eitaa logo
کنجِ‌خلوت...!
433 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
866 ویدیو
7 فایل
«من پر از شعر غمم ؛ میلِ دلت نیست؟ نخوان!...» . صرفا دلی.. یه دفترچه شخصی برای اینکه شعرهایی که در طولِ روز می‌خونم، رو ذخیره کنم.. اگر خواستین استفاده کنین.. + ثبتِ خاطرات! . کپی؟! دعا کنید برامون(:
مشاهده در ایتا
دانلود
غنچه دارد گل من تیغ نزن بی انصاف حیف بابا شدنم داشت مُسَلَّم میشد...
نشسته‌ام جلوی در، به میخ می‌گویم: گمان نداشت دلم، انقدر خطر داری...!
تاریخ که «در» نیست به آتش بکشیدش در حافظه، اسناد خبر سوختنی نیست..(:
از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه های فاطمیه ، غالباً سربسته است...
شب شد، دوباره پهلوی تو تیر می‌کشد آه ای عروسِ خانه‌ی حیدر، شبت بخیر...(:
دردت به‌سینه بود و به حیدر نگفتیش غم پرورِ علی ، چه‌ قدر زود می‌روی...
علی صورت نهاده بر مزار یار تنهایش ، الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش ..
و حرفِ آخر خود را به میخ؛ مولا زد: دلت نسوخت؟ نگارم به آن قشنگی بود..(:
کنجِ‌خلوت...!
حلوای‌ختم شیر‌خدا را‌درست‌کن . . ! #فاطمیهِ . . !
بانو سه ماه منتظر این دقیقه‌ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه‌ام(:    زهرا مرا چه قدر بدهکار می‌کنی..  داری برای دل خوشی‌ام کار می‌کنی؟    دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه‌ی تو نصفه جان شدم    با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه‌ام گرفت    این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلک‌های حسن، جان تازه داد    زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می‌کند    آیینه‌ی پر از ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن    تا کهنه زخم بازوی تان تیر می‌کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می‌کشد    ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم    با اینکه اهل ِ صحبت بی‌پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم    جارونکش! که فاطمه جان درد می‌کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می‌کشم    جارو نکش! که عطربهشت‌ست می‌بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری    باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست  ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست    گیرم که گردگیری امروز هم گذشت..  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت    آشفته خانه‌ی جگرم را چه می‌کنی؟  خاکی که ریخته به سرم را چه می‌کنی؟    زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن    مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری  دست شکسته جانب دستاس می‌بری    جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت  شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت    شُستی تن حسین و حسن با کدام دست؟  آماده کرده‌ای تو کفن با کدام دست    حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه  ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه    حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین  خونابه های پیرهنت ناله زد حسین