eitaa logo
کنشگران
231 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
509 فایل
@Mojtabatabesh1371 جهت انتقاد ، پیشنهاد و ارتباط بیشتر در خدمتم
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه اینترنتی چهارراه-۳.mp3
28.85M
🔻مصاحبه با موضوع: قدرت رسمی و نامحرمان؛ اراده‌ی خالص‌سازی -۳ https://youtu.be/ZvXywnlFIWs?si=sf1IFLK-cXxV0R4R https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🖇 تعلیقه: [یکم]. تصوّر کنید در سال‌های ۱۳۶۸_۱۳۷۲، آوینی در مجلۀ سوره مقاله می‌نوشت و هاشمی‌رفسنجانی را به صورت غیرمستقیم، متهم می‌کرد که به دلیل گرایش به «توسعه» و «تکنوکراسی»، از انقلاب فاصله گرفته است. هاشمی‌رفسنجانی‌ای که سال‌ها طعم زندان و شکنجه را چشیده بود و اینک در برابر جریان چپ مذهبی نیز بود. حتی رهبر انقلاب نیز به دلیل ملاحظاتی، بیش‌وکم از دولت دفاع می‌کرد. در این دوره، به آوینی اعتراض می‌شد که مواضعش در اثر تنگ‌نظری است و آب به آسیاب دشمن می‌ریزد و انشقاق و تضاد می‌آفریند. در نهایت نیز فشارهای دولت سازندگی، او را از سوره راند. [دوّم]. می‌خواهم بگویم اسیر «سوابق آدم‌ها» و «مرزسازی‌های سیاسی» نشوید و مستقل، فکر کنید. انقلابی، «معیارهای معرفتی» را در نظر می‌گیرد و نه «خط‌کشی‌های سیاسی» را. من، از دریچۀ «فکر» و «هویّت» تحلیل می‌کنم و نمی‌گویم هر کسی جزو جبهۀ اصلاحات نبود، مطلوب است. ماهیّت انقلاب، تعارف‌بردار نیست و نمی‌شود التقاط را ندید و حمل‌برصحت کرد. باید بر اساس «مکتب» و «هویّت» و «اصالت»، قضاوت کرد و نه «جناح» و «قدرت» و «نفع». از تقسیم‌بندی‌های سیاسی خارج شوید و بنگرید چه کسی به بنیان‌های انقلاب، وفادراتر است. اگر این‌گونه تحلیل کنیم، درمی‌یابیم که تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی، «تفاوت ایدئولوژیک» با اصلاح‌طلبان ندارند و اختلاف‌شان بر سرِ قدرت است نه حقیقت. وقت «انتخابات» که فرامی‌رسد، وجه انقلابی‌شان را به ما می‌فروشند، اما وقت «سیاست‌گذاری»، در همان مدار لیبرال-تکنوکراتیکِ اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرند. [سوّم]. ما با تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی در «جبهه‌ی مشترک» نیستیم که بتوان اینک از «اختلاف» سخن گفت. ملاک و معیار، «همگرایی فکری» و «وفاق هویّتی» است، نه «ائتلاف سیاسی‌کارانه» و «اجماع قدرت‌مدارانه». من «باطن لیبرال_تکنوکراتیک» را می‌بینم و فریب «پوستۀ متظاهرانۀ شبه‌انقلابی» را نمی‌خورم. باید متفکّرانه رأی بدهیم، نه عمل‌گرایانه. [چهارم]. عجبا! آن زمان که قالیباف با پوزخند - و البته نیروهای مشاور و رسانه‌ای او نیز - ما را «سوپرانقلابی» می‌خواندند، سخنی از «وحدت» در میان نبود و ایشان محقّ بود که با تحریف سخن رهبر انقلاب، بخشی از جبهۀ انقلاب را «تمسخر» و «ملامت» کند، اما اینک که ایشان «محتاج رأی» است، «نقد» را «تخریب» و «وحدت‌شکنی» می‌دانند. گویا برای این‌که ایشان به کرسی ریاست‌جمهوری دست یابد، باید تا اطلاع ثانوی، «باب نقد» مسدود شود. جریان نقادی و روشنگری را ادامه خواهیم داد و از زاویۀ تفکّر و معرفت به عالَم سیاست نظر می‌کنیم و جهت‌گیری‌های هویّتی را واکاوی می‌کنیم. [ششم]. از منطق سیاسی علامه مصباح آموختیم که وحدت، «ارزش عرضی» دارد نه «ارزش ذاتی»؛ یعنی اصل و اساس نیست، بلکه باید تابع تفکر و هویت باشد. وحدت، لغیره است نه لنفسه. به تعبیر شهید بهشتی، ما موافق «وحدت مکتبی» هستیم نه «وحدت منفعتی». وحدت مشروع، وحدت معطوف به حقیقت است نه قدرت. 🖊مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه تلویزیونی جریان کاری از شبکه اول سیما با عضویت در کانال این برنامه تلویزیونی، به بریده‌های منتخبی از گفتگوی دکتر علیرضا زادبر با کارشناسان مختلف این برنامه دسترسی پیدا کنید. به عنوان نمونه، کلیپ جالب بالا👆بخش بسیار کوتاهی از گفتگوی انجام شده با دکتر فواد ایزدی استاد دانشگاه تهران درباره مناظره‌ها در انتخابات آمریکا است که دارای نکات جدید و آموزنده‌ای است. نمونه کلیپ‌های دیگر این کانال 🔸نفروختن نفت برای فشار به رهبری! 🔹کی زبان دنیا بلده؟! 🔸دستکاری در اسناد وزارت خارجه!! 🔹دستاورد بزرگ انتخابات ۹۲! 🔸جبهه واحد نئولیبرال 🔹دامن زدن به دوگانگی قبل از تایید صلاحیت! (۳۲۲) معرفی منابع و ابزارهای مفید @sarcheshme_danaee
🔻‌تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی (۴): اشرافیّت دولتی در نقاب سازندگی 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. از جمله ارزش‌هایی که با وقوع انقلاب اسلامی بر جامعۀ ایران حاکم گردید و هم مردم و هم کارگزاران نظام سیاسی، به آن متعهّد بودند، ساده‌زیستی و زهد و قناعت و پرهیز از رفاه‌زدگی و دنیاطلبی بود؛ به‌طوری‌که در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب، تفاخر به ثروت و مال‌اندوزی و اشرافی‌گری، به یک ضدّارزشِ مطلق تبدیل گردید که همگان از آن گریزان بودند. بسیاری از نیروهای انقلابی که در ساختار سیاسی حضور داشتند، حتّی از گرفتن حقوق قانونی خویش نیز اجتناب می‌کردند و یا آن را به‌ناچار و به‌منظور رفع حاجات اوّلیّۀ معیشت‌شان دریافت می‌کردند. از آنجاکه شخص امام خمینی - رحمه‌الله‌علیه - که در ساده‌زیستی و بی‌آلایشی، سرآمد و برجسته بود و زندگی او در دورۀ پیش از رهبری انقلاب و دورۀ پس از آن، تفاوتی نکرده بود، به الگویی اسطوره‌ای و ستایش‌برانگیز تبدیل شده بود؛ این منبع الهام‌بخش و فرهنگ‌ساز، روح آخرت‌گرایی و اعراض از دنیاگزینی و رفاه‌طلبی را در اعماق وجدان جامعه دمیده بود. در اغلب سال‌های دهۀ شصت، چنین فضای قدسی و معنوی و ملکوتی‌ای بر جامعۀ ایران حاکم بود. [دوّم]. با استقرار نیروهای تکنوکرات در دولت سازندگی در سال شصت‌و‌هشت، به‌تدریج ورق برگشت و دولت سازندگی با شتابی خیره‌کننده، فضای پیشین را زدود و علایق و تمایلات مادّی و منفعت‌جویانه را در ذهن‌ها و دل‌ها، تحریک و فعّال کرد. از این منظر باید گفت سیاست‌های تکنوکرات‌ها، روند حرکت انقلاب را تا حدّی در مسیری انحرافی و غیرتکاملی افکند و منزلت ارزش‌ها را در جامعه، متزلزل و سست کرد. از جمله مهم‌ترین آسیب‌هایی که در این مقطع به‌وجود آمد، شکل‌گیری «اشرافی‌گری دولتی» بود؛ به‌طوری‌که باید تکنوکرات‌ها را بنیان‌گذار اشرافیّت دولتی در ایران پس از انقلاب شمرد. اشرافیّت دولتی به این معنی است که مدیران و کارگزاران دولتی به علّت این‌که قدرت و اختیارات سیاسی را در دست داشتند، توانستند ثروت‌های کلان و آن‌چنانی را تصاحب و همچون ثروتمندان و سرمایه‌دارانِ بی‌درد، زندگی کنند. بنابراین، این اندوختن‌ها و اکتساب‌ها، به واسطۀ پیوند با قدرت انجام پذیرفت؛ یعنی این قبیل مدیران و کارگزاران از اتّصال خود به ساختار سیاسی، سود جُستند و «ثروت‌های بادآورده» اندوختند، به‌گونه‌ای که اگر آنها در ساختار سیاسی حضور نداشتند و مسئولیّت‌های کلیدی و مهم به آنها واگذار نشده بود، نمی‌توانستند به غول‌های اقتصادی و قطب‌های ثروت در جامعه تبدیل شوند و جزء طبقۀ اشراف و ثروتمندان به‌شمار آیند. [سوّم]. «طبقۀ جدید»ی که در دوران حاکمیّت دولت سازندگی شکل گرفت، حتّی پس از آن نیز در قدرت سیاسی باقی ماند. مدیران دولتیِ اشرافی و نوکیسه، در دولت اصلاحات نیز حضور داشتند و پس از گسستی که رخ داد، دوباره در دولت اعتدال‌گرا، سَربرآورند. اینان در طول دهه‌های گذشته، هیچ‌گاه صندلی خود را در ساختار سیاسی از دست ندادند: یا وزیر بودند، و یا معاون و یا مشاور و یا مدیر کل و ... . آنچه برای آنها اهمّیّت داشته و دارد این است که به‌واسطۀ اتّصال به حاکمیّت سیاسی، به دست‌اندازی‌های خود به بیت‌المال ادامه دهند و با دور زدن قوانین، ثروت‌های بادآورده و نامشروع کسب کنند. مدیرانی که در دولت سازندگی، تازه به رفاه‌طلبی و ثروت‌اندوزی رو آورده بودند، در دولت‌های بعدی، ثروت‌های هزارمیلیاردی انباشتند و با دریافت حقوق‌های نجومی، به آرمان‌های انقلاب خیانت کردند. نقطۀ اوج مسیری که دولت سازندگی طراحی کرد، در دولت اعتدال‌گرا نمایان است؛ تکنوکرات‌ها، بی‌پروا و بی‌رحمانه، بیت‌‌المال مسلمین را به تاراج می‌بَرند و غارت می‌کنند، در حالی‌که توده‌های مردم در وضع معیشتی و اقتصادی دشواری قرار دارند. و تلخ‌تر و نارواتر این‌که چنین فساد و تبعیض آشکاری، از سوی عالی‌ترین مقامات رسمی دولت اعتدال‌گرا، توجیه می‌شود و یا در عمل، کمترین اهتمام و قاطعیّتی در برخورد با مفسدان و خائنان اقتصادی انجام نمی‌گیرد. مردم در کمال ناباوری مشاهده کردند که دولت اعتدال‌گرا، دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی را ذخایر نظام معرفی کرد و حتّی به‌جای عزل، آنها را وادار به استعفاء نمود و مراسم تودیع نیز برای آنها برگزار کرد. علاوه بر این، این مفسدان، به قوّۀ قضائیه معرفی نشدند و همچنان زیر چتر حمایتی دولت قرار داشتند؛ به‌طوری‌که دولت به این بهانه که باید زمینه‌های قانونی و ریشه‌های ساختاری را از بین بُرد، نه این‌که مدیران را محاکمه کرد، جدّیّتی در برخورد با آنها از خود نشان نداد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تدبیر فرهنگ در دولت آینده -۱ (متن مواضع در گفتگوی برنامۀ تقاطع) 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. دوگانه‌ای که از سوی علوم انسانیِ تجدّدی دربارۀ سیاست فرهنگی مطرح شده، دوگانۀ «سیاست هویّت/ سیاست تمایز» است که درآن، مقصود از تعبیر «هویّت» این است که نظام سیاسی، انحصارگرایانه و مطلق به هویّت می‌نگرد و فقط یک هویّت را به رسمیّت می‌شناسد و دیگری‌های فرهنگی را طرد و سرکوب می‌کند، اما تعبیر «تمایز»، نشانگر این رویکرد است که باید تعدّد و تنوّع را دید و با معیارهای مطلق و الگوهای واحد به سراغ سیاست‌گذاری فرهنگی نرفت. این صورت‌بندی از مسألۀ سیاست فرهنگی، ناصواب است و ریشۀ فلسفی دارد و ما به سبب اختلافِ بنیانی و انگاره‌ای با تمدّن غربی، باید از آن عبور کنیم و دوگانۀ متفاوتی را جایگزین آن سازیم. دوگانۀ بدیل، دوگانۀ «سیاست میل/ سیاست مصلحت» است. در این دوگانه، مقصود از «میل»، خواست و ارادۀ انسان است و «مصلحت» نیز عبارت است از آنچه که مقتضای کمال و سعادت انسان است. پس مصلحت در اینجا، در برابر حقیقت نیست، بلکه خودِ حقیقت است. سیاست فرهنگیِ مبتنی بر مصلحت، از منطق فرهنگیِ تکوینی حکایت می‌کند که در آن، «انسان‌شناسی دینی»، اساس و بنیان قرار داده می‌شود. در واقع، این سیاست از لحاظ معرفتی و نظری، ریشه در انسان‌شناسی دینی دارد و در این نوع از انسان‌شناسی، پای «نظریۀ سعادت» در میان است. موضع نظریۀ سعادت این است که انسان، نه فاقد هویّت تکوینی و سویۀ ارزشی است و نه خودمختار و به‌خودوانهاده است، بلکه در وجود خود، مدار و مسیری دارد و باید به سوی غایت و مقصدی به حرکت درآید. پس یک چهارچوب پیشینی بر او حاکم است که عبارت است از قابلیّت طبیعیِ انسان برای تکامل معنوی. ازاین‌رو، میل انسان تا آنجا محترم است که تضادی با این ارزش غایی نداشته باشد. پس مسأله این است که در میان دوگانه‌های «میل/ مصلحت» یا «لذّت/ کمال» یا «خوش‌باشی/ سعادت»، کدام‌یک دیگری را به خود مقیّد می‌کند و کدام‌یک اصل است؟ [دوّم]. در نظریۀ «دولت بی‌طرف» که - بیش از همه در منطق لیبرالی معنا دارد و البته بیشتر ادعایی و کاغذی است تا عملی و واقعی - دولت نسبت به فرهنگ و ارزش‌های آن، حسّاسیّت خاصی ندارد؛ چون فرهنگ را امر «نسبی» و «سلیقه‌ای» می‌انگارد که درست و نادرست و صدق و کذب در آن راه ندارد. ازاین‌رو، دولت باید بی‌جهت و بی‌موضع باشد و فقط آزادی و امنیت را در جهان فرهنگی، برقرار کند و در محتوا و مضمون دخالت نکند. پس «نسبی‌گرایی فرهنگی» در مقام توصیف، به «تکثّرگرایی فرهنگی» در مقام توصیه رسیده است و آن هستی‌شناسی، چنین باید و نبایدی را پدید آورده است. اما نظریۀ دولت دینی، سخن متفاوتی را می‌گوید. «دولت دینی» و «دولت سکولار»، مشابهت‌های فراوانی در حوزۀ امور مادّی دارند، اما مهم‌ترین تفاوت آنها در این است که دولت دینی، بزرگ‌ترین وظیفۀ خود را «تحقّق شریعت در جامعه» می‌انگارد و سایر امور را، مقدّمه قلمداد می‌کند. ازاین‌رو، مقوّم و تمایزبخشِ عمدۀ دولت دینی از دولت سکولار (یا بی‌طرف)، این است که ارزش‌های دینی در دولت دینی، رسمیّت می‌یابند و ساختارهای حکومتی بر اساس دلالت‌ها و اقتضاهای آن طراحی می‌شوند. غایت دولت دینی، نه قدرت است و نه حتی عدالت، بلکه «معرفه‌الله» است و می‌خواهد تمام ساختارها و امکان‌های جامعه را در جهت کمال آدمی، صورت‌بندی نماید. فلسفۀ وجودیِ مدخلیّت دین در سیاست و برپایی دولت دینی، همین است که ارزش‌های دینی، بدون همراهیِ قدرت سیاسی، چندان در جامعه مستقر نمی‌شوند و بدین‌سبب، دین باید قدرت سیاسی را در اختیار خویش بگیرد تا امر دینی، قاعدۀ ساختاری و رسمی شود و حاشیه‌نشین و منزوی نباشد. [سوّم]. شهید بهشتی بر این باور است که معیار سیاستِ فرهنگی در حکومت لیبرال-دموکراتیک، «خواست اکثریّت» است و در حکومت دینی، «آرمان‌های دینی». ازاین‌رو، ممکن است در حکومت دینی، تصمیم و سیاست دولت با خواست اکثریّت، همسو نباشد؛ چون در این منطق سیاسی، ملاک، «مصلحت اکثریّت» است و نه «میل اکثریّت». وی می‌افزاید حکومت دینی در درجۀ اوّل، «مربّی» است و در درجۀ دوّم، «مدیر»؛ یعنی تدبیر جامعه، «آهنگ دینی» دارد(سیدمحمدحسین بهشتی، ولایت، رهبری، روحانیت، ص۱۸۹-۱۹۱). این رویکرد، چند خصوصیّت دارد: معتقد به وجودِ حقّ و باطل در فرهنگ است؛ دولت را نسبت به فرهنگ، مسئول می‌شمارد؛ در موقعیّت تعارض میان میل و مصلحت، جانب دولت را می‌گیرد. این سه به معنی نفی نسبی‌اندیشی فرهنگی، نفی تفکیک ارزش‌ها از دولت، و نفی عرف‌پرستی و عوام‌زدگی و ارجاع مطلق به جامعه است. 🖇 برنامه را در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xd823b9f https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تدبیر فرهنگ در دولت آینده -۲ (متن مواضع در گفتگوی برنامۀ تقاطع) 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. برای طراحی رویکرد فرهنگیِ دولت آینده، باید در ابتدا به سراغ ساختن یک «چشم‌‌انداز نظری» رفت و به پرسش‌های بنیادین پاسخ داد. ما در عرصۀ قدرت رسمی، همچنان گرفتار مجموعه‌ای از «مسأله‌های معرفتیِ حل‌نشده» هستیم که در دولت‌ها، تکرار می‌شوند. سیاست‌های فرهنگیِ گوناگونِ دولت‌های پساانقلاب، ریشه در همین امر دارد که هنوز از لحاظ مبادی و سرچشمه‌های معرفتی، به نقاط ثابت و مشترک نرسیدیم و در مقدّمات و اصول موضوعه، اختلاف‌نظر داریم. بخش عمده‌ای از سیاست‌های فرهنگیِ دولت‌های گذشته، خاستگاه لیبرالی داشته و واقعیّت این است که نیروهای سیاسی، بیش‌وکم دچار التقاط شده‌اند و از خلوص و اصالت تفکّر انقلابی، دور افتاده‌اند. تأکید نگارنده بر گذار از دوگانۀ «سیاست هویّت/ سیاست تمایز» به دوگانۀ «سیاست میل/ سیاست مصلحت»، به همین دلیل است که صورت‌مسألۀ فرهنگی ما، وارداتی و اقتباسی است و ما به جای شناخت واقعیّت‌های فرهنگیِ بومیِ خویش، حتی در مقام برگرفتن مسأله نیز، به سراغ تمدّن غربی رفته‌ایم و نظام مسأله‎‌شناسی آنها را ترجمه و تکرار کرده‌ایم. واقعیّت فرهنگی در جامعۀ ما، حاکی از آن نیست که «تکثّر»، مسأله شده است، اما نیروهای روشفکری سکولار، حسّاسیّت فراوان بر تکثّر دارند و می‌کوشند آن را به کلیدی‌ترین و جدّی‌ترین مسألۀ فرهنگی ما تبدیل کنند. اگر انقلاب اسلامی را یک «انقلاب تمدّنی» می‌انگاریم که افق تاریخی متفاوتی را به روی ما گشود و ما را از ذیل تاریخ غرب، خارج کرد، باید حتی در صورت‌مسأله‌ها نیز تجدیدنظر کنیم و گمان نکنیم که علوم انسانیِ تجدّدی، به کار جامعۀ ما نیز خواهد آمد و باید آن را در اینجا حاکم گردانیم. «مسأله‌ها»، متناسب با «غایات»، شکل می‌گیرند و اگر غایات در ابعاد تمدّنی، متفاوت باشند، روشن است که مسأله‌ها نیز تغییر می‌کنند و مسأله‌های عالَم تجدّد، «نامسأله‌ها»ی ما می‌شوند. لازمۀ حرکت در امتداد انقلاب تمدّنی، شالوده‌شکنی در فهم جهان فرهنگی و لحاظ‌کردن اقتضاهای خاصِ اینجایی است. [دوّم]. تردیدی در میان نیست که همۀ دشواری‌ها و چالش‌های فرهنگیِ ما، ریشه در بریدگی‌ها و گسستگی‌های نسبی ما از «دین» دارند. حاصل اعراض از دین، «تنگی معیشت» است و پاره‌ای از تنگی معیشت، همین تلخی‌ها و تلاطم‌ها و مصائب فرهنگی‌ای است که ما را گرفتار کرده‌اند. جامعۀ ما از دین، رو بر نگرداننده، اما لایه‌ها و بخش‌هایی از آن، فاصله و زاویه یافته‌اند و آغشته به «ارزش‌های فرهنگیِ عالَم تجدّد» شده‌اند. حتی مسأله‌های فرهنگیِ عام نیز با دین گشوده می‌شوند؛ چنان‌که باید گفت، «اخلاق منهای دین»، همانند چاپ اسکناس بدون پشتوانه است. اگر دین به حاشیۀ زندگی سوق داده شود و رقیق و نحیف گردد، جامعه نیز به عرصۀ فردیّت و خودخواهی و نفسانیّت تبدیل خواهد شد؛ چنان‌که جوامع غربی که ماهیّت سکولار دارند، به آفات و امراضی از این دست مبتلا شده‌اند. در تمدّن غربی، «معنا» و «فضیلت» و «امر الهی» و «دین» و «تعبّد» به وادی غفلت سپرده شده‌اند که این‌چنین دستخوش بحران‌های علاج‌ناپذیر فرهنگی گردیده است. اما در حکمت عملی ما، در هر سه ساحت اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مُدن، «دین» بر صدر نشسته و حکم می‌راند و تدبیر ظاهر و باطن فرد و جامعه، به دین سپرده شده است. دین، هستۀ مرکزیِ حکمت عملی ماست و در این انگاره، همه‌چیز به ساحت قدس، ارجاع داده شده است. اینک نیز باید به جای تسلیم‌شدن در برابر نظریه‌های علوم انسانیِ تجدّدی، به سراغ حکمت عملیِ خویش برویم و از متن سنّتِ فکری و افق معرفتیِ خویش، به تدبیر و تجویز بپردازیم. [سوّم]. مواجهۀ ما با تجدّد، «گزینش‌گرانه» است؛ یعنی با عقل اینجاییِ خویش که همان عقل وحیانی است، به سراغ همۀ تجربه‌ها و دستاوردهای انسانی می‌رویم و آنها را با این محک، می‌سنجیم و هر آنچه که متناسب و موزون با عالَم فرهنگی‌مان بود را برمی‌گیریم و باقی را وامی‌نهیم. ما موافق «اخذ» و «اقتباس» هستیم و پنجره‌های ارتباطی را به روی جهان‌های فکری و فرهنگیِ دیگر نمی‌بندیم، اما از آن سو، علوم انسانیِ تجدّدی را نیز علوم خالص و ناب و عاری از ایدئولوژی‌های تجدّدی نمی‌شماریم. ازاین‌رو، معتقد به «جهان‌شمولی» و «عمومیّتِ» علوم انسانیِ تجدّدی نیستیم، بلکه باید گفت علوم انسانی به سبب ذات خویش، خواه‌ناخواه، علوم آمیخته به فرهنگ و تاریخ است و بدین‌جهت است که بعضی از متفکّران، آنها را علوم تاریخی یا علوم فرهنگی یا علوم روحی معرفی کرده‌اند. برخلاف علوم طبیعی، بخش‌های عمده‌ای از علوم انسانی را باید خاص و مقیّد به تاریخ و بوم و زیست‌جهان دانست و گزاره‌های آن را تعمیم نداد. علوم انسانیِ تجدّدی، ریشه‌های فرهنگی ما را می‌سوزاند. 🖇برنامه را در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xd86cdc8 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از برنامه تقاطع
برنامه تلویزیونی تقاطع قسمت اول.m4a
23.1M
📺 📼 قسمت اول برنامه تقاطع شبکه ۴ سیما 📌 موضوع : سیاست خارجی جمهوری اسلامی 📂 میهمانان: ▪️محمود شوری معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا ▪️ ابوالفضل بازرگان پژوهشگر امنیت بین الملل ▪️روح الامین سعیدی هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ▪️علیرضا کوهکن هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ▪️ ساسان کریمی مشاور حوزه دیپلماسی اتاق بازرگانی تهران ✅️ کانال تقاطع را دنبال کنید: 🆔 @taghato_tv4
هدایت شده از برنامه تقاطع
تقاطع قسمت دوم سیاست خارجی.m4a
23.1M
📺 📼 قسمت دوم برنامه تقاطع شبکه ۴ سیما 📌 موضوع : سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران 📂 میهمانان: ▪️محمود شوری معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا ▪️ ابوالفضل بازرگان پژوهشگر امنیت بین الملل ▪️روح الامین سعیدی هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ▪️علیرضا کوهکن هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ▪️ ساسان کریمی مشاور حوزه دیپلماسی اتاق بازرگانی تهران ✅️ کانال تقاطع را دنبال کنید: 🆔 @taghato_tv4
هدایت شده از برنامه تقاطع
تقاطع قسمت سوم سیاست خارجی.m4a
24.13M
📺 📼 قسمت سوم برنامه تقاطع شبکه ۴ سیما 📌 موضوع : سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران 📂 میهمانان: ▪️محمود شوری معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا ▪️ ابوالفضل بازرگان پژوهشگر امنیت بین الملل ▪️روح الامین سعیدی هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ▪️علیرضا کوهکن هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ▪️ ساسان کریمی مشاور حوزه دیپلماسی اتاق بازرگانی تهران ✅️ کانال تقاطع را دنبال کنید: 🆔 @taghato_tv4
هدایت شده از برنامه تقاطع
تقاطع قسمت چهارم.m4a
22M
📺 📼 قسمت چهارم برنامه تقاطع شبکه ۴ سیما 📌 موضوع : سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران ✅️ کانال تقاطع را دنبال کنید: 🆔 @taghato_tv4
سومین گفتگوی بصیرتی 🔹نقش جنبش دانشجویی در انتخابات ریاست‌جمهوری 🔹 گفتمان راهبردی چیست؟ 🔹مردم سالاری در دولت و مدیریت آقای رئیسی 🔹ویژگی‌های رئیس‌جمهور انقلابی 🔹بستر فعالیت تشکل‌های دانشجویی با حضور 🎙️استاد سید امیر سادات کرمی 📆 تاریخ : سه شنبه، 29 خرداد ⏰ساعت : 20 🔥❌اگر دغدغه کنشگری در انتخابات و افزایش مشارکت را دارید، این لایو را از دست ندهید⚠️ 🗂 تشکیلات اسلامی مِضمار 🆔eitaa.com/mezmar_ir
💥 تفاوت «توسعه» و «پیشرفت» 💠 رهبر معظم انقلاب اسلامی: ◀️ «کلمه‌ی «پیشرفت» را ما با دقّت انتخاب کردیم؛ تعمّداً نخواستیم کلمه‌ی «توسعه» را به کار ببریم. علّت این است که کلمه‌ی توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتاده‌ی متعارف جهانی را که معنای خاصّی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعه‌ی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از «پیشرفت». معادل معنای فارسی پیشرفت را میدانیم؛ میدانیم مراد از پیشرفت چیست. تعریف هم خواهیم کرد که منظور ما از این پیشرفتی که در فارسی معنایش روشن است، چیست؛ پیشرفت در چه ساحتهایی است، به چه سمتی است. ما این وام نگرفتن مفاهیم را در موارد دیگری هم در انقلاب داشته‌ایم. ما از کلمه‌ی «امپریالیسم» استفاده نکردیم؛ کلمه‌ی «استکبار» را آوردیم. ممکن است یک زوایایی در معنای امپریالیسم وجود داشته باشد که مورد نظر ما نیست. حسّاسیّت ما بر روی آن زوایا نیست؛ حسّاسیّت ما بر روی آن معنایی است که از کلمه‌ی «استکبار» به دست می‌آید. لذا این را مطرح کردیم، در انقلاب جا افتاد؛ دنیا هم امروز منظور ما را میفهمد. و همچنین مفاهیم دیگری. ◀️ مفهوم پیشرفت، برای ما مفهوم روشنی است. ما «پیشرفت» را به کار میبریم و تعریف میکنیم که مقصود ما از پیشرفت چیست. درخصوص ایرانی بودن الگو، علاوه بر آنچه که دوستان گفتند؛ که خب، شرایط تاریخی، شرایط جغرافیایی، شرایط فرهنگی، شرایط اقلیمی، شرایط جغرافیای سیاسی در تشکیل این الگو تأثیر میگذارد -که قطعاً اینها درست است- این نکته هم مطرح است که طرّاحان آن، متفکّران ایرانی هستند؛ این کاملاً وجه مناسبی است برای عنوان ایرانی؛ یعنی ما نمیخواهیم این را از دیگران بگیریم. ما میخواهیم آنچه را که خودمان لازم میدانیم، مصلحت کشورمان میدانیم، آینده‌مان را میتوانیم با آن تصویر و ترسیم کنیم، این را در یک قالبی بریزیم. بنابراین، این الگو ایرانی است. از طرف دیگر، اسلامی است؛ به‌خاطر اینکه غایات، اهداف، ارزشها و شیوه‌های کار، همه از اسلام مایه خواهد گرفت؛ یعنی تکیه‌ی ما به مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی است. ما یک جامعه‌ی اسلامی هستیم، یک حکومت اسلامی هستیم و افتخار ما به این است که میتوانیم از منبع اسلام استفاده کنیم. خوشبختانه منابع اسلامی هم در اختیار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنّت هست و مفاهیم بسیار غنی و ممتازی که در فلسفه‌ی ما و در کلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراین «اسلامی» هم به این مناسبت است. الگو هم نقشه‌ی جامع است. وقتی میگوییم الگوی ایرانی - اسلامی، یعنی یک نقشه‌ی جامع. بدون نقشه‌ی جامع، دچار سردرگمی خواهیم شد؛ همچنان‌که در طول این سی سال، به حرکتهای هفت و هشتی، بی‌هدف و زیگزاگ مبتلا بودیم و به این در و آن در زدیم. گاهی یک حرکتی را انجام دادیم، بعد گاهی ضدّ آن حرکت و متناقض با آن را -هم در زمینه‌ی فرهنگ، هم در زمینه‌ی اقتصاد و در زمینه‌های گوناگون- انجام دادیم! این به‌خاطر این است که یک نقشه‌ی جامع وجود نداشته است. این الگو، نقشه‌ی جامع است؛ به ما میگوید که به کدام طرف، به کدام سمت، برای کدام هدف داریم حرکت میکنیم. طبعاً همین‌طور که دوستان گفتند، وضعیّت مطلوب باید تصویر شود و چگونگی رسیدن از وضع موجود به آن وضع مطلوب هم بایستی بیان شود. یقیناً سؤالات زیادی مطرح خواهد شد؛ این سؤالات بایستی دانسته شود. یکی از آقایان اینجا گفتند چهار هزار سؤال وجود دارد؛ این خیلی خوب است. این سؤالها شناخته شود، دانسته شود. این حرکت بایست در مجموعه‌ی نخبگانی ما به وجود بیاید. سؤالها مطرح شود، به این سؤالها پاسخ داده شود؛ این حرکت طولانی‌مدّت است. ◀️ البتّه اینکه ما میگوییم ایرانی یا اسلامی، مطلقاً به این معنا نیست که ما از دستاوردهای دیگران استفاده نخواهیم کرد؛ نه، ما برای به دست آوردن علم، هیچ محدودیّتی برای خودمان قائل نیستیم. هر جایی که علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربه‌ی صحیح وجود دارد، به سراغ آن خواهیم رفت؛ منتها چشم‌بسته و کورکورانه چیزی را از جایی نخواهیم گرفت. از همه‌ی آنچه که در دنیای معرفت وجود دارد و میشود از آن استفاده کرد، استفاده خواهیم کرد. (بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع الگوی اسلامی - ایرانىِ پیشرفت، ۱۳‌۸۹/۹/۱۰) 🌐 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10664