eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
319 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
39 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
09 Mostanade Soti Shonood .mp3
16.73M
🔈 📣 جلسه از ۳۲ جلسه * گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔸ادامه داستان ... 🔹 حتما این فایل صوتی رو امروز گوش کنید و برای عزیزان تون هم ارسال کنید . 🔸حتی اگر قبلاً گوش کردید، پیشنهاد میکنم که دوباره گوش کنید.🌹 🔴 ارسال این فایل صدقه جاریه است. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
»»» آیه ی روز : ********** هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىَ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ حشر-24 او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری (بی‌نظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می‌گویند؛ و او عزیز و حکیم است! ********** نکته ها: «بارئ» به معناى پدید آورنده اى است كه پدیده هایش از یكدیگر متمایز و متفاوت باشند. این تنها سوره اى است كه آغاز و پایانش با تسبیح الهى است. «سبّح للّه... یسبّح له...» آیه اول آن سخن از عزّت و حكمت است و آیه آخر آن با عزیز حكیم پایان یافت. ********** پیام ها: - خداوند، آفریننده اى است كه در آفرینش مخلوقاتش، از كسى یا جایى الگوبردارى نكرده است، بلكه خود، صورت بخش پدیده هاست. «الخالق البارى ء المصوّر» - كسى كه تمام كمالات را داراست، سزاوار تسبیح همه هستى است. «له الاسماء الحسنى یسبّح له...» - تسبیح موجودات، نشانه نوعى علم و شعور در هستى است. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - تسبیح موجودات، تذكّرى به انسان هایى است كه اهل تسبیح نیستند. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - قدرت خداوند همراه با حكمت است نه ستم و تجاوز. «هو العزیز الحكیم» ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت 3 از سردی آب زبونم قفل شده بود امیر : به به ،آیه خانم ،جیگرت حال اومد نه رفتم سمت شیر آب که دیدم شینگ و از آب جدا کرده ،شیلنگ و دوباره وصل کردم شیر آب و تا آخر باز کردم و دویدم سمت امیر که یه دفعه امیر پشت رضا قایم شد و منم شیلنگ و گرفتم سمتش بیچاره مثل چوب خشک شده بود از سردی آب از خجالت شیلنگ از دستم افتاد - ببخشید ،حواسم نبود ( رضا هم یه لبخندی زد ) :اشکال نداره مامان: وای خدا مرگم بده ، من گفتم بیاین فرش بشورین ،نه خودتونو با گفتن حرف مامان ،همه مون خندیدم معصومه هم به ما ملحق شد و فرش و اخر شستیم امیر و رضا هم روی دیوار آویزون کردنش من که دیگه از سرما داشتم یخ میزدم رفتم توی خونه یه دوش آب گرم گرفتم ، از حمام که اومدم بیرون هنوز فکر میکردم موهام بوی برف میدن... لباسامو عوض کردم ،پرده اتاقمو کنار زدیم دیدم ،رضا و معصومه هم رفتن روی تخت دراز کشیدم چشمامو بستم که بعد از چند دقیقه گوشیم زنگ خورد به صفحه گوشی نگاه کردم ،سارا بود - سلام سارا: سلام و درد ،معلوم هست کجایی ؟ - بسم الله، چی شده؟ سارا: از صبح صد بار زنگ زدم ،کجا بودی؟ - آخ ببخشید ،دستم بند بود ،چیکار داشتی حالا که صد بار زنگ زدی؟ سارا: میخواستم بگم یادت نره فرمای بچه ها رو به همراه مقاله فردا بیاری - خوب اینو که خودم میدونستم ،آی کیو سارا: میدونم میدونی،ولی از اونجایی که خانم حواس پرتن ،گفتم دوباره تاکید کنم ،چون فردا آقای سهرابی لازمشون داره ،اگه فردا تحویل ندم پوستمو میکنه - نترس بابا پوستتو کند مثل مار دوباره پوست میندازی سارا: دیونه ،مار خودتی - کاری نداری ،میخوام بخوابم سارا: عع چه زود ،صدای اقا رضا رو شنیدی میخوای بخوابی ؟ - بی مزه سارا: وااا مگه دروغ میگم تو تا صداشو نشنوی که خوابت نمیبره - الان که سر شبه ،اخر شب صداشو میشنوم سارا : آخیی ،یه موقع خوابت نبره - نه خیالت راحت سارا: آیه میدونی به جای آقای کریمی قراره یه استاده دیگه بیاد - عع کی هست سارا: نمیدونم،فعلا که شنیدم فردا قراره بیاد - خوب بلاخره بعد سه هفته یکی و پیدا کردن سارا: اره ،خدا کنه مثل کریمی باحال باشه - امید وارم سارا: باشه مزاحمت نمیشم ،برو یه کم بخواب - باشه ،میبوسمت ،بای سارا : بای بای 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت4 رضا پسر عمومه،خونشون جفته خونه ماست ،از بچگی همیشه با هم بودیم یا عموم اینا خونه ما بودن یا ما خونه اونا یعنی من و امیر و معصومه و رضا ،اینقدر با هم خوب بودیم که هیچ وقت واسه بازی کردن ،به کوچه نمیرفتیم همیشه هم تو بازی منو معصومه جر میزدیمو ازشون کولی میگرفتیم... تا وقتی که به سن تکلیف رسیدم به خاطر حرفای بابا و مامان کم کم بازی هامون کمتر شد رضا هم کمتر، باهام بازی میکرد از همون بچگی ،عمو و زن عمو میگفتن این آیه و رضا مال همن تا جایی که کل فامیل میدونستن این خبر و بابا و مامان هم میخندیدن و چیزی نمیگفتن روز ها که سپری میشد نمیدونم به خاطر حرفاهای دیگران بود که یه حسی به رضا پیدا کردم یا اینکه واقعا خودم عاشقش شدم رضا قلب مهربونی داشت و عاشق هیئت و مداحی خوندن بود از پنجره اتاقم ،حیاط عمو اینا پیدا بود هر شب منتظر رضا بودم که از هیئت برگرده و بشینه روی تخت داخل حیاطشون و شروع کنه به خوندن مداحی با گوش دادن به صداش آروم میشدم تو فکرو خیال بودم که با صدای وحشتناکی از روی تختم بلند شدم دستمو گذاشته بودم روی قلبم ،تپش های قلبمو احساس میکردم امیر تو دستش یه شیپور بود و با دیدن قیافه من میخندید چشمم به دمپایی گوشه اتاقم افتاد دویدم ،دمپایی رو برداشم و دنبالش کردم - امیر میکشمت ،دیونه زنجیری امیر دور میز ناهار خوری داخل سالن میدویید منم پشت سرس - پسره بد بخت ،الان وقت زن گرفتنته ،با این دیونه بازیات اون دختره بیچاره یه روزم تحملت نمیکنه امیر: از خدا شم باشه ،پسره به این خوبی نصیبش شده دمپایی رو پرت کردم سمتش ،جا خالی داد خورد به سر مامان مامان بیچاره هم از ترس ،شیش متر پرید هوا - آخ ،خدا چیکارت کنه امیر مامان با چهره عصبانی اومد سمتمون امیردر حالی که نیشش تا بنا گوشش باز بود انگشت اشاره شو گرفت سمت من : مامان جان کاره من نبود،کاره این دختر دسته گلت بود - مامان ،به خدا از عمد نبود،همش تقصیر این امیره مامان : الان نمیدونم ،باید غصه بخورم که کی میاد تو رو میگیره یا اینکه غصه بخورم کی به این خرس قطبی زن میده با شنیدن حرفش خندم گرفت امیر : عه مامان مامان: مامان و درد ، دیونه شدم از دست شما دوتا ،مثل موش و گربه یا تو دنبال آیه ای ،،یا آیه دنبال تو ، با حرفای مامان ،تو خونه سکوت برقرار شد حتی موقعی هم که بابا اومد خونه ،با دیدن مودب بودن من و امیر ،تعجب کرده بود.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجات مردم و نعمت خدا جمعي از دوستان شهيد شــخصي به ســراغ ابراهيم آمده بود. قباً آبدارچي بوده و حالا بيکار شده بود. تقاضاي کمک مالي داشت. ابراهيم به جاي کمک مالي، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبي را براي او مهيا کرد. او براي حل مشکل مردم هر کاري که مي توانست انجام مي داد. اگر هم خودش نمي توانست به سراغ دوستانش مي رفت. از آن ها کمکمي گرفت. اما در اين کار يک موضوع را رعايت مي کرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروري نکند. 💓💓💓 ابراهيم هميشه به دوستانش مي گفت: قبل از اينکه آدم محتاج به شما رو بياندازد و دستش را دراز كند. شما مشكلش را بر طرف کنيد. او هر يک از رفقا که گرفتاري داشت، يا هر کسي را حدس مي زد مشکل مالي داشته باشد کمک مي کرد. آن هم مخفيانه، قبل از اينکه طرف مقابل حرفي بزند. بعد مي گفت: من فعاً احتياجي ندارم. اين را هم به شما قرض مي دهم. هر وقت داشتي برگردان. اين پول قرض الحسنه است. ابراهيم هيچ حسابي روي اين پول ها نمي کرد. او در اين کمک ها به آبروي افراد خيلي توجه مي کرد. هميشــه طوري برخــورد مي کرد که طرف مقابل شرمنده نشود. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🔹 اولی بعنوان برانداز ماه ها در بازداشت نظام بوده و با ناخن بلند راهی خونه ش میشه ( آرمیتا عباسی ) 🔹دومی بعنوان جوان انقلابی فقط چند دقیقه در محاصره براندازان کثافت قرار میگیره ( آرمان علی وردی 🥀) 🔹🔹به کدوم طرف میخوره دختران معصوم مدارس رو مسموم کنند؟ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل ۲۲ عده ي زيادي در اطراف ســاختمان هاي پیش ســاخته و پلیس راه خرمشهر جمع شــده بودند. بیشترشــان مردم عــادي بودند که براي نبــرد تن به تن با عراقي ها داوطلب شــده بودند. فقط چند نفر ســلاح داشــتند. بقیه ي مردم با کوکتل مولوتف و چوب و چماق و قمه آماده ي نبرد بودند. بهنــام ديد که مردم هراســي از توپ و تانك عراقي هــا ندارند. هرچه محمد جهــان آرا اصرار کــرد که فقط افراد مســلح بمانند و بقیه برونــد، مردم گوش ندادند: «مگر خون ما سرخ تر از خون شماست؟» «من با همین چماق، گردن بیست تا عراقي را خرد مي کنم.» «اين قمه را تیز کرده ام براي چنین روزي. پدر آن عراقي را که جلوم ســبز شود، درمي آورم.»جهان آرا کوتاه آمد. سفارش آنها را به محمد نوراني کرد و گفت: «مســئولیت و فرماندهي اينها با تو. اين محور دســت توست. نگذار عراقي ها جلو بیايند.» نوراني نیروها را سازماندهي کرد. «برادراني که سلاح دارند، بیايند گاراژ ديزل آباد.» در گاراژ ديــزل آبــاد، محمد نوراني آنها را در گروه هاي پانزده نفره تقســیم کرد و در هر گروه، چهار پاسدار با تجربه گذاشت. قرار شد آنها به نوبت، پشت خط راه آهن نگهباني بدهند. بقیه ي افراد را هم در محل هاي مناسب چید. مقر فرماندهي هم دفتر شــرکت ســاختمان هاي پیش ساخته شد. بهنام حالا پیك نوراني بود و پیام هاي او و گروه ها را رد و بدل مي کرد. 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
سلام فرمانده 2.mp3
18.07M
📣 صوت کامل سلام فرمانده ۲ (فرمانده سلام✋) 🔅 من سربازتم، دیدی دنیارو برات بهم زدم مثل شیخ احمد کافی فقط از تو دم زدم... 📣 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🔹بعد از گزارش صداوسیما در‌مورد بمب بدبو و مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان، این کالا روی دیجی کالا غیر فعال شد ✍آدرس غلط
این عکس نمونه کاملی‌ست که نشان می‌دهد چرا جمهوری اسلامی ایران با وجود تحریم‌های گسترده علیه آنها نمی‌خواهد از استقلال و آزادی خود دست بکشد، آنها به این عکس و نتیجه امروز اکراین نگاه می‌کنند، رئیس جمهور خجالت زده، مردم ناامید اکراین و آینده نامعلوم کشورشان به آنها نگاه می‌کنند و میگویند..... ✍ سید حسینی https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دلنوشته سردار حاج قاسم سلیمانی: اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم. هرگز نمیخواستم نظامی شوم. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم. 🔹من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتم برای ایستادن در مقابل آدم‌کشان است نه برای آدم کشتن... https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🔷«» از جمله تیزپروازان ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع‌مقدس بود؛ کتاب گویای «»، روایتگر بخشی از رشادت های این شهید بزرگوار، در دوران جنگ تحمیلی است. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱خیال سیر جمالت، طواف حُسن خداست... ندیده هم، مه رویت، چراغ دیده ماست... 🌱قسم به صبح ظهور و به لحظه فرجت... که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست... 🤲 ارواحنا فداه ♥️ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
10 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
17.28M
🔈 📣 جلسه از ۳۲ جلسه * گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔸ادامه داستان ... 🔹 حتما این فایل صوتی رو امروز گوش کنید و برای عزیزان تون هم ارسال کنید . 🔸حتی اگر قبلاً گوش کردید، پیشنهاد میکنم که دوباره گوش کنید.🌹 🔴 ارسال این فایل صدقه جاریه است. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
»»» آیه ی روز : ********** وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ آل عمران-131 و از آتشی بپرهیزید که برای کافران آماده شده است! ********** پیام ها: - رباخوارى یك نوع كفر است. «لا تأكلوا الربا... اعدّت للكافرین» - مسلمان رباخوار، همان عذابى را مى بیند كه براى كافر فراهم شده است. «اعدّت للكافرین» - دوزخ، براى كافران فراهم شده و اگر مسلمانانى گرفتار آن شوند، بخاطر تشابه عملى آنان با كفّار است. «اعدّت للكافرین» - دوزخ هم اكنون موجود است. «اعدّت للكافرین» همانگونه كه بهشت براى نیكوكاران آماده است. «و أزلفت الجنّة للمتّقین»[147] ----- 147) شعراء، 90. ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8