حسین جانم . .
دردمندم ، دلشکـسته ام ،
وَ احساس میکنم كِ جز تو دارویۍ دیگر
تسکینبخشِ قلب سوزانم نیست :)!
#شهیدچمران
«همه چیز را ترک کرده ام،
فقط با روح سر و کار دارم،
فقط با غم همنشینم،
فقط با درد می سازم و
فقط خدای بزرگ را پرستش میکنم.»
#شهیدچمران
میگویند تقوا..
از تخصص لازمتر است،
آن را میپذیرم.
اما میگویم:
«آن کس که تخصص
ندارد و کاری را میپذیرد،
بیتقواست!»
#شهیدچمران
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم ،
تا در غوغای کشمکشهای پوچ ،
مدفون نشوم ؛
#شهیدچمران
تا نفهمید درد چیست
و چطور باید تحملش کرد،
تا نسوزید و معنی سوختن را نفهمید،
نمیتوانید به هدفتان برسید!
#شهیدچمران
من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم؛
ولی با همین روشنایی کوچک فرق و نور حق و باطل را نشان میدهم..
و کسی که به دنبال نور است،
این نور هرچقدر کوچک باشد؛
در قلب او بزرگ خواهد بود!....
#شهیدچمران
من متعلق به خدايم،
من ديگر وجود ندارم، مني و منیتی ديگر نيست..
ديگر به كسي عصبانی نخواهم شد،
ديگر بنام خود و برای خود قدمی برنخواهم داشت،
ديگر هوا و هوس در دل خود نخواهم پرورد،
آرزو را فراموش خواهم كرد..
دنيا را سه طلاقه خواهم نمود،
همه دردها و شكنجهها
و زخم زبانها را خواهم پذيرفت..(:
#شهیدچمران
انیس تنهایی من، غمخوار من هنگامی که کوهی از غم مرا میفشرد، تسلی بخش قلب مجروحم هنگامی که در آتش درد میسوزم، در طوفانهای حوادث، در گردابهای خطر و نابودی، هنگامی که کشتی شکسته وجودم به تخته سنگهای کینه و نفرت برخورد میکند، و باران تهمت و افترا بر من میبارد، در تاریکی ظلمت، که دیگر هیچ امیدی ندارم و همه راهها کور شده است و دل به نیستی نهادهام و فقط توكل على الله قلبم را روشن کرده است، آن جا " امیرالمؤمنین على علیهالسلام" كشتیبان کشتی شکسته وجود من است.((((:
#شهیدچمران
دقیقا همونجایی که #شهیدچمران میگن:
«خدايا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی،
به هر چه دل بستم، دلم را شکستی،
به هر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی،
هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب
و مشوش کردی، هر وقت دلم به جایی
استقرار یافت تو آوارهام کردی،
هر زمان به چیزی امیدوار شدم
تو امیدم را کور کردی…
تا به چیزی دل نبندم،
و کسی را به جای تو نپرستم
و در جایی استقرار نیابم
و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم
و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و
نقطهای دیگر آرامش نیابم
و فقط تو را بخوانم
و تو را بخواهم
و تو را پرستش کنم
و تو را بجویم…(:
ای "درد" اگر تو نماینده خدایی،
که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشتهای
تو را میپرستم، تو را در آغوش میکشم
وهیچ گاه شکوه نمیکنم…
بگذار بندبندم از هم بگسلد ،
هستیام در آتش بسوزد و
خاکسترم به باد سپرده شود
باز هم صبر میکنم و
خدای بزرگ را عاشقانه میپرستم.
ای خدا این آزمایشهای دردناکی که
در راه من قرار دادی،
این شکنجههای کشندهای که بر من
روا داشتهای؛ همه را می پذیرم.
خدایا با غم و درد انس گرفتهام،
ای خدا، کودک که بودم از بلندای آسمان
و ستارگان درخشنده لذت میبردم
اما امروز از آسمان لذت می برم؛
زیرا اگر وسعت و عظمت آن از
شدت درد روحیام نکاهد،
دیگر خفه میشوم…!
خدایا! تو را شكر میکنم
كه با فقر آشنایم كردی
تا رنج گرسنگان را بفهمم و
فشار درونی نیازمندان را درك كنم.
خدایا! تو را شكر میكنم كه مرا
با درد آشنا كردی تا درد دردمندان
را لمس كنم،
و به ارزش كیمیایی درد پی ببرم،
و ناخالصیهای وجودم را در آتشِ درد
بسوزانم،
و خواستههای نفسانی خود را زیر
كوه غم و درد بكوبم،
و هنگام راه رفتن بر روی زمین
و نفس كشیدن هوا،
وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد
تا به وجود خود پی ببرم و
موجودیت خود را حس کنم.»
قلبم را از عشقی سوزان لبریز کن تا
سوزش گلوله را در کام ما شیرین گرداند ؛
#شهیدچمران
«خدایا؛
مرا به خاطر گناهانی که در طول روز
با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم،
ببخش.!(:»
#شهیدچمران