این دشمن نیست...
_______________
#زنجان_را_باید_دید #زنجان #شهدا #شهدای_غواص_دست_بسته #سردار #شهداگمنام #ایران #جنگ_نرم #مسلمانان_ایران_وجهان
https://www.instagram.com/p/CKhYhRAHe0l/?igshid=16xluefpothp7
💢دیدار با خانواده ( پدر ) #شهیدین جواد و هادی #طارمی ( همرزم #شهید حاج #قاسم_سلیمانی ) در روستای #قمچ_آباد_ابهر با حضور ✨👈#سردار حاج مهدی فیض اللهی فرمانده قرارگاه مرکزی مدافعین حرمین شریفین و ازدوستان شهید حاج قاسم سلیمانی و ✨#سردار حاج محمدعلی یادگاری از دوستان و همرزمان سردار سلیمانی ، ✨#حجت الاسلام شاهسوندی نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه #ابهر ✨#حجت الاسلام بهبودی رئیس تبلیغات اسلامی #ابهر
✨#سرهنگ افشار قائم مقام سپاه ناحیه #ابهر
✨#زمانی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان
https://zil.ink/kongere3535?v
💢دیدار با خانواده #شهید_مدافع_حرم با حضور ✨👈#سردار حاج مهدی فیض اللهی فرمانده قرارگاه مرکزی مدافعین حرمین شریفین
✨جناب #سرهنگ بابایی معاون هماهنگ کننده سپاه استان
✨#مدیر_کل_بنیاد_شهید و رئیس بنیاد شهرستان زنجان به مناسب روز تکریم از مادران و همسران #شهدا
https://zil.ink/kongere3535?v
🌴🥀🕊🌹🕊🌴
خاطرات_شھـــــدا
سردار_رشید_اسلام
شهید_والامقام
عباسعلی_جان_نثاری
شلمچه مسئول موقعیت شهید یونسی بودم یه روزرفته بودم سرکشی از نیروهای موقعیت ، وقتی برگشتم دیدم خودرو فرماندهی کنار سنگره و یکی از هندوانه هایی که اونجا کاشته بودیم عقب ماشینه برداشتم ورفتم توی سنگر(من فکر کردم ایشون این کارو کردن که بعدا معلوم شد که این کار رو راننده ایشون انجام داده )
خلاصه رفتم توی سنگر وهندوانه رو بریدم وگذاشتم جلوی ایشون وگفتم چون هندونه ها رو بچه ها زحمت کشیدن وکاشتن شما نمیتونید ببرید ولی میتونید توی خوردنش با دوستان شریک بشین
#سردار نگاهی عمیق به من کرد وبعد از خوردن هندونه از پیش ما رفتند. بعداز رفتن ایشون بچه ها به من گفتن خدا به دادت برسه، میدونی کی بود؟ (لازم به ذکر است که بگم من یک ماه بود به اون منطقه اعزام شده بودم وایشون رو نمیشناختم)
گفتم: کی بود؟
بچه ها گفتن ایشون فرمانده ستاد بود منتظر باش که به زودی از ستاد احضارت کنند چند روز بعد از ستاد من رو خواستن پیش خودم گفتم کارم در اومد خلاصه رفتیم ستاد؛ دفتر مدیریت . گفتن تو چیکار کردی که از طرف فرماندهی احضار شدی؟
رفتم داخل اتاق، ایشون گفتن: از امروز شما مسئول دفتر فرماندهی هستین .چندوقتی گذشت یه روز از ایشون پرسیدم: چرا حقیر رو برای این کار در نظر گرفتین در حالی که من اون روز توی خط؟
ایشون گفتن: چون به فکر نیروهات بودی . تا وقتی که در خدمت ایشون بودم هیچ وقت اجازه ندادن تنهایی غذا بخورم میگفتن باید سر یک سفره با هم غذا بخوریم.
روای : همرزم_شهیید
🌹🍃
#سمیه_سعید_آباد
#حوزه_مقاومت_بسیج_دانش_آموزی_شهید_فهمیده_ایجرود