eitaa logo
167 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
117 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که!... برای آب نامه می نوشت بعد از عملیات والفجرهشت بخشی از خطوط پدافندی فاو دست گردان ما بود و من و شهید یوسف قربانی توی اطلاعات و عملیات کار می کردیم و هر روز واسه ستاد فرماندهی گزارش می بردیم به فاو و موقع برگشتن هم به ایستگاه صلواتی بچه های شیراز سر زده و شکمی سیر فالوده شیرازی می‌خوردیم، به همین خاطر هم بین من و یوسف جهت بردن گزارش رقابت بود. هر روز می دیدم یوسف گوشه ای از سنگر نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز؟! یک روز هنگام بازگشت از فاو گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان به کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم که... ☝🏻 دو فرشته به نام های صمد و ایران ، بیستم شهریور ماه ۱۳۴۵ در صاحب فرزندی آسمانی بنام یوسف شدند که سرانجام در رکاب ولی زمانش در مورخ نوزدهم دی ماه ۱۳۶۵‏به مقصد بهشت پر کشید خط مقدم 💥 https://eitaa.com/joinchat/2368143559C474cb5a010 https://khatshekanha.ir/ ߊ‌َܢ̣ـــــــــــوܥَܼوߊ‌ܥ
! شهیدی که!... قبل از شهادت در کنار مزارش عکس گرفت روز ۱۷ آذر ماه ۱۳۶۴ بود و قرار بود با اولین کاروان سپاهیان محمدرسول الله (ص) اعزام شویم ، لذا مراسم داخل مسجد شهدا واقع در مزار شهدای پایین زنجان بود که بعد از اتمام مراسم آمدند داخل مزار یک دفعه ایستادند و گفتند آقا رسول همینجا ازمن عکس بگیر . گفتم جواد چرا اینجا؟ شهید بزرگوار فرمودند که بعداً متوجه خواهی شد! و سرانجام دهم اردیبهشت ۱۳۶۵ شهید شدند و دقیقا جایی‌ که آقا رسول از ایشان عکس گرفتند دفن شد دو فرشته به نام های قنبر و زینب ، یکم آذر ماه ۱۳۴۷ در صاحب فرزندی آسمانی بنام جواد شدند که سرانجام در رکاب ولی زمانش در مورخ دهم اردیبهشت ۱۳۶۵‏به مقصد بهشت پر کشید خط مقدم 💥 https://eitaa.com/joinchat/2368143559C474cb5a010 https://khatshekanha.ir/ ߊ‌َܢ̣ـــــــــــوܥَܼوߊ‌ܥ
هر چی معرفت داری صلوات 📿 بفرست ✨ بلبل خوشخوان گلستان جبهه‌ها بود سردار شهید سید داود شبیری (آهنگران ها) دو فرشته بنام حاج سید علی النقی و بتول خانم به مورخ دوم خرداد ماه ۱۳۴۵ در صاحب فرزندی آسمانی بنام سید داود شدند. که سرانجام در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و یکم فروردین ماه ۱۳۶۶ از منطقه شلمچه به مقصد بهشت پر کشید حسین فرازی از وصیتنامه زندگی در این دنیا برایم خیلی سخت می گذرد ، دیگر از این دنیا بیزارم ، دنیایی که با این همه تجملات ظاهری خویش تورا فریب می دهد . دیگر از این تجملات پوچ دست می کشم و آنچه را که تو گفته ای انجام می دهم . تو میگویی چنین باش باشد ، تو میگویی از غیر ببر ، میبرم تو میگویی بر نفست غلبه کن ، میکنم تو میگویی در راه من بمیر ، چراکه مرگ در راه تو است و سعادت ابدی است در راه تو می میرم حتی اگر را بر من ارزانی داری و آنچه رضای توست راضی هستم پس مرا چنان بمیران که دوست می داری و راضی هستی و زندگیم را به سعادت و مرگم را به ختم کن خط مقدم 💥 https://eitaa.com/joinchat/2368143559C474cb5a010 https://khatshekanha.ir/