هدایت شده از خادمین امام حسنی
⭕️ روز نگار خادمی
( خدمت به زائران راهیان نور شمالغرب شهر بانه )
5⃣ روز پنجم :
امروز بنا دارم از یکی از نعمات الهی که از مام میهن دفاع میکرده و میکند بنویسم ؛
غرب ایران ، دژی مستحکم و طبیعی دارد ،
که در سالیان دراز و طول ادوار حافظ و جان پناهی برای تمامیت ارضی ایران بوده است ؛
دژی از جنس ، سنگ و خاک ؛
#زاگرس !!!
بله ،
رشته کوهی بلند ، با سینه ای ستبر که سالیان سال است ، نماد غرور ملت ایرانی است و میشود این را از #فرهاد_تراش و کتیبه #بیستون و مجسمه منتسب به #هرکول و دها نماد تاریخی دیگر فهمید .
زاگرس از دیرباز به عنوان سدی در برابر حملات بیگانگان و ددمنشان ، توسط غیور مردان ایرانی ، استفاده شده ؛
تراژدی داستان شیرین و تلخِ #آریو_برزن ، سردار ایرانی که در تنگه ای در منتها الیه جنوبی این کوه های بلند با مهاجمان روبرو شد و آنها را متوقف کرد ، از یادها هیچ گاه نخواهد رفت ؛
داستان آریو برزن ، در آخر با #خیانت یک #خائن وطن فروش به شکست انجامید ؛
اما در داستانی دیگر ،
و باز همان اروپائیان ، دوهزار و سیصد و بیست و هشت سال بعد ، اینبار با اجیر کردن مزدورانی از داخل ایران ، به نام جعلی #مجاهخدان_خلق ، مجددا قصد فتح کشور عزیزمان کردند و در طراحی های خودشان ، امید فتح سه روزه پایتخت ایران ، یعنی تهران را داشتند ؛
و اینبار هم باز مجتهدانی دلیر از همین میهن شریف ، و باز در یکی از تنگه های همین رشته کوه های بلند ، یعنی زاگرس ، به مقابله با خائنین به خلق پرداختند .
خائنینی که از هیچ ظلمی به مردم فروگذار نکردند ،
از کشتار های دسته جمعی ،
از زنده سوزی های بیگناهان ،
قتل عام مجروحان و کادر درمان ،
و پاره کردن شکم زنان و شرط بندی بر سر جنسیت جنین ها .
نام بلند این عملیات موفق و کوبنده ، #مرصاد شد و مرصاد در حقیقت ، پایان کار این خائنین بود ؛
مرصاد یادآور رشادت های شهید عزیز #صیاد_شیرازی شد و یاد او همچون یاد تمام مدافعان میهن در ذهن و جان ما ماندگار شد ؛
و زاگرس ، سالهاست که یادمان این رشادت ها را در تنگه #چهارزبر در آغوش کشیده ...
📝 نویسنده: خادم الشهداء امام حسنی
١٤٠٣/٠٥/٠٦
#مرصاد
#زاگرس
#صیاد_شیرازی
#سنگر_فرهنگی
#خادمین_امام_حسنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام
هدایت شده از خادمین امام حسنی
┈┅ا✾﷽✾ا┅┈
⭕ سفرنامه اربعین ١٤٠۳
شماره: 3⃣
اگر یادتان باشد ، در روزنگار خادمی غرب ، شماره پنجم ، از #چارزبر گفتیم ؛ چارزبر ، مکانی که لشگر حق با انبوه نفاق روبرو شد و خیالات خام دژخیمان تحت سلطه غرب ، خوراک بالگرد های صیادان شد .
از قم خارج شدیم ، و شهر به شهر به سمت معشوق در خیلی عشاق عبور کردیم ؛ چقدر عجیب بود که تقریبا هر نیم ساعت یک موکب بین راهی میدیدم و در موج اشتیاق به خدمت جوانان هر موکب غرق شدیم و با مهرورزی های آنها شرمنده کرامت و مهمان نوازی اربابمان شدیم .
از اراک و نهاوند و ملایر و شهرهای دیگر گذشتیم و به شهر صحنه رسیدیم ، در صحنه متوقف شدیم برای نماز و امام جمعه در بین خادمین در حال پذیرایی بود و از ما دعوت کرد برای بیتوته شب مهمان شهر او باشیم . ماندیم و صبح راهی شدیم .
در گرگ و میش صبح بود که در حرکت بین کوه ها جنگل های بلوط ، به یک تنگه رسیدیم ، تنگه ای پر رمز و راز و پر از داستان ؛ چارزبر !!!
نمیدانم چه چیزی پشت صحنه این اتفاقات اخیر است ، که انقدر یاد شهدای غرب در زندگی من جاری میشود . علی ای حال در تنگه مرصاد بودیم ، دره ای که اکنون پر بود از زائران حسینی و خادمینی که در تکاپویی شدید در حال محیا کردن صبحانه و چای بودند ؛ جمعیت زوار به قدری بود که نه تنها حسینیه و مکانی که با شید مسقف شده بود ، بلکه تمام راهرو ها و سنگ فرش های اطراف پر شده بود از زائرانی که در حال استراحت بودند ، اما این که دیگران در حال استراحت بودند ، ما را از شنیدن روایت گری محروم نکرد .
تنگه ای که روزگاری پر شده بود از ذهن های کثیف حیوان صفت ، حالا پر بود از عاشقان و زائران حسینی و مریدان مکتب خمینی ؛ جاده ای که روزی پر بود از تانک ها و ماشین ها و ادوات دشمنان ددمنش ، امروز پر شده بود از ماشین هایی که هرکدام در حال حمل زوار اربعین و جان نثاران مکتب عاشورا هستند ؛ مسیری که روزی در آن تنها پذیرایی محیا شده برای نوکران اباعبدالله تیر و سرب و باروت بود ، حالا پر بود از چای و اطعمه و اشربه و محبت ، که با اشتیاق و بی منت به مردم عرضه میشد ، نه تنها بی منت ، که حتی با خجالت ، خجالت از کاستی ها و کم بود ها ...
[ #مرصاد و #صیاد ، هر دو کلمه به اندازه ای فرای معنای لفظی و ترجمه شخصی ، بار و مفهومی سنگین را به دوش میکشند ، که باید در زمان و مکانی درخور خودشان ، آنها را موضوع نگاشته های خود کنیم ... ]
چه تغییری !!
چه تحولی !!
کمی که عمیق شوید ، میبینید که دنیای کنونی ما ، با تمام وجود ، و با همه سرعت به سمت جهانی شدن محبت امام حسین پیش میرود و حسین هدفی جز احیاء دین جدش نداشت ؛
دیری نخواهد پایید که پرچم محترم شرع مقدس را به دست نماینده شارع مقدس ، محتز بر تارک جهان سرد و بی روحمان خواهیم دید و در همان لحظه گرمای رحمت الهی مثل خونی که به رگ ها جاری میشود ، باز دنیای ما را احیاء خواهد کرد و همه دنیا سرنوشتی مشابه حالا و این روزهای چارزبر خواهد داشت ...
این سنت الهیست ؛
و خداوند اراده که که مستضعفین را در همین دنیا مکانی جلیلی دهد !!
ما اینجاییم ،
مرز خسروی ،
یکی از میقات های حج اربعین !!
یا رب ما را محروم از وصال مکن ...
📝 نویسنده: خادم الشهداء امام حسنی
١٤٠٣/٠٥/٣٠
#چارزبر
#مرصاد
#اشتیاق
#سنگر_فرهنگی 🪖
#خادمین_امام_حسنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام