-
به رغم ضعف کوهی را ز جا برداشتم با خود
دلم را با تمام ناتوانی بردم از یادش...
I محمدسهرابی
-
شبي گريم شبي نالم ز هجرت داد از اين شب ها
به شب هاي غمت در مانده ام فرياد از اين شب ها
بود گر هر شبم زينسان به روز هجري آبستن
مرا بس روزهاي تيره خواهد زاد از اين شب ها
بسم روز از غمت شب شد، بسم شب روز و من بي تو
به سر بردم غمين زان روزها ناشاد از اين شب ها
چنين کز دوريت هر شب در آب و آتشم دانم
که خاک هستيم آخر رود بر باد از اين شب هه
به اشک و آه چندم شمعشان هر شب سحر گردد
نسيم مرگ کو تا سا زدم آزاد از اين شب ها
|مشتاقاصفهانی|
عقل یا احساس؟ حق با چیست؟ پیش از رفتن ای خوب
کاش میشد این حقیقت را بدانی یا بدانم...
هدایت شده از - مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
تومگردردبهدریخانھنداریایبغض!
همهشبسرزدھمهمانِگلویمهستی🚶🏻♂(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایـن هـم ڪہ جوابۍ ننـویسنـد..
جـوابیـسٺ :)
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
خورشیدِ عشقِ تو به دلم تا طلوع کرد
قلبم جنون گرفت و طپیدن شروع کرد
سنگِ مَحَک برای نشانِ عیارِ عشق
عاشق که شد هر آن که به قلبش رجوع کرد
گفتم به پیرِ میکده از عشقِ تو حسین
دستی به روی سینه نهاد و خضوع کرد
از باده ی پیاله ی دیده وضو گرفت
گفتا به رَبِّ عاشقی باید رکوع کرد
عاشق فقط یَلی که به میدانِ دلبری
بی دست شد و به محضرِ دلبر خشوع کرد
جانم فدای مهدی تو اَیّهاالغریب
زیرا رُخ از غمِ تو خضاب از دُمُوع کرد
کرببلا اگر نروم می روم زِ دست
«باید علاج واقعه قبل از وقوع کرد»
هدایت شده از -میخـانـه!
-
پر از گلایهام اما به جبر خندانم
همیشه واقعیت ناشی از حقیقت نیست
|سیدتقیسیدی|
-