eitaa logo
امام رضا علیه السلام
102 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
746 ویدیو
129 فایل
🇮🇷Stable Iran این کانال برای اطلاعات و برنامه های بسیج روستای کندلان میباشد💛 نظرات و انتقادات فرمایش رهبر انقلاب درباره فضای مجازی= فضای مجازی میتواند ابزاری برای زدن مشت بر دهان دشمن باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔊خاطره راننده تاکسی فرودگاه کرمان از شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 🎐 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 l 🔸امنیت منطقه که سپرده شد به فرمانده سلیمانی،حساب کار دست اشرار آمد؛خیلی هایشان آمدند زیر پرچم جمهوری اسلامی.مانده بود باندی که سرکرده شان خیلی قادر بود؛ حدود چهل پنجاه نفر برایش کار میکردند.می خواستند با خرابکاری هایشان جاده را ناامن کنند به اسم جمهوری اسلامی. نه ژاندارمری حرفشان شده بود،نه بچه های کمیته.فکر میکردند این بار هم مثل دفعه های قبل چند نفر را سر می بُرند،بقیه هم عقب نشینی می کنند؛اما حاجی آدمی نبود که کم بیاورد.هفت شبانه روز نقطه به نقطه ی روستا گشتیم تا گیرشان آوردیم. وقتی دیدند از آسمان و زمین محاصره شده اند،چادر رهایشان را پوشیدندوفرار کردند.ما خیال عقب نشینی نداشتیم؛دو روز درگیر بودیم. آخر سر خودش داوطلب شد تسلیم شود.پنج پاسدار گروگان گذاشتیم بیاید کرمان با حاج قاسم صحبت کند. نمیدانم در اتاق جلسات چه گذشت که طرف وقتی آمد بیرون،زار زار گریه میکرد.پرسیدم:《چیزی شده؟اتفاقی افتاده ؟》گفت:《الان این مرد منو گرفته بذارید اگر کشته میشم به دست این مرد کشته بشم که افتخاری برام باشه .》 حاجی این بار از در رافت وارد شد و طرف را تامین داد.کارهایش که راست و ریس شد،فرستادم مشهد.میخواست امام رضا(ع)واسطه شود برای پذیرش توبه آن بنده خدا. دراین مدت ،هم برای روستایشان تلمبه آب برد هم زمین کشاورزی بهشون داد.مشهدی وقتی برگشت ،چسبید به کار و کشاورزی.دیگر پاک شده بود و مثل طفلی که تازه از مادر زاده میشود. 🔹راوی : ابراهیم شهریاری 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 l 🔸سفره‌ی بزرگی پهن می‌کنند، از این سر حسینیه تا آن سر. نیروهای افغانستانی، ایرانی و پاکستانی نشسته‌اند کنار هم، جمعشان وقتی جمع می‌شود که فرمانده هم می‌آید و با آنها هم غذا می‌شود. دست همه توی یک سفره می‌رود، از فرمانده گرفته تا نیروهای بسیجی. فرمانده سلیمانی ترجیح می‌دهد غذایش را کنار نیروهایش نوش جان کند تا اینکه سر سفره‌ی رنگین و خلوتی بنشیند. یک سینی گذاشته بودیم وسط، حلقه زده بودیم دورش. داشتیم جمعیتی غذا می‌خوردیم که حاجی سلیمانی هم آمد. جا باز کردیم نشست. لقمه به لقمه با ما از همان سینی غذا برداشت و خورد، کنار سینی یک بطری کوچک آب معدنی بود. تا نیمه آب داشت. بطری را برداشت. درش را باز کرد و تا جرعه آخر خورد. انگار نه انگار که یکی قبلاً از آن خورده. ما رزمنده عراقی بودیم حاجی هم فرمانده ایرانی‌مان، همه کنار هم یک نوع غذا خوردیم؛ عرب و عجم، رزمنده و فرمانده. 🔹 . منبع: کتاب سلیمانی عزیز صفحه 70. 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم