eitaa logo
کنفرانسهای مفید
27 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
698 ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نهضت آزادی از منظر مقام معظم رهبری؛ (2) مهندس بازرگان در سال 1372 طی مصاحبه‌ای با مجله کیان، در اظهاراتی موهن، ملت ایران را خسرالدنیا و الآخره معرفی کرد. وی گفت: «با داعیه تداوم رسالت، همگی شاهد «و رأیت الناس یخرجون من دین الله افواجا» هستیم ... ملت ایران و بسیاری از مسلمانان جهان حالت خسرالدنیا و الآخره را پیدا کردند ؛ هم گرفتار رنج‌های شدید دنیا از جهات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نظامی هستند و هم ایمان محکم به خدا و آخرت و امید نجات و سعادت ابدی را از دست داده اند» چندی بعد، مقام معظم رهبری با موضع گیری در برابر این اظهارات بازرگان، خود او را خسرالدنیا والاخره می‌نامند: «هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند ؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه نا امید سازد. آن آقایی که خودش ـ به حسب آنچه که ما می‌بینیم ـ خسرالدنیا و الآخره است، برمی دارد می‌نویسد که ملت ایران خسرالدنیا و الآخره شدند. چرا ؟ چون با آمریکا جنگیدند ؛مقصودش این است ! این، خسرالدنیا و الآخره بودن است ؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلت وابستگی نجات دهد، توانست خود را از ذلت و ننگ ارتباط و اتصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوی و ارتباط با آمریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگی گام نهد، خسرالدنیا و الآخره است ؟! این جوانان ما، این خانواده‌های مؤمن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسرالدنیا و الآخره‌اند ؟! خودشان خسرالدنیا و الآخره هستند ! کسی که این را می‌گوید [مهندس بازرگان] حقیقتا خسرالدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیا شان، دنیای نکبت، آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است» . مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 نیز فرمودند: «یک عده از اول انقلاب، بلکه پیش از انقلاب، نشان دادند که به اداره ی کشور بر طبق احکام اسلام از بن دندان عقیده‌ای ندارند. آن‌ها اسم اسلام را می‌خواهند و اسم اسلام را دوست می‌دارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند ؛ اما مطلقاً اعتقادی به فقه اسلامی، به احکام اسلامی و به حاکمیت اسلامی ندارند، معتقد به همان روش‌های فردی اند. اوایل انقلاب هم یک عده از همین ‌ها توانستند امور را قبضه کنند و در دست بگیرند. اگر امام به داد این انقلاب نمی‌رسید، همین آقایان انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمی گرداندند. این‌ها هم دم از اصلاح می‌زنند. گاهی دم از اسلام می‌زنند، اما در کنار کسانی قرار می‌گیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیر دینی و حکومت ضد دینی و لاییسم را می‌دهند ! پیداست که این‌ها نفوذی اند، این‌ها جزو آن دسته‌ای نیستند که ارزش ‌ها را قبول دارند و معتقد به تحولند، نه، این‌ها نفوذی اند، این‌ها بیگانه و غریبه اند».
نهضت آزادی و براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران؛ (1) مهندس بازرگان در تاریخ نهم اردیبهشت 1360، طی مقاله‌ای در روزنامه میزان تحت عنوان «مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه»، مشروعیت سیاسی و اعتقادی اقدام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را تئوریزه و تأیید نموده بود. طی همین سال 1360، که منافقین مبارزه مسلحانه خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را با بمب گذاری‌های متعدد و ترور مسئولین نظام آغاز کردند، بازرگان بار‌ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اقدامات تروریستی و براندازانه آنان را تأیید کرد. به عنوان نمونه، بازرگان در یک سخنرانی در مجلس اول شورای اسلامی، با دفاع از تروریست‌های منافق، آن‌ها را جوانان جانباز نامیده، می‌گوید: «این جوانان جانباز، در خانواده‌های آمریکایی زاییده و بزرگ نشده‌اند که بتوان مزدورشان خواند» . از سال 1363 که نمایندگان عضو و یا هوادار نهضت آزادی از مجلس اول هم بیرون رفتند، آخرین رشته‌های نازک پیوند رسمی آنان با نظام جمهوری اسلامی نیز کاملاً قطع شد. به مرور این جریان در قالب اپوزیسیون برانداز نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت . دکتر ابراهیم یزدی در کنگره هفتم نهضت آزادی در مورخه 18بهمن 1363، خط مشی براندازی نظام را چنین تبیین می‌کند: «نهضت آزادی ایران معتقد است که باید حاکمیت فعلی را از طریق قانونی و منطقی و پارلمانی سرنگون کرد ... ادامه بحران فعلی مملکت، شرط لازم براندازی رژیم حاکم می‌باشد اما شرط کافی نیست ... شرط کافی موقعی ایجاد می‌گردد که در ذهنیت مردم، عنصر جانشینی ملحوظ گردد. نهضت می‌باید به عنوان این عنصر جایگزین عمل نماید» . مهندس بازرگان در شهریور ماه 1364، در نامه‌ای که خطاب به ایرانیان مقیم اروپا نوشته بود، از مبارزه آنان علیه حاکمیت ایران تجلیل کرد. وی همچنین آن‌ها را به اتحاد با یکدیگر و آمدن به ایران و فریاد علیه مسئولین در داخل فراخواند.
🖍🔍خيانت نهضت آزادي و ابراهيم يزدي به كشور چه بود؟ قسمت اول : مروري بر يكي از خيانات ابراهيم يزدي کار به آنجا رسیده بود که حتی محمد سلامتی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، طی مصاحبه‌ای در آبان 75 می‌گوید : «نهضت آزادی متأسفانه در جریان جنگ تحمیلی به مرز خیانت رسید و امام هم دست رد بر سینه آن‌ها زد» . مارک گازیوروسکی محقق آمریکایی، طی مقاله‌ای در پاییز 2012، به جلسه‌ای که میان ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام در مهر ماه 1358 با دو تن از مأمورین سازمان سیا به نام‌های جورج کیو و ران اسمیت در تهران برگزار شده بود، اشاره کرده و می‌نویسد که جورج کیو به آن‌ها در مورد قصد حمله عراق به ایران، اطلاعاتی داده بود. وی می‌گوید : «جورج کیو در مورد تدارکات عراق جهت حمله به ایران، برای یزدی و امیرانتظام گزارش داد. او به آن‌ها گفت که آمریکا اسناد متقنی دارد مبنی بر انجام مانورهای نظامی از سوی عراق که فقط می‌توان با گزینه آماده شدن برای حمله احتمالی به ایران توجیه شان کرد ... وی نهایتاً هم گفت آمریکا دریافته است که رهبران عراق اعتقاد دارند نیروهای مسلح ایران هنوز هم کمابیش قدرتمندند و منتظر پاکسازی‌های بیشتر و افزایش هرج و مرج‌اند تا پیش از حمله شان، ایران ضعیف‌تر و ضعیف‌تر شده باشد. در نتیجه با این که رهبران عراق دارند برای حمله احتمالی به ایران تدارک می‌بینند، اما عجالتاً از حمله حذر دارند و هنوز تصمیم آخر را برای انجام این کار نگرفته اند». سردار محمد درودیان نیز نقل می‌کند که مارک گازیوروسکی، می‌گفت هنگامی که برای تحقیق در زمینه کودتای نوژه، در پاریس با رئیس سابق پایگاه سیا در ایران، ملاقات کردم، او گفت که 10 روز قبل از تصرف سفارت آمریکا در ایران ( یعنی در تاریخ سوم آبان 58 )، با آقای ابراهیم یزدی ملاقات کردم و به آقای یزدی گفتم با اطلاعاتی که ما داریم، عراق می‌خواهد به ایران حمله کند. یعنی جناب ابراهیم یزدی و دولت موقت اطلاع داشته‌اند که عراق قصد حمله به ایران را دارد اما نه این خبر را به اطلاع امام و شورای انقلاب می‌رسانند و نه خود اقدامی انجام می‌دهند. ممکن است این سؤال به ذهن برسد که علت آن همه خوش رقصی‌های نهضت آزادی برای صدام و آمریکا و ایفای نقش دستگاه عملیات روانی حزب بعث عراق در طی جنگ تحمیلی، چه بوده است ؟
🖍🔍خيانت نهضت آزادي و ابراهيم يزدي به كشور چه بود؟ قسمت دوم: دليل خيانت نهضت آزادي و ابراهيم يزدي به ايران دو دهه پس از پایان جنگ تحمیلی، بخشی از توافقات پشت پرده این خائنین وطن فروش، برملا شد. فرمانده سابق گارد ریاست جمهوری عراق، در مصاحبه‌ای اعلام کرد هدف ما از راه انداختن جنگ با ایران، حمایت از نهضت آزادی و بازگرداندن آن‌ها به قدرت بود. سرلشکر رعد الحمدانی در گفت و گو با «روسیا الیوم» اظهار داشت : « بر اساس دستوراتی که به ما ابلاغ شده بود، فلسفه جنگ این بود که نیروهای ملی گرا مانند بازرگان از این طریق بتوانند حکومت را در تهران در دست بگیرند و ما را از عوارض انقلاب در ایران نجات دهند ... قرار بود نیروهای عراقی 10 تا 20 کیلومتر در عمق خاک ایران و در طول 1350 کیلومتر مرز دو کشور نفوذ کنند تا سران ایران نیروهای خود را به طرف مرز‌ها اعزام نمایند. این شرایط می‌توانست به نهضت آزادی، مهدی بازرگان و دیگر افراد نخبه در ایران اجازه بدهد که کنترل تهران را در دست بگیرند». وی در جای دیگر می‌گوید : «ما فکر می‌کردیم به محض اینکه وارد خاک ایران شویم، مهدی بازرگان رهبر اپوزیسیون ایران، به قدرت خواهد رسید» . لذا بی جهت نیست که ابراهیم یزدی، خبر دریافتی در آبان 58 مبنی بر قصد عراق برای حمله به ایران را به اطلاع امام خمینی و مسئولان دیگر نمی‌رساند و چند روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی نیز به طور محرمانه با برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، ملاقات می‌کند. باید توجه داشت که در تاریخ 29 شهریور 59 ـ یعنی دو روز پیش از شروع رسمی و تمام عیار جنگ ـ در مجلس شورای اسلامی مسئله ملاقات دکتر ابراهیم یزدی با برژینسکی مطرح شد. آیت‌الله خامنه‌ای طی سخنانی در این مورد اعلام کرد که شورای انقلاب از این ملاقات مطلقاً خبر نداشته است. حال می‌توان فهمید که چرا حتی یک نفر از اعضای نهضت آزادی در جنگ علیه صدام و حزب بعث عراق شرکت نکردند. این خائنین آمریکایی، برای دستیابی به قدرت، با دولت آمریکا و صدام حسین به توافق رسیده بودند تا نظام جمهوری اسلامی را ساقط و خود در رأس قدرت قرار گیرند.
🖍🔍خيانت نهضت آزادي و ابراهيم يزدي به كشور چه بود؟ قسمت سوم: خيانت نهضت آزادي در جنگ و موضع حضرت امام ره در خصوص اين جريان از سوي دیگر، نهضت آزادی که در طی جنگ تحمیلی نقش ستون پنجم ارتش بعثی عراق را در داخل کشور ایفا می‌کرد، هم به تبلیغات دامنه دار برای تضعیف روحیه مقاومت مردم و رزمندگان می‌پرداخت و هم اخبار و اطلاعات جنگی را جمع آوری می‌کرد. در صورت جلسه هیئت اجرایی نهضت آزادی در تاریخ یازدهم اردیبهشت 1367 که به امضای دکتر ابراهیم یزدی نیز رسیده بود، موضوع جمع آوری اطلاعات در مورد حملات موشکی عراق به تصویب می‌رسد. به راستی نهضت آزادی این گونه اخبار را برای چه منظوری جمع آوری می‌کرده ؟ آیا این اخبار و اطلاعات جز برای استفاده صدام حسین و اربابان آمریکایی اش، کاربرد دیگری هم داشته است ؟! موضع امام خمینی (ره) در برابر نهضت آزادی و دولت موقت: امام خمینی با توجه به شناختی که از سوابق مهندس بازرگان و نهضت آزادی داشتند، مایل به سپردن امور اجرایی کشور به آن‌ها نبودند اما برخی از اطرافیان و شاگردان امام پیشنهاد کردند که مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت منصوب شود و امام نیز به خاطر توصیه آن‌ها پذیرفتند. اما بعد‌ها که این افراد نشان دادند که در اداره امور کشور به مبانی اسلامی توجه آنچنانی ندارند، امام از این تصمیم خود پشیمان شدند. ایشان در سخنرانی مورخ 29 تیر 1359 می‌فرمایند: «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند، انتخاب می‌کردیم». امام خمینی در تاریخ 18 تیر 1360 با اشاره به توطئه دولت بازرگان برای انحلال مجلس خبرگان، از آن‌ها با عنوان «جاهل و بی دین» یاد می‌کنند: «این‌ها جاهلند ؛ این‌ها بی دین هستند ؛ این‌ها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند» .
🖍🔍گذري بر ديدگاههاي باطل نهضت آزادي قسمت اول:طرفداري از سلطنت و عدم همراهي انقلاب با توجه به اصولی که بازرگان در روز تاسیس نهضت آزادی اعلام کرد مشخص می‌شود که خود و سازمان متبوعش نه تنها هیچگونه مخالفتی با سلطنت نداشت بلکه در دفاع و تائید آن نیز می‌کوشید. در واقع بازرگان و اطرافیانش معتقد به نوعی رفرمیسم یا اصلاحات بودند، اعتقادی به انقلاب نداشته و آن را گفتمان قرن نوزدهم می‌دانستند. این درحالی بود که امام خمینی(ره) تغییر اساسی و زیربنایی سلطنت و تبدیل آن به یک حکومت پویای دینی را آرمان اصلی ملت عنوان می‌کردند. بازرگان سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نظر خود را مبنی بر بقای سلطنت اعلام کرده بود. وی به هنگام دستگیری و محاکمه در سال ۱۳۴۱ در دادگاه رژیم شاه و در آغاز مبارزات ملت ایران به صراحت گفت: “نظریات ما در مورد سلطنت هم بر رونق و دوام سلطنت خواهد افزود و هم اجازه تولید نیروهای فوق‌العاده ملی را می‌دهد… ما واقعا طرفدار و موافق سلطنت هستیم. هنگام اوج‌گیری انقلاب اسلامی نیز بازرگان در ملاقاتی که به همراه یدالله سحابی و محمد توسلی با مامور سیاسی سفارت آمریکا در تاریخ ۵۶/۳/۹ داشت رسما اعلام کرد: “اگر شاه حاضر باشد که تمام موارد قانون اساسی را به اجرا درآورد ما آماده‌ایم تا سلطنت را بپذیریم.” بازرگان در اواخر حکومت پهلوی نیز درصدد بود تا با حمایت از دولت شریف امامی مانع سقوط شاه شود. وی حتی از دولت بختیار نیز استقبال کرده و از جانب خود اعلام کرد که توافق ضمنی میان بختیار و رهبران مذهبی وجود دارد. وی براساس آنچه که آن را «سیاست گام به گام» می‌خواند معتقد بود که‌ شاه‌ باید صرفاً سلطنت‌ کند و نه‌ حکومت.‌ در حالی که امام‌ خمینی(ره) با بیان اینکه ماندن‌ شاه‌ به‌ هر صورت‌ خطرناک‌ است‌ به رد این تئوری پرداختند. اوج این تضاد فکری در دیدار بازرگان و امام در نوفل لوشاتو خودنمایی می‌کند که امام تاکید دارند باید شاه از کشور برود و بازرگان می‌گوید اینکه شاه برود یعنی آمریکا از ایران برود و این شدنی نیست.
🖍🔍گذري بر ديدگاههاي باطل نهضت آزادي قسمت دوم:تمایل و ارتباط با دشمن انقلاب: گروهک نهضت‌آزادی و شخص بازرگان پیش و پس از انقلاب اسلامی نسبت به ارتباط با آمریکا موضعی کاملا مثبت داشتند. وی یک هفته پس از پیروزی انقلاب در مصاحبه با خبرنگار نیویورک تایمز به صراحت اعلام کرد که مشتاق است روابط با آمریکا از سر گرفته شود. علاوه بر این بازرگان در الجزایر به دیدار مشاور امنیت ملی کارتر می‌رود که این اقدام او به منزله رویارویی با جریان انقلاب محسوب می‌شود. پس از این دیدار بود که دانشجویان پیرو خط امام٬ سفارت آمریکا را تسخیر کردند.با تسخیر لانه جاسوسی بسیاری از مسائل جدید در ارتباط با نهضت آزادی فاش شد. این اسناد نشان داد که ماموران سفارت آمریکا با بسیاری از اعضای نهضت آزادی ارتباط داشته‌اند به طوری که هماهنگی‌هایی درخصوص عملکرد نهضت آزادی با سفارت آمریکا به‌عمل می‌آمد. همین‌طور برای اولین‌بار معلوم شد که نهضت آزادی از همان بدو تشکیل خود، با عوامل آمریکایی ارتباط داشته و از‌جمله‌آن‌که ریچارد کاتم که به‌عنوان مامور سیا در ایران پیگیر یک پروژه تحقیقاتی بود، با نهضت آزادی در ارتباط بوده است. بعدها بازرگان سعی کرد این ارتباط‌ها را توجیه کند اما اسناد به‌دست‌آمده از لانه جاسوسی حقایق آن را آشکار کرد.
🖍🔍گذري بر ديدگاههاي باطل نهضت آزادي قسمت سوم: حمايت بازرگان از منافقين تروريست حمایت بازرگان از منافقین: سازمان منافقین چه از لحاظ سیاسی و چه از نظر ایدئولوژیک مولود نهضت آزادی بود. اعضا و موسسان این سازمان همگی از اعضای جوان نهضت آزادی بودند و به تعبیر محمدمهدی جعفری، بازرگان پدر فکری و معنوی مجاهدین خلق(منافقین) محسوب می‌شد. خود بازرگان در سال ۱۳۶۰ درباره مجاهدین گفت: “مجاهدین خلق! شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال ۱۳۴۴ که در زندان بودیم به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید… مبانی فکری و تعلیمات اولیه شما را کتاب‌ها و بحث‌ها و تحلیل‌ها و تجربیاتی که از نهضت گرفتید تشکیل می‌داد” این گروهک همچنین از سوی نهضت آزادی حمایت مالی می‌شد به نحوی که بازرگان اعلام کرد برای موفقیت مجاهدین خلق حاضر است خانه و پیراهنش را هم بفروشد. با ملتهب شدن فضای کشور علیه منافقین به ویژه درپی شهادت مظلومانه شهدای هفتم تیر و هشتم شهریور، حمایت بازرگان از این سازمان، افکار عمومی را بر آن داشت تا نهضت آزادی را به عنوان شرکای سیاسی و سهیم در جرایم منافقین بشناسند. به دنبال این جریان، بازرگان در ۱۵ مهر ۱۳۶۰ ضمن مردود دانستن اتهام تروریستی به مجاهدین، «دستگیرشدگان یا کشته‌شدگان عضو سازمان را نونهالانی توصیف کرد که جگرگوشگان و پرورش‌یافتگان امید این مملکت بوده‌اند که عاشق‌وار و یا دیوانه‌وار، فداکار یا گناهکار، در طاس لغزنده‌ای افتاده‌اند. وی ضمن رد اتهام این که محاربان علیه نظام آمریکایی اند، اعضا و هواداران سازمان را “جوانان جانبازی” خواند که نمی توان آنها را مزدور دانست.
🔍🖍گذري بر ديدگاههاي باطل نهضت آزادي قسمت چهارم: مماشات با گروههاي ضدانقلاب و دادن مسئوليت به آنان بازرگان در دورانی که در راس دولت موقت بود به جای اینکه با گروه‌های مسلح ضد انقلاب با قاطعیت برخورد کند روش مماشات را در برخورد با آنان اتخاذ کرد و با دادن امتیازهای مختلف، آن‌ها را برای رسیدن به اهدافشان جدی‌تر کرد. یکی از اقدامات او که موجب پر و بال دادن به گروه‌های ضد انقلاب شد انتصاب یکی از افسران حزب توده به نام ابراهیم یونسی به سمت استانداری کردستان که در آن زمان شرایط بسیار حساسی داشت بود. علاوه بر این دولت موقت یکی از فعالان سازمان چریکی فداییان خلق به نام فریده قریشی را نیز به ریاست بهداری و بهزیستی سنندج گماشت.
🖍🔍گذري بر ديدگاههاي باطل نهضت آزادي قسمت پنجم: تلاش براي شبهه در جنگ با رژيم بعث در بهار سال ۶۳، بازرگان اقدام به چاپ کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» کرد و در آن مواضع ایران در جنگ را زیر سؤال برد. با این حال وی به این امر بسنده نکرد و با مصاحبه با رسانه‌های غربی و ضد انقلاب سعی کرد تا خط ایجاد شبهه در جنگ را از طریق این رسانه‌ها در جامعه القا کند. برای همین، در سال ۶۳ و ۶۴، شاهد تیتر شدن مصاحبه‌‌های اعضای نهضت آزادی علیه دفاع مقدس در رسانه‌های ضد انقلاب و بیگانه هستیم. پس از آنکه خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ آزاد و مقدمات حمله به داخل خاک عراق برای «تنبیه متجاوز» تدارک دیده شد، بازرگان طی نامه‌ای محرمانه از امام خمینی‌(ره) درخواست کرد که گفت‌وگوهای صلح با عراق آغاز شود ولی امام(ره) با مذاکره در آن شرایط مخالفت کردند. پس از آنکه استراتژی تنبیه متجاوز و ورود نیروهای ایران به داخل عراق به دنبال عملیات رمضان به مرحله اقدام رسید، نهضت آزادی ادامه جنگ را غیرقانونی اعلام کرد. در همین راستا، بازرگان در اوایل سال ۱۳۶۲طی سخنانی صدور انقلاب را عامل اصلی جنگ عنوان کرده و حمله عراق به ایران را طبیعی دانست. نهضت آزادی در پانزدهم شهریورماه ۱۳۶۵ در پیام بی‌شرمانه‌ای خطاب به امام خمینی(ره) با عنوان «قرآن‌نشناس‌ها فرمانروا شده‌اند» بیانات رهبر انقلاب در خصوص ادامه جنگ تا رفع فتنه را «جنگ تا نابودی» تعبیر کرد. بازرگان در طول جنگ تحمیلی همواره بدون در نظر گرفتن خوی و خصلت تجاوزکارانه رژیم عراق خواهان مذاکره و توقف جنگ بود. در حالیکه مردم فداکار و شجاع ایران جهت دستیابی به امنیت واقعی و صلح حقیقی راهی جز جنگ و مقاومت نداشتند. تاریخ بسیار سریع پیش‌بینی‌های امام‌(ره) درخصوص تداوم جنگ و ماهیت تجاوزکارانه رژیم بعثی را ثابت کرد و آن وقتی بود که عراق حتی زمانی‌که به‌طور‌کامل از جنگ با ایران فارغ نشده بود به کویت حمله کرد.
🔶 گوشه ای از تاریخ انقلاب در اردیبهشت ماه 1369، در نامه‌ای که مهندس بازرگان، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی و اکثر دیگر اعضای نهضت آزادی آن را امضاء کرده اند، حکومت جمهوری اسلامی ایران در زمان حیات امام خمینی (ره) یعنی از سال 58 تا 68 را «حکومت مطلقه ی انحصار و اختناق و انحراف» نامیده اند. چند سال بعد، در راستای تداوم خط براندازی، دکتر ابراهیم یزدی در اوایل آذر ماه 1373 که به دعوت یک بنیاد علوم سیاسی آمریکایی به ریاست جورج مک گاورن به آمریکا سفر کرده بود، در یک سخنرانی در واشنگتن در برابر اعضای این بنیاد اظهار داشت: «اکثر قریب به اتفاق مردم ایران خواهان برافتادن حکومت روحانیون هستند» .
🔹ابراهیم یزدی «سیاستمداری صادق» یا «دروغگو و شارلاتان»؟! امیرحسین ثابتی نوشت: بعد از فوت دبیرکل نهضت آزادی، بسیاری از اصلاح طلبان مدعی شده اند او سیاستمداری صادق بود و سعی می کنند فوت او را برجسته کنند. البته این مساله جای تعجب ندارد، چون ملاک این جریان برای قضاوت درباره افراد «واقعیت» نیست بلکه دوری و نزدیکی آنها نسبت به اصل نظام جمهوری اسلامی است! به عبارت روشن تر، اگر امروز ابراهیم یزدی محبوب دل اصلاح طلبان است صرفا به خاطر بسیاری از مواضع اپوزیسیون وار او و جریان نهضت آزادی است وگرنه سالها قبل، افرادی از دل اصلاح طلبان بوده اند که با نقد اظهارات و رفتارهای تاریخی ابراهیم یزدی او را «دروغگو و شارلاتان» معرفی کرده اند. یکی از این افراد، علی اکبر محتشمی پور عضو مجمع روحانیون مبارز، مشاور میرحسین موسوی در سال 88 و از چهره های اصلی جریان اصلاحات است که در گفتگویی تاریخی با ماهنامه یادآور در خرداد 87، نسبت به دروغگویی ها و شارلاتان بازی های ابراهیم یزدی و ملی مذهبی ها اینطور می گوید: «آقای دکتر یزدی یک ویژگی خاصی دارد و آن اینکه بسیار راحت دروغ میگوید و چنان قاطعانه و محکم هم دروغ میگوید که ممکن است کسی کوچکترین شکی به او نکند. کدهایی را که در مورد نجف و نوفل لوشاتو و مسیر انقلاب داده بررسی کنید، میبینید که همه آنها دروغ است! در مصاحبههایش هر چه را که ویژگی منحصر به فرد و ممتاز جمهوری اسلامی است، به خود نسبت میدهد، میگوید تشکیل شورای انقلاب نظر من بود. دولت موقت نظر من بود، روز قدس را من پیشنهاد کردم، جهاد سازندگی را من پیشنهاد کردم، سپاه پاسداران را من پیشنهاد کردم. من به عمرم چنین آدم دروغگوی شارلاتانی ندیدهام. اگر من و آقای ناصری و آقای رحیمیان و دوستان دیگر مرحله به مرحله همراه امام نبودیم، شاید به شک میافتادیم که او دارد راست میگوید! یکی از حرفهایش این است که در نوفل لوشاتو، صبحها که امام قدم میزدند، من با ایشان بودم و مسیر انقلاب را مرحله به مرحله برای امام تبیین میکردم! و امام میگفتند اینها را یادداشت کن و به من بده! از این جور دروغهای عجیب و غریب، در حالیکه آقای یزدی حتی یک روز هم صبحها با امام قدم نزده، محل سکونت امام باغچه آقای دکتر عسگری بود که دو تا اتاق داشت. یک اتاق که خود ایشان در آنجا ساکن بود، اتاق دیگر که ما طلبهها آنجا بودیم. دکتر یزدی اصلا شبها آنجا نبود. اینها میرفتند به ساختمان هتل گونهای که چند تا اتاق داشت و به آن هتل طویله میگفتند و شبها آنجا بودند و ساعت ۹ صبح میآمدند. امام نماز صبح و تعقیبات را که میخواندند، میرفتند در این باغچه قدم میزدند و تنها هم بودنـد. ما هم از داخل اتاق ایشان را تماشا میکردیم. اینها ساعت 9 میآمدند. اگر یک نفر حتی دیده که آقای یزدی صبح زود با امام مشغول قدم زدن بوده، بیاید بگوید.
سرشکستگی مضاعف در یک مراسم تشییع با وجود تبلیغات سنگین رسانه‌های وابسته به جریان‌های معارض، تشییع رئیس گروهک با حضور تنها چند صد نفر برگزار شد. در تشییع ، غیر از برخی عناصر وابسته به نهضت آزادی، افراطیونی مانند عبدالله نوری، رضا خاتمی، محسن آرمین و حضور داشتند. لابه‌لای تشییع ابراهیم یزدی، عده‌ای از حامیان فتنه که هر رویدادی را به مستمسکی برای سوءاستفاده و خودنمایی تبدیل می‌کنند، برای سران فتنه شعار دادند که حتی از سوی حضار تشییع نیز همراهی نشد. گفتنی است سیاسیون و محافل رسانه‌های مدعی به بهانه درگذشت یزدی، اقدام به تطهیر سوابق وی و نهضت آزادی کرده بودند و این در حالی است که (از اعضای اصلی ستاد موسوی در سال 88) در گفت‌وگو با ماهنامه یادآور(خرداد 88) درباره ابراهیم یزدی گفته بود: «آقای دکتر یزدی یک ویژگی خاصی دارد و آن اینکه بسیار راحت می‌گوید و چنان قاطعانه و محکم هم دروغ می‌گوید که ممکن است کسی کوچک‌ترین شکی به او نکند. کدهایی را که در مورد نجف و نوفل لوشاتو و مسیر انقلاب داده بررسی کنید، می‌بینید که همه آنها دروغ است! در مصاحبه‌هایش هرچه را که ویژگی منحصر به فرد و ممتاز جمهوری اسلامی است، به خود نسبت می‌دهد، می‌گوید تشکیل شورای انقلاب نظر من بود. دولت موقت نظر من بود، روز قدس را من پیشنهاد کردم، جهاد سازندگی را من پیشنهاد کردم، سپاه پاسداران را من پیشنهاد کردم. من به عمرم چنین آدم دروغگوی شارلاتانی ندیده‌ام. اگر من و آقای ناصری و آقای رحیمیان و دوستان دیگر مرحله به مرحله همراه امام نبودیم، شاید به شک می‌افتادیم که او دارد راست می‌گوید! یکی از حرف‌هایش این است که در نوفل لوشاتو، صبح‌ها که امام قدم می‌زدند، من با ایشان بودم و مسیر انقلاب را مرحله به مرحله برای امام تبیین می‌کردم! و امام می‌گفتند این‌ها را یادداشت کن و به من بده! از این جور دروغ‌های عجیب و غریب، در حالی که ‌آقای یزدی حتی یک روز هم صبح‌ها با امام قدم نزده، محل سکونت امام باغچه آقای دکتر عسگری بود که دو تا اتاق داشت. یک اتاق که خود ایشان در آنجا ساکن بود، اتاق دیگر که ما طلبه‌ها آنجا بودیم. دکتر یزدی اصلا شب‌ها آنجا نبود. اینها می‌رفتند به ساختمان هتل‌گونه‌ای که چند اتاق داشت و به آن هتل طویله می‌گفتند و شب‌ها آنجا بودند و ساعت 9 صبح می‌آمدند. امام نماز صبح و تعقیبات را که می‌خواندند، می‌رفتند در این باغچه قدم می‌زدند و تنها هم بودند. ما هم از داخل اتاق ایشان را تماشا می‌کردیم. اینها ساعت 9 می‌آمدند. اگر یک نفر حتی دیده که آقای یزدی صبح زود با امام مشغول قدم زدن بوده، بیاید بگوید.»