هدایت شده از • میـڪـده •
-
دلبستگیست مادر هر ماتمی ڪه هست
میزاید از تعلق ما هر غمی ڪه هست...
I میـڪـده
-
هدایت شده از • میـڪـده •
-
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او میرود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خندهی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
I حامدعسکری
-
هدایت شده از • میـڪـده •
-
روزی که میرفتی نفهمیدی که من با بغض
پشت سرت \"فاللهُ خیرٌ حافظا\" خواندم..
#دفترچه
هدایت شده از • میـڪـده •
-
گیرم که حال با تو بگویم ترا چه غم
تو درد دل شنیده ای، امّا ندیده ای
#دفترچه
هدایت شده از • میـڪـده •
-
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن عاشق دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب میماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
#دفترچه
هدایت شده از • میـڪـده •
-
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم میفروخت
زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب ناب کمکم میفروخت
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچهها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت...
I فاضلنظری
-
هدایت شده از چشماتُ ببند :)
[نام لیلی به سر تربت مجنون مبرید
بگذارید که بیچاره قراری گیرد]
هدایت شده از چشماتُ ببند :)
.
در و دیوار جهان شاهد بیتابی ماست؛
حال مرغان گرفتار، قفس میداند ..
|@CheshmatoBeband
-
بیوفایی شد جواب مهربانی؛ حیف شد
خواستی از پای آهو بند بگشایی؛ گریخت
I فاضلنظری-وجود
-