ڪنج دل:)
-
نَفسِي علی زَفَراتِها مَحبوسَةٌ
یا لَـیتَها خَـرَجَـت مـَعَ الزَّفَـراتِ
لا خیرَ بَعدكِ فِي الحَیاةِ
وَ إنّما أبکِي مَخافةَ تَـطـولَ حـَیاتِي
جان من با نالههایم
در سینهام حبس شده؛
ای کاش جانم با نالههایم
از سینهام خارج میشد!
پس از او خیری در زندگی در دنیا نیست؛
گریه میکنم از ترس اینکه
زندگیام در دنیا طولانی شود🖤 . .
ڪنج دل:)
-
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده
صدایت میزنم با بغض مثلِ کودکی هایم
که در بازار غربت دستِ مادر را رها کرده:)
عشق رازیست به اندازهی آغوش خدا
عشق آنگونه که میدانم و میدانی نیست
-حامدعسکری-
هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت، برای همین خدا آه، اشک، خواب طولانی، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد . .
-نزارقبانی-