اگر میخواهید بروید، خب بروید؛
ولی هرگز باز نگردید..
لااقل به رفتن وفادار باشید.
تا ما هم به فراموش شدنتان
عادت کنیم..
#محموددرویش
بعضی کلمات آفریده شدهاند ؛
که یک مرتبه به زبان بیاید
خطاب به یک نفر
بعد از آن دیگر معنایی ندارند.(:
#محموددرویش
چگونه میشود..
به شاخهی شکسته فهماند
که باد عذرخواهی کرده است؟!
#محموددرویش
میخواستم به تو بگویم
که به جز تو.. از همه ناامید گشتهام؛
و میترسم،
اما پیش ازآن که به تو بگویم...
تو نیز ناامیدم کردی(((:
#محموددرویش
- سلاحی برای کشتن به همراه داری؟!
+ «دلتنگی» دارم، مرا میکُشد.
#محموددرویش
باور کن که که شبیهِ آینهی شکسته شدهام
که یک غم را، چند غم نشان میدهم..!
#محموددرویش
«همین مجازات تو را بس که من
دیگر تورا آنطور که میدیدم، نمیبینم:)»
#محموددرویش
هربار که نگاهت میکنم؛
جملهای آشنا به ذهنم خطور میکند.
در این سرزمین، چیزی هست که
ارزش زندگی کردن دارد.
#محموددرویش
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست!
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست.
هر پارۀ ما
نام ما را بر خود دارد..
#محموددرویش
برخی پایانها همانندِ قهوه تلخاند؛
اما از تو فردی هوشیار و آگاه میسازند.
#محموددرویش