فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اين المؤذن؟! اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كرد و مترجم سريع ترجمه مي كرد: به ما گفته بودند شــما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسام به ايران حمله مي کنيم و با ايراني ها مي جنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم. 🥀🥀🥀🥀 ما وقتي مي ديديم فرماندهان عراقي مشــروب مي خورند و اهل نماز نيســتند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شــنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان مي گفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت مي جنگي. 🥀🥀🥀🥀 نكند مثل ماجراي كربلا ... ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نمي داد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من مي خواهم تسليم ايراني ها شوم. هركس مي خواهد با من بيايد گوشه ای از زندگی سراسر https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
✨﷽✨ 🔰روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم ♦️پنج‌شنبه(۹۸/۱۰/۱۲) - دمشق ساعت ۷ صبح ✍️با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم،هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. ساعت ۷:۴۵ صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند. ساعت ۸ صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... ساعت ۱۱:۴۰ ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! ساعت ۳ عصر حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خودرویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... ساعت حدود ۹ شب حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت:میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. «در آن نوشته بود مرا پاکیزه بپذیر» https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
📘کتاب گویای « » روایتگر بخشی از زندگی یکی دیگر از فرزندان رشید این مرز و بوم است. « » که مردانه و عاشقانه پا در مسیر دفاع از میهنش نهاد و سرانجام در این راه، شهد شیرین شهادت را نوشید. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
❇️ پاسداران آگاهانه انتخاب می کنند شجاعانه می جنگند، غریبانه زندگی میکنند ومظلومانه میشوند وبی شرمانه موردتوهین قرار میگیرند ره 🌹پاس میداریم مقام شهدای مظلوم سپاه پاسداران را ♥️ مْ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👇 . 🌷روایت یکی از همرزمان ش.هید جواد الله کرمی : . در یکی از مناطق درگیریها شدید بود و چون داخل مردم بودند نمیشد به آن منطقه یورش برد، تصمیم بر آن شد که محاص.ره تنگ تر شود و با کنترل بیشتر تروریس.تها، خودشان تسلیم شوند ،تا بتوان با هزینه کمتری آنها را شکست داد بعد از دو روز گزارش دادند که یک تانکر درحال نزدیک شدن به منطقه محاص.ره شده است همه چیز آماده شد و با ضد زره داشتیم نشونه میرفتیم تا آن مورد هدف قراردهیم آقا جواد گفت تانکر چی هست بادوربینهای دقیق نگاه کردیم و دیدیم گفتیم ماشینه تانکر آبه از بغلش آب میزنه بیرون آقا جواد گفت نه به هیچ عنوان نزنید گفتیم اگه تروریس.تها آب بخورن دوباره جون میگیرن و قوت میگیرن معلوم نیست بعدش چی بشه گفتن فرق ما با آنها همینه ما با آب با اونها مقابله نمکنیم گفت ما امام حسین علیه السلام و داریم پیرو امام حسینیم آب بخورن بعد ما حمله میکنیم و بعد در آن حمله رزم.ندگان مقاوم.ت آن منطقه را آزاد کردند و هم سالم ماند. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
شب ِ قدر ، امضاء میشود شهادتنــامه ها ... جایی میان آسمــان برایم دست و پا کنید...🤲🏻 امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود... __سال بعد این ایام یک عده را به نام می‌شناسند همان هایی‌ ڪه می‌دانستند چگونه بخواهند و بگیرند.. 💢 آرزویم را شهادت می نویسم . الهی الحقنا بالشهدا والصالحین 🤲🏻 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🔴 قاعده در دنیا بر ترك است... براے رشد ڪردن، ناگزیر از ترك هستی... ●گاهي گناهۍ... ●گاهی نگاهۍ... ●و گاهی حتۍعبادتۍ ممزوج با حب نفس... ♨️ و وقتی به جایے رسیدے ڪه علاقه تمام تعلقات مادے و یا ب ظاهر معنویت را بریدے... آن وقتست ڪه... ""میشوے... ❤️ شهدا رو یاد ڪنید باذڪر https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خدا یک مسجد نمی توانیم برویم. زن دستش در دست شوهرش است؛ نافش بیرون! من اگر زنده بود این وضع را تحمل نمی کرد و . ما اینها را نمی بخشیم. ما گرانی و نداری را تحمل می کنیم اما را تحمل نمی کنیم. https://eitaa.com/komitebanovanrazma
🔸جوان فداکار و انقلابی 🔍 مروری بر ویژگی‌های مصطفی براساس متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «سرباز روز نهم» و «اسم تو مصطفاست» اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج https://eitaa.com/komitebanovanrazma
🔰اینفوگرافیک | ۱۱ شهریور، سالروز شهادت «شهید محمود کاوه» 🌀سیر تکاملی شهید کاوه از طلبگی تا فرماندهی لشکر https://eitaa.com/komitebanovanrazma
درسالروز تاسیس سپاه به دنیا آمد... سپاهی شد... و رفت که با سپاه صاحب الزمان برگردد.. :) ❤️حسین جان تولدت مبارک❤️ 😍🌷🍃